علی نصیریان در یادداشتی در ایران نوشت:
آخرین پنجشنبه ماه مبارک رمضان امسال دکتر روحانی رئیس جمهوری محترم میزبان هنرمندانی بود که سالهای سال با عشق به کارشان پرداختند و با امید در پی ارتقای هنرشان بودند. این ضیافت رئیس جمهوری با هنرمندان به نیت افطار برگزار شد اما تبعات بسیار مثبت و ارزندهای در پی داشت که شاخصترین آن بارقههای امید در دل هنرمندان بود که به زعم من بار دیگر زنده شد.
با اینکه دیدار نخستین ملاقات بین دکتر روحانی و هنرمندان نبود و اصحاب هنر این مرز و بوم پیشتر هم در نشستی چنین دیداری را تجربه کردند اما دومین دیدار رئیس جمهوری با هنرمندان را از دو بعد میتوان به فال نیک گرفت؛ نخست اینکه هنرمندان علاقهمند و دوستدار دیدارهای بیشتر با ریاست قوه مجریه هستند و از آن مهمتر توجه و احترام ویژهای است که دولت تدبیر و امید برای هنر و هنرمند قائل است و این مسأله بسیار ستودنی است.
به طور قطع مهمترین مسألهای که در ضیافت افطاری رئیس جمهوری خودنمایی میکرد، مطرح کردن بحث مشکلات، معضلات و چالشهایی است که هر صنف، گروه و دستگاهی با آن دست به گریبان است و این ضیافت بهترین بهانهای بود تا هنرمندان بتوانند بیواسطه و رو در رو با شخص دوم مملکت به گفتوگو بنشینند و مباحثشان را مطرح کنند تا ایشان هم به طور مستقیم در جریان کامل این مشکلات قرار بگیرند و برای رفع آن اقدامات لازم را انجام دهند.
البته نباید از چنین دیدارهایی فقط انتظار طرح مشکلات و معضلات داشت، چراکه این جلسات و ضیافتها علاوه بر ایجاد امید در دل هنرمندان باعث صمیمیتی عمیق در دل هنرمندان که از دل مردمان جامعه برآمدند خواهد شد و این مسائل به طور قطع پیامدهای بسیار خوب و ارزندهای در جامعه هنری و همینطور عامه مردم خواهد داشت و مسیر پیشرفت را در عرصههای مختلف بخصوص عرصه فرهنگ و هنر هموار خواهد کرد. آقای روحانی در صحبتهایش نکته دیگری را مطرح کرد که از ابعاد گوناگونی قابل تأمل است. وی اذعان داشت که قدرت و هنر هر دو در خدمت مردم و صاحبان قدرت و هنر در واقع خادمان مردم هستند. در نهایت هم به این نکته اساسی اشاره کرد که قدرت و هنر در مسیری قرار گیرند که به مردم کمک کنند و حلال مشکلات اجتماعی آنها باشند.
این گفتمان تازه آموزنده است و جنبه آموزشی دارد، همانطور که بحث سرزمین ایران مطرح شد و باز هم از مفاخر فرهنگ و هنر آن از جمله حافظ و سعدی و مولانا به عنوان نماد هویت فرهنگی یاد شده بیشک کشور ما منبع بزرگ فرهنگ و ادب است و استفاده از این ذخایر فرهنگی و هنری، یکی از راههای توسعه و اعتلاست، منتهی این توسعه همانطور که اشاره شد، نیازمند قرار گرفتن در مسیری مشترک است که به کمک مردم بیاید و موانع را از سر راه آنان بردارد، باید هنر خود را باور داشته باشیم. هنر، آنقدر زیباست که تمامی این حرفها، جنبه تفسیر و توضیح آن را دارد.
استفاده از امکانات هنر در فرهنگسازی و حل مسائل اجتماعی، روندی جدید را فراروی جامعه قرار میدهد. از سوی دیگر امکانات بسیار خوبی هم در جامعه وجود دارد، اما گاهی دست دولت بسته است. مردم از هنرمندان توقعاتی دارند، اما مشکلات اجازه نمیدهد که این توقعات برآورده شود. البته، دیدگاه یاد شده به معنی این نیست که کاری انجام نشده، بلکه کارهایی انجام شده، اما مسیر فرهنگی به این فعالیتها، زمینه رشد میدهد. باید از کارهای انجام شده بهرهبرداری فرهنگی کرد، این مسیر، راه را برای پیشرفت باز میکند. برداشت فرهنگی از کارها به روحیه و ویژگیهای انسانی ما برمیگردد. این ویژگیها، همچنان که در نشر و ادبیات ما بازتاب پیدا کرده است، خاص فرهنگ ایرانی است. شعر ما از مؤلفههای عشق، ارتباط انسانی و محبت سخن میگوید و این ویژگیها ارتباط لاینفکی با انسان و ادبیات ایرانی دارد.