سفر محمد مرسی، رئیسجمهور اسلامگرای مصر به ایران، فراتر از برگزاری اجلاس عدم تعهد، تأثیرات مهمی در نزدیکی دو کشور برای حل مسائل منطقهای خواهد داشت.
ایران و مصر بنا بر «نیاز متقابل» خواهان افزایش نقش منطقهای خود هستند. این دو کشور به همراه عربستان و ترکیه چهار بلوک اصلی قدرت در منطقه هستند که به روشهای گوناگون، خواهان افزایش نقش منطقهای خود در خاورمیانه پس از انقلابهای عربی هستند.
در میان این چهار قدرت، زمینههای نزدیکی ایران و مصر در برخورد با مسائل سیاسی، اجتمایی و امنیتی منطقه به هم نزدیکتر است. هر دو کشور نوعی انقلاب ایدئولوژیک و تغییر کامل رژیم را در عرصه سیاسی خود تجربه کرده و خواهان تقویت زمینههای قدرت و هویت ملی و همچنین استقلال در روابط خارجی خود هستند. برای دو کشور، تکیه بر جریانهای مستقل در برخورد با بحرانهای منطقهای، مبارزه با افراط گرایی، تقویت دمکراسی و اقتصاد ملی و غیره اهمیت بیشتری مییابد.
اما وضعیت دو قدرت دیگر یعنی عربستان و ترکیه کمی متقاوت است. عربستان یک قدرت نفتی و مالی است که ساختار سیاسی آن، اقتضا میکند تا نوعی تعادل بین وابستگی خود به آمریکا و غرب از یک سو و نوع حکومتداری ملی خود مبتنی بر روشهای سلفی و وهابی از سوی دیگر ایجاد کند. مثلا تحولات بهار عربی از لحاظ فرهنگی ـ اجتماعی و سیاسی عربستان در موضوعاتی مثل گسترش دمکراسی و حقوق بشر، اصلاحات سیاسی، نقش جوانان و طبقه متوسط و ...در مقابل غرب است، ولی همزمان این کشور از لحاظ استراتژیک ـ امنیتی توانست تا روابط خود با غرب را بازسازی کرده و از این لحاظ حتی مورد حمایت غرب در موضوعاتی چون فرستادن قوای نظامی برای سرکوب قیام بحرین قرار گرفت.
بازیگری ترکیه هم با توجه به ساخت قدرت داخلی در این کشور از جمله قدرتمند بودن نهادهای سکولار (که مخالف حضور این کشور در مسائل منطقه و جهان اسلام هستند)، حساسیتهای فرهنگی و آسیب پذیری اقتصادی بیشتر در چهارچوب تقویت روابط با غرب تعریف میشود. ترکیه در یک دوره چند ساله و کوتاه با سیاست «به صفر رساندن مشکلات» با همسایگان، توانست نقش منطقهای خود را افزایش دهد، اما با روند تحولات جهان عرب و به ویژه بحران سوریه مشخص میشود که ترکیه، ولو یک قدرت اقتصادی و الگوی قدرت نرم برای برخی از ملتهای منطقه، به عنوان یک بازیگر ریشهدار در حل مسائل منطقهای مورد پذیرش دیگر بازیگران قرار نمیگیرد. در واقع، اهمیت یافتن ترکیه به دلیل ایفای نقش مکمل آن با ایران و سوریه در مسائل منطقهای بود که اکنون در رقابت و تضاد با این دو کشور، رفته رفته ارزش استراتژیک خود را از دست میدهد.
در این شرایط، احتمالاً ایران و مصر بازیگران اصلی در منطقه خواهند بود. برخی از دیدگاههای بدبینانه بر این باورند که روابط ایران و مصر در دوران مرسی هم با توجه به برخی اختلافات که عمدتاً از گذشته است، از جمله روند صلح اعراب و اسرائیل، بحران سوریه و روابط با عربستان و آمریکا، در آینده نزدیک برقرار نخواهد شد. اساس تحلیل این دیدگاهها بر تفاوتهای ایدئولوژیک و سیاسی استوار است.
اما باید توجه داشت که منطق تقویت روابط جدید دو کشور بیشتر بر محور «نیاز متقابل استراتژیک» است. بر همین مبناست که ایران بیشتر از زاویه تأمین منافع تلاش کرده تا روابط خود را با مصر جدید بازتعریف کند. برای ایران، مصر جدید یک بازیگر مستقل ملی ـ اسلامی، دارای هویت، تاریخ و یک دوست بالقوه است که به اقتضای تحولات سیاسی ـ اجتماعی داخلی خود بناچار بر رویکردهای منطقهای برای حل مسائل منطقهای تأکید خواهد کرد. از این لحاظ، دیدگاههای ایران و مصر در موضوعاتی همچون خاورمیانه، عاری از تسلیحات هستهای، عدم مداخله نظامی غرب در مسائل منطقهای، تقویت ائتلاف منطقهای برای صلح، امنیت همگانی و ... به هم نزدیک هستند که اتفاقاً در دستور کار اجلاس عدم تعهد در تهران هم قرار دارند.
برای مصر نیز ایران یک قدرت نفتی و اقتصادی و با سابقه تاریخی، تمدنی و ایدئولوژیک اسلامی است که میتواند در روابط مصر با رژیم اسرائیل، عربستان سعودی، سایر کشورهای جهان عرب و کشورهای غربی تعادل ایجاد کند. نزدیکی با ایران، مصر را از انفعال دوران رژیم مبارک بیرون میآورد و درجه قدرت منطقهای و ابزار چانه زنی آن را بالا میبرد. یک ائتلاف منطقهای با ایران در لایههای سیاسی، اجتماعی و امنیتی مصر هم زمینه دارد و زمانی عمر و موسی وزیر خارجه سکولار مصر خواهان نزدیکی به ایران به همین دلیل بود.
در این شرایط، بازگشت فعال مصر به صحنه سیاست منطقهای، خود نقطه عطفی در تقویت دیدگاههای منطقهای برای حل مسائل منطقهای است که ظرفیتهای پیشبرد آن تنها در ایران است. ظرفیتهای جدید همکاری دو کشور میتواند با ارائه یک راهکار مشترک برای حل بحران سوریه آغاز شود. هماکنون دیدگاههای ایران و مصر نسبت به بحران سوریه متفاوت است. ایران خواهان حفظ بشار اسد با تکیه بر راهکار سیاسی و عدم مداخله نظامی غرب است. مصر خواهان کنارهگیری اسد با تکیه بر راهکار سیاسی و مداخله نکردن نظامی است.
اما یک راهکار ایرانی ـ مصری، میتواند با تکیه بر روش «بینابینی» یعنی ورود به روند انتقال سیاسی در مرحله نخست و کنارهگیری احتمالی اسد
در مرحله دوم به حل بحران کمک کند. البته با توجه به سابقه بیاعتمادی بین طرفهای درگیر، چنین توافقی باید در یک کنفرانس صلح از سوی همه طرفها به ویژه دولت سوریه تضمین شود.
سرانجام اینکه روابط ایران و مصر شاید به دلیل برخی فشارهای داخلی در مصر و نقش بازیگران منطقهای و فرامنطقهای به سرعت برقرار نشود، اما یک نکته آشکار است و آن اینکه دیدگاههای ایران و مصر در مسائل منطقهای به هم نزدیکتر میشوند. گام نخست نزدیکی دو کشور در اجلاس فوق العاده سران کشورهای اسلامی در عربستان برداشته شد که مرسی یک راهکار منطقهای با مشارکت ایران، مصر، عربستان و ترکیه برای حل مسائل منطقهای پیشنهاد نمود. ایران باید از فرصت اجلاس غیر متعهدها استفاده کند و با ابتکار عمل گام جدی برای حل بحران سوریه در قالب یک راهکار منطقهای بردارد.
*رئیس پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه