جام جم: مرد معتاد براي اين كه همسرش را مجبور به خريد و فروش مواد مخدر كند ، او را به همراه نوزادشان در يك خانه متروكه به مدت يك سال زنداني كرده بود.
رسيدگي به اين پرونده هفته گذشته با شكايت مردي ميانسال مبني بر غيبت مرموز دختر جوانش در دستور كار ماموران پليس آگاهي مشهد قرار گرفت.
شاكي به پليس گفت: 2 سال پيش وقتي دخترم 16 ساله بود، با يك جوان شهرستاني آشنا شد و با ابراز علاقهمندي به يكديگر تصميم به ازدواج گرفتند؛ اما من و همسرم با اين وصلت مخالف بوديم. بعد از تحقيق چند ماهه و پي بردن به معتاد بودن جوان خواستگار، از دخترمان خواستيم كه او را فراموش كند؛ اما وي با تهديد به فرار از خانه، ما را مجبور به موافقت با اين وصلت كرد.
وي اضافه كرد: بعد از چند ماه كه بدرفتاريهاي داماد معتادم با دخترم شروع شد، دخترم قهر كرد و به خانهمان آمد؛ اما هر بار شوهرش با تعهد به اين كه اعتيادش را ترك ميكند با دخترمان آشتي ميكرد و او را به خانه باز ميگرداند.
شاكي تصريح كرد: پس از گذشت چند ماه از دخترم خواستيم براي ادامه زندگي به زادگاه شوهرش به مشهد برود. چند ماهي از وضعيت زندگي آنها با خبر بوديم تا اين كه از يك سال پيش ارتباط آنها با ما قطع شد و جستجوهايمان براي يافتن آنها بينتيجه ماند.
تماس نجاتبخششاكي با اشاره به غيبت مرموز دخترش گفت: همچنان در جستجوي آنها بوديم تا اين كه چند روز پيش زن غريبهاي با تلفن خانهمان تماس گرفت و گفت جان دخترتان در خطر است و اگر اقدامي نكنيد او كشته خواهد شد.
در حالي كه تحقيقات پليسي آغاز شده بود، ماموران، زني را كه با شاكي تلفني تماس گرفته بود، شناسايي و به پليس آگاهي احضار كردند.
اين زن در بازجوييها گفت: مرد همسايهمان معتاد است. او همسر و فرزندش را به مكان نامعلومي برده و خانوادهاش تاكنون آنها را نيافتهاند. چند روز پيش به طور اتفاقي هنگام عبور از كنار خانه مرد معتاد، شنيدم كه با مردي حرف ميزد و ميگفت بايد همسر و فرزندش را بكشد، چون در غير اين صورت براي وي دردسرساز ميشوند. با شنيدن اين حرفها شوكه شدم و با پيگيريهاي مداوم شماره تماس خانواده زن جوان را پيدا كردم و موضوع را به آنها اطلاع دادم.
به اين ترتيب ماموران براي دستگيري مرد معتاد عازم خانهاش در جنوب شهر شدند و يك روز بعد متهم را هنگام ورود به خانهاش شناسايي و دستگير كردند.
اعتراف مرد معتادمتهم معتاد با انتقال به پليس آگاهي مشهد بازجويي شد و گفت: با گذشت چند ماه از زندگي مشتركمان من از همسرم ميخواستم برايم مواد مخدر بخرد يا طلا و اموال قيمتي خانه پدري و اقوامش را سرقت كند؛ اما همسرم حاضر به اين كار نبود.بنابر اين او را كتك ميزدم و اجازه نميدادم با خانوادهاش ملاقات كند.
متهم با اشاره به اسارت يكساله همسر و فرزندش افزود: پس از تولد فرزندمان او و همسرم را به خانه ييلاقي در بيرون از شهر منتقل كردم.
چند سگ در اين محل هستند تا مانع فرار همسر و فرزندم شوند و از يك سال پيش آنها را در اين محل زنداني كردهام تا عذاب بكشند.
بنابر اين گزارش، ماموران درپي اعتراف متهم، به محل اسارتگاه آن دو اعزام شدند و مادر و كودك را كه در خانه متروكه زنداني بودند، نجات دادند. تحقيقات تكميلي در اين رابطه ادامه دارد.