اکنون مدتهاست که موضوع نحوه عملکرد دولت ترکیه در قبال سوریه، نه تنها با واکنشهای جهانی روبهرو شده، بلکه انتقادات درونی را نیز علیه این دولت برانگیخته است. یک روزنامه ترکیهای با انتشار تحلیلی در این زمینه، مهمترین مشکل را رعایت نکردن قواعد بازی در خاورمیانه از سوی آنکارا میداند.
به گزارش «تابناک»، درگیر شدن عمیق ترکیه در بحران سوریه و در حقیقت تبدیل شدن به یک طرف درگیری در این کشور و در عین حال، بیتوجهی به موضوع مرزها، چالشهای قابل توجهی را برای دولت ترکیه فراهم کرده است.
روزنامه «رادیکال» ترکیه در مطلبی ضمن اشاره به این موضوع، به موضوع قواعد بازی در منطقه خاورمیانه و بیتوجهی ترکیه به این قواعد میپردازد.
از دیدگاه این روزنامه، این سه قاعده شناخته شده، مواردی هستند که هر کس قصد ورود به منطقه خاورمیانه را داشته باشد، باید به خوبی آنها را فرا گیرد. نخست، به هر میزان که شما به خاورمیانه وارد میشوید، خاورمیانه (ویژگیهای خاص این منطقه) نیز از جنبههای گوناگون در شما نفوذ خواهد کرد. دوم، خاورمیانه یک عرصه بیثبات و در حال تغییر است و سوم این که شما نمیتوانید به تنهایی وارد بازی خاورمیانه شوید.
اما «رادیکال» قاعده دیگری را نیز به این موارد میافزاید و آن، این است که در خاورمیانه، برنامه خروج شما از برنامه ورودتان مهمتر است.
به باور این روزنامه، میتوان چنین نتیجه گرفت که سیاست خاورمیانهای ترکیه هنوز در مراحل آغازین است، زیرا سیاست در این منطقه تنها بر مبنای خواست این کشور شکل نمیگیرد. تمایلات ترکیه نمیتواند به عنوان تنها عامل تعیین کننده تحولات در نظر گرفته شود. در منطقهای که موازنهها پیوسته در حال تغییر است، اگر به طور جدی درباره حرکت بعدی تأمل نکنید، دردسر اجتناب ناپذیر خواهد بود.
اما سیاست ترکیه در این مسیر پیش نمیرود. انفجار یک خودرو که به تازگی در پاسگاهی مرزی در «جلوه گز» روی داد، به خوبی تأییدکننده این امر است. به باور «رادیکال»، در مورد برقراری ارتباط ترکیه با کشورهای منطقه مخالفتی نیست، بلکه مخالفتها بر سر نحوه انجام این کار است، به ویژه وقتی آنچه در پیش است، ورود به جنگ و یا مداخله در کشوری دیگر باشد.
وقتی ترکیه خود را به شدت از نظر نظامی و سیاسی به جنگ داخلی سوریه متعهد میکند و تصمیم میگیرد که تنها هدفش، سرنگونی دولت بشار اسد باشد، جای شگفتی نیست که کشش و موقعیت خود را در عرصه بیثبات خاورمیانه از دست بدهد.
بنابراین، باید توجه داشت که در برخی مناطق، به جز یک خط راه آهن، هیچ مانع فیزیکی میان ترکیه و سوریه وجود ندارد. پیش از وقوع بمبگذاری در جلوه گز، اخباری درباره درگیری در رأس العین و جلوه گز منتشر میشد. برخی میگویند شبه نظامیان «ارتش آزاد سوریه» که در رأس العین با کردها میجنگند، در مرزهای ترکیه رفت و آمد میکردهاند.
افزون بر این، اتهاماتی نیز درباره حمایت ترکیه از شبه نظامیان مخالف که در حال مبارزه با کردها هستند، منتشر شده است؛ اما نتیجه نبرد در رأس العین، آن گونهای نبود که ترکیه انتظار داشت.
منطقه مرزی جلوه گز مهمترین گذرگاه برای فرستادن کمکهای ترکیه به مخالفین سوری است و به همین دلیل کنترل سختی از سوی ترکیه بر آن اعمال میشود. وقتی بمب گذاری اخیر اتفاق افتاد، در آغاز کار، باز هم انگشت اتهام به سوی دستگاه اطلاعاتی دولت سوریه نشانه رفت، اما با انتشار جزییات، این گمانه قوت گرفت که شاید این واقعه، کار یکی از گروههای مخالف علیه گروه دیگر بوده باشد.
در حقیقت، این عملیات احتمالاً یک کار چندمنظوره بوده است؛ به این نحو که همزمان با حذف برخی عناصر مخالف، همه اتهامات متوجه دولت سوریه میشود و ترکیه نیز علیه آن تحریک خواهد شد.
اپوزیسیون سوریه از سه گروه عمده تشکیل شده است: ائتلاف ملی نیروهای انقلابی و مخالف، شورای ملی سوریه و شورای ملی کرد سوریه. ائتلاف ملی بزرگترین سازمان در این میان است که حاصل اقدام مشترک آمریکا و قطر است. زمینه شکلگیری آن، به شورای ملی سوریه بازمیگردد که تحت نظارت ترکیه و منشعب از اخوان المسلمین بود. با رفتن شورای ملی به زیر چتر ائتلاف ملی، نفوذ ترکیه کاهش یافت. معاذ الخطیب نیز به عنوان رئیس این ائتلاف برگزیده شد.
اما ماجرا به اینجا پایان نیافت. در میانه این تحولات، ایالات متحده نام «جبهه النصره» را در فهرست گروههای تروریستی گذارد. این در حالی است که ترکیه چندان هم از وجود این گروه احساس ناخشنودی نمیکرد. پس از آن، ابراز تمایل معاذ الخطیب به مذاکره با دولت اسد و نیز دیدار وی با وزیر خارجه روسیه، بر ابعاد ماجرا افزود.
در روز بمبگذاری، «جرج صبرا»، رئیس شورای ملی سوریه در کمپهای ترکیه با مخالفان سوری دیدار کرد و میخواست پیام حمایت شورای ملی از تصمیم خطیب را به آگاهی ترکیه برساند، ولی این بمب درست نیم ساعت پیش از ورود هیأت این شورا به مرز منفجر شد.
در این باره باید گفت، گروههایی که بیش از همه از فرایند مذاکرات آسیب میبینند، سلفیها هستند که تحت لوای جبهه النصره فعالیت میکنند. دیدار گروههای مخالف سوری با دولت اسد بر خلاف منافع این گروه خواهد بود. به این ترتیب، در حقیقت یک گروه مورد حمایت سوریه در حال فعالیت علیه گروه دیگری است که آن هم تحت حمایت ترکیه قرار دارد!
این وقایع نشانگر آن است که ترکیه قواعد بازی در خاورمیانه را نشناخته و به آن رفتار نکرده است؛ اما اکنون و در پی وقوع این تحولات، میتوان گفت ترکیه عملاً وارد جنگ شده و کافی است تنها نگاهی به مرزها بیندازید.