باور به منجی، وصف مشترک همه ادیان الهی است و ریشه در نهاد کمالخواهی انسان دارد که منتظر تحقق وعدههای الهی در این دنیاست و تاکنون این خواسته او برآورد نشده است.
و اما این که جامعه پس از ظهور منجی، از چه اوصافی برخوردار است، از جمله پرسشها و کنجکاویهای نوع انسانهاست که دوست دارند، آن چشمانداز را حدس بزنند و یا در صورت امکان، ببینند.
در این باره باید گفت که مهمترین منابع در این زمینه، آثار اسلامی و به ویژه شیعی است. در این نوشتار، مجال روشنگری و بررسی کامل این مسأله با استناد به آیات قرآن و احادیث رسیده ازائمه طاهرین (ع) نیست، ولی از جمله منابعی که در اختیار ماست و محدثین زحمت گردآوری و تبیین آن را کشیده و در اختیار ما گذاشتهاند، چندین دعای ماثور از زبان امام زمان (عج) برای امت اسلامی یا همان جامعه امام زمانی است.
بنابراین، با دقت در مضامین این نوع ادعیه، میتوان منشور آمادگی و حرکت به سمت جامعه آرمانی مهدوی را تهیه و اجرایی کرد؛ مضامینی که گویا همین امروز بانگ بلند آن در گوش هر مسلمان منتظری، شنیده شده و چراغ راه تعالی و کمال او را گوشزد میکند.
دعای مورد نظر ما همان است که مرحوم علامه کفعمی آن را در مصباح آورده و دیگران نیز در کتب ادعیه آن را نقل کردهاند و آغاز آن این گونه است: «اللهم ارزقنا توفیق الطاعه و بعد المعصیه و...».
با استناد به این دعا، نکاتی را برای همه مسلمانان و شیعیان و به ویژه مردم مسلمان ایران ـ که در دوره کنونی، پرچم مهدویت را به دوش کشیده و امروز هر کوی و برزن را به نشانه شادمانی تولد آن حضرت آذینبندی کردهاند ـ
یادآور میشوم: ۱ـ نخستین خواسته در این دعا، توفیق پیروی از حضرت حق تعالی است که رمز و پایه اصلی حقیقت و هویت انسانی و مایه فخر آدمی است. مطیع حق بودن، ثمره معرفت حق تعالی است و توحید ،امالمعارف و زیربنای دیگر اصول اعتقادی است. توفیق در طاعت، مزیت بندگی نسبت به دیگر بندگان را میرساند و تحقق آن، مستلزم برخورداری از تلاش و فاعلیت در حد توان و ایجاد قابلیتهای درونی است که برآیند این دو، همراهی توفیق با عبد خداست و کشف راههای میانبر در رسیدن به حقیقت که نصیب بندگان موحد میشود؛ شاهد این معنا، فرمایش امیر المؤمنین علی (ع) است که: خدایا این عزت بر من بس که تو پروردگار من و این افتخار من را بس که بنده تو باشم.
۲ ـ دوری از گناه و نافرمانی از دیگر ویژگیهای جامعه آماده برای حضور منجی است، چرا که گناه از نوع فردی یا اجتماعی در تضاد با حق و صدق است و زمینه فهم درست را از میان میبرد. امکان جمع عقلی، شرعی و عرفی بین گناه و صواب وجود ندارد؛ پس چگونه است که برخی به ظواهر و آداب و هزینه کردن، خود را مرید امام زمان (عج) نشان میدهند، لیکن در عمل گناه میکنند؟!
۳ ـ کرامت جامعه در سایه هدایت و ایستادگی از دیگر شاخصههای جامعه امام زمانی است. خداوند متعال، همه ابنای بشر را ذاتا کریم آفریده و بر دیگر موجودات برتری داده و برای درک کرامت اکتسابی، معیار ایمان، تقوا، علم و جهاد در راه خدا را در نظر گرفته است. اگر جامعه دارای کرامت باشد یا آحاد آن از احساس کرامت برخوردار شود، هرگز به ضد ارزشها نمیاندیشد و اجازه اهانت به خود را به دیگران نمیدهد.
از امیر کلام بخوانیم که فرمود: کسی که نفسش را گرامی بدارد، هرگز با گناه به آن اهانت نمیورزد؛ بنابراین، اگر رویکرد ما بهکارگیری راهبرد کرامت در هدایت و تذکر به غافلین همراه با استمرار باشد، بیگمان، نتایج ملموستری را خواهیم دید.
۴ ـ «سدد الستنا بالصواب والحکمه»؛ دیگر اصل جامعه امام زمانی در اخلاق فردی و اجتماعی و مناسبات انسانی است. تصور کنید که همه یا بیشتر جامعه و به ویژه خواص و خطیبان وقتی سخن میگویند، از هر نوع سستی و کجی و عوام فریبی به دور بوده و در مقابل از غنای معنوی و زیبایی ظاهری و آکنده از آرایههای ادبی باشد، چه فضای معنوی بر جامعه حاکم خواهد بود.
بنا بر ادله، مطالعات و مشاهدات بیشتر ناهنجاریها از راه زبان یا برگرفته از زبان، گویش و گفتوگوهاست.
در حدیث نبوی (ص) آمده است: اگر مردم زیادهگویی نداشتند و قلوبشان محل تلاقی هر چیزی نبود، میدیدند و میشنیدند هر آنچه انبیا دیده و شنیدهاند.
۵ ـ آگاهی آن هم از نوع قلبی و ریشهدار، از دیگر شاخصههای جامعه الهی امام زمانی است. علم، ثروت پایان ناپذیر است و همه راههای رشد، تعالی و توسعه از دالان آن میگذرد. علم صفت الهی است که در نهاد آدمی به ودیعه گذاشته شده و بالاترین و والاترین مرتبه آن شناخت حق و ذات حق تعالی و پس از آن، آثار و قلمرو دیگر عوالم هستی را در بر میگیرد. اگر هوشمندانه به جهان و تحولات آن بنگریم، درخواهیم یافت که قدرتهای بزرگ جهان، پیش از هر چیز به دانش و مهارت بهرهگیری از آن دست یافته و راه پیشرفت خود را پیمودهاند.
همچنین با آنکه پس از انقلاب اسلامی، در این موضوع پیشرفتهای خوبی داشتهایم، ولی در برابر آرمانها، انتظارات و در مقایسه با رقبا، باید راه زیادی را پشت سر گذاریم. خوشبختانه در برنامه راهبردی کشور در افق ۱۴۰۴ این نگاه و نیاز دیده شده است. پس وظیفه مجموعه مدیران نظام است که این جهتگیری علمی را تقویت کرده و به سرانجام برسانند.
۶ ـ غذای پاک و بدون شبهه که ثمره و سمبل فعالیتهای اقتصادی سالم در جامعه و یک شبکه مدیریتی پاک دست و خدوم است، از دیگر مشخصههای منشور جامعه مهدوی است. توجه به این مهم، افزون بر اقتصاد سالم، آثار تربیتی و فرهنگی ماندگار خواهد داشت. این وظیفه آحاد جامعه، به ویژه گروه بزرگ شاغلین در محیط اقتصاد و کسب و کار است؛ اما مسئولیت حکومت و عوامل آن در شرایط پیچیده امروز به مراتب سنگینتر از دیگران است. آنان نباید اقتصاد و نقش آن را شوخی بگیرند و استفاده از تجربه دیگران را به فراموشی بسپارند.
خوشبختانه فقه غنی ما، توانایی پاسخگویی به پرسشهای این حوزه در بیان ملاکات، جهتگیریها و برخی روشها را دارد و آنچه در این میان مهم مینماید، این است که اهداف فرهنگی و نیازهای روحی جامعه، نباید قربانی مقاصد اقتصاد شود. اگر این سخن نماینده شاخص مجلس درست باشد که نظام کنونی بانکی ما، ربوی است و کسی هم تاکنون پاسخ آن را نداده، تکلیف رزق و روزی و تربیت نسل امروز و فردا چه میشود؟
۷ ـ «غض بصر از گناه و خیانت» و برخوردار از جامعه ایمن اخلاقی حتی در نگاه به دیگران و رعایت حریم آنان، از ویژگی دیگر جامعه تحت مدیریت امام زمان (عج) است. این ویژگی که موجب رعایت حجاب و حرمت دیگران میشود، ریشه در حیا و عفت انسانها دارد؛ معنای این سخن این است که بین حیا و حجاب، رابطه معناداری نهفته است و کسانی که دنبال مبارزه با بدحجابی هستند، چه بجاست که آهنگ تقویت حیا و عفت با رویکرد کرامت بخشیدن به مخاطبان خود را نیز داشته باشند، چرا که حجاب وصف حیاست. البته در این باره سخن برای گفتن و درددل کردن زیاد است، برای همین آن را به فرصت دیگر وامیگذاریم.
۸ ـ «وجود عالمان زاهد و خیرخواه» یکی از سرمایههای جامعه مهدوی است؛ سرمایهای که به قول سعدی همانند زر طلی است:
وجود مردم دانا مثال زر طلی است که به هر کجا که روند، قدر و قیمتش دانند.بزرگزاده نادان به شهروا ماندکه در دیار غریبش به هیچ نستاننداین بنده در یکی از یادداشتها، نقش عالمان دین را به تبعیت از امام خمینی (ره) نیازمند مراقبت و بازتعریف دانستم و اکنون میگویم، کارآمدی جمهوری اسلامی ایران با روحانیت پیوند خورده و این روحانیت است که باید با بازتعریف همیشگی و هوشمندانه نقش خود، این پیوند را مستحکم کند و از وظیفه ذاتی خود غافل نشود و دست از خیرخواهی و نصیحت دیگران برندارد.
خوشبختانه در کنار انتقادهایی که به عملکرد روحانیت هست، اعتماد به این قشر، حرف اول را میزند؛ بنابراین، استفاده از این منبع و قوت استراتژیک در ساختن جامعه اسلامی، بس ضروری است.
به گمان نویسنده، توصیه و تأکید رهبر فرزانه انقلاب اسلامی بر تحول در حوزههای علمیه با این رویکرد نیز باید در برنامههای حوزه علمیه قم مطمح نظر باشد. سخن را با این نوشته از شهید ثانی، از علما و فقهاي بزرگ به پایان میبریم که فرمودهاند: اگر علما و خواص ملتزم به مستحبات شوند، عوام واجبات را انجام میدهند و اگر به واجبات بسنده کنند، عوام مرتکب محرمات میشوند.
والسلام