پیشتر در
گزارشی به یک بعد از خشونت پنهان در کلاس های درس پرداختیم که بیشتر از نوع تمسخر دانش آموزان است و حتی گاه در قالب فیلم های خنده دار(!) منتشر شده و دست به دست میشوند و البته کمتر کسی به اثرات آنها زندگی دانش آموزانی که در متن فیلم حضور دارند، میاندیشد. این بار میخواهیم به خشونت پنهان دیگری بپردازیم که بیشتر دربارهاش شنیدهایم.
به گزارش «تابناک»، هرچه ریشخند کردن دانش آموزان توسط اولیای مدارس و حتی توسط برخی دانش آموزان سلطه جو، کمتر دیده شده، مورد کنکاش و علت یابی قرار گرفته و به راهکاری منسجم برای زدودن این خشونت پنهان در مدارس منجر شده، نوع دیگری از خشونت پنهان هم در مدارس به چشم میخورد که به رغم دیده شدن نشانههای آشکار آن در طولانی مدت، متاسفانه هنوز رواج دارد و معلوم نیست چه زمانی از چهره مدارس کشورمان زدوده خواهد شد.
صحبت از تحقیرها، توهین ها و تنبیه های بدنیای است که کمتر کسی منکر وجودشان در مدارس میشود و پنهان خواندشان، به معنای رقم خوردنشان در لفافه نیست، بلکه به غیر قانونی بودنشان و رخ دادنشان به رغم این ممنوعیت اشاره دارد. همان ویژگی زشت خیلی هایمان که تا چشم ناظران قانون را دور میبینیم، از شکستن هیچ قانونی ابا نکرده و از این بابت هیچ دلهره و نگرانی ای به خود راه نمیدهیم.
کافی است از این منظر به ماجرا نگاه کنیم که هیچ فردی به خود این اجازه را نمیدهد که در حضور اولیای دانش آموز، با لحن بد او را مخاطب قرار دهد، چه برسد که قرار باشد دانش آموز را تنبیه بدنی کرده و به شدید ترین وجه ممکن، وی را مورد ضرب و شتم قرار دهد تا دریابیم چرا این خشونت ها و تنبیه های بدنی را باید پنهانی خواند؛ تحقیرها، توهین ها و تنبیه های بدنی دانش آموزان به دور از چشم اغلب ناظران، در کلاس های درس که برای علم آموزی و پرورش تدارک دیده شده و زمان زیادی از زندگی دانش آموزان در آنجا سپری میشود.
به عبارت بهتر، جایی که انتظار داریم در آن، عالی ترین آموزش ها و پرورش ها رخ دهد، گاه متاسفانه بستر رقم خوردن خشونت هایی میشود که اثرات آنها را در زندگی دانش آموزان تا سالها بعد میتوان دید. خشونت های پنهانی که گاه اینقدر وقوعشان را باور نمیکنیم که مدت ها تداوم مییابند، در ذهن دانش آموزان جا افتاده و پذیرفته میشوند و اولیای ایشان ممکن است از وقوعش مطلع نشده یا باورش نکنند.
اینجاست که انتشاری فیلمی از این دست ممکن است برایمان شوک آور شده و با این پرسش مواجهمان کند که مگر ممکن است معلمی با لگد به صورت دانش آموزی بکوبد و تنبیهی تا این اندازه خشونت آمیز در مدارس دخ دهد؟ پاسخی که میبایست «نه؛ هرگز!» باشد اما امثال این فیلم نشان میدهند که گاه «با هزاران تاسف، بله!» است!
با این تفاسیر به نظر راحت تر متوجه میشویم که چگونه تنبیه بدنی در مدارس، به رغم ممنوعیت های اعمال این تنبیه، به دور از چشم اولیا دانش آموزان و متولیان آموزش و پرورش، رشد و بالندگی خود را به صورت پنهانی در برخی مدارس و کلاس های درس ادامه داده است. به این دلیل که شرایط بروز و تداومش را فراهم آوردهایم؛ هم اولیای دانش آموزان که گاه اینقدر از فرزندانشان دور هستند که نمیتوانند چنین حقایق تلخی را از زبان آنها شنیده و باور کنند و هم متولیان آموزش و پرورش در کشور که راهکار موثری برای مقابله با این خشونت ها تدارک ندیدهاند.
البته ممکن است برخی اولیا چنین اشکالی را وارد ندانسته و بر اطلاع یافتن از تمامی جزئیاتی که در کلاس درس رخ میدهد، از دریچه دید فرزندانشان، اصرار داشته باشند ولی باید بپذیریم همانگونه که گاه دانش آموزان برخی جزئیات رقم خورده در مدرسه مانند نمره های نامطلوبی که در امتحانات میگیرند را برای دور ماندن از سرزنش و تنبیه از اولیا مخفی میکنند، ممکن است ریشخند شدن ها، تحقیرها، توهین ها و حتی تنبیه های بدنی ای که در متنشان حضور دارند را به اولیا خود اطلاع نداده و به ظلمی که در حقشان روا داشته میشود، تن دهند.
این اشکال زمانی تشدید میشود که میبینیم در پروسه آموزشی دانش آموزان، هیچ توجهی به آگاه سازی ایشان از حقوقشان نشده و پشتوانه حمایتی خاصی برایشان در مقابله با تنبیه هایی از این دست تدارک دیده نشده است که در غیر اینصورت، لازم نبود دوربین به سر کلاس برده و برای به تصویر کشیدن تنبیه های بسیار خشن معلمشان، ریسک بزرگی را به جان بخرند؛ ریسکی که میتواند به تنبیه های شدید برایشان منجر شود.
بدین ترتیب میتوان دریافت که اگر خشونت در مدارس به رغم ممنوعیت های قانونی و تاکیدات قانون گذار، برچیده نشده و به صورت پنهانی به حیات خود ادامه داده، ریشهاش را باید در کوتاهی های اولیای دانش آموزان و صد البته، بی توجهی مسئولان و متولیان آموزش و پرورش یافت که اگر نبود بی توجهی های ایشان، به محض بروز خطایی از یک معلم (معلمی که متاسفانه موجبات بدنامی همکاران شریف خود را فراهم میآورد)، به آن رسیدگی شده و راه تکرارش برای همیشه مسدود میشد.
کافی است به سرنوشت نامعلوم فیلم هایی که خشونت های شدید در کلاس درس را به تصویر کشیده اند، دقیق شویم تا دریابیم که نه تنها برای پیگیری از بروز این خشونت ها کاری صورت ندادهایم، بلکه در درمان دردی که بروز کرده هم کوتاهی کردهایم وگرنه سخت نیست امثال معلمی که در فیلم به صورت دانش آموز لگد میزند را شناسایی کرد، تنبیهاتی برایش در نظر گرفته که مایه عبرت امثال وی شود و در نهایت از دانش آموزان این معلم دلجویی به عمل آورد تا هم کسی جرات آلوده کردن جایگاه معلمی و ضرب و شتم دل بندان مردم را در خود نیابد و هم دانش آموزان بدانند که اگر تنبیه بدنی شوند، اتفاقی طبیعی رخ نداده که برای جلوگیری از تکرارش، حامیان زیادی دارند؛ از پدر و مادرشان گرفته تا اولیای مدرسه و مسئولان وزرات آموزش و پرورش!