با شروع برجام در طي روزهاي اخير نخستين بارقههاي اميد براي جوانسازي ناوگان فرسوده هوايي ايران كليد خورده است. همانطور كه ميدانيد ناوگان هوايي كشورمان با بيش از 20 سال عمر، ناوگاني فرسوده به حساب ميآيد. با توجه به اينكه در روزهاي پساتحريم قرار داريم و مسئولان وزارت راه و شهرسازي به دنبال نوسازي اين ناوگان هستند، به نظر شما ميتوانيم به شكل صحيح ناوگان هوايي كشورمان را جوان كنيم؟
ابتدا از تيم مذاكرهكننده دولت تدبير و اميد به دليل اينكه توانستند حق ملت ايران را بگيرند، تشكر و قدرداني ميكنم. درباره نوسازي حمل و نقل هوايي، ايران به اين نوسازي نياز اساسي دارد. در حال حاضر ناوگان هوايي كشور با بيش از 20 سال عمر ناوگاني فرسوده حساب ميشود. حداقل 60 هواپيماي مسافربري اروپايي و غربي براي كشور لازم است. دولت بايد از شركتهاي هواپيمايي دولتي و حتي خصوصي حمايت كند. اميدواريم در روزهاي پساتحريم شركتهاي خصوصي با فاينانسها بتوانند در فضای اقتصادی رو به رشدي كه به وجود آمده هواپيماهاي جديد را تهيه كنند. بايد تاسف خود را مبني بر اينكه در چند سال اخير ناوگان هوايي نتوانسته زيرساختهاي لازم را ايجاد كند، اعلام كنم. سازمان هواپيمايي به مسائلي مانند آموزش و خدمات فرودگاهي و استفاده از اين هواپيماها توجهي نكرده و حتي پاركينگ براي اين هواپيماها آماده نشده است. درحال حاضر نيز در دوران پساتحريم قرارداريم و به لطف سياست خارجي مقتدرانه دولت، بعد از حدود 35 سال، تحريمهاي ظالمانه وغيرقانوني صنعت هوانوردي در حال رفع شدن است. بنابراين در اين دوران حساس يك فرصت بزرگ را در اختيار داريم كه بايد از آن استفاده بهينه و جهشي كنيم و اگر در اين رابطه هوشمندانه عمل نكنيم، عقب ميمانيم. در 30سال گذشته كشورهاي همسايه از جمله امارات، قطر، تركيه و كشورهاي ديگر در همسايگي ايران همهچيز را از صفر آغاز كردند و حالا به بهترينهاي منطقه تبديل شدهاند، در چنين شرايطي ما براي رقابت با آنها بايد برنامه ريزيهاي سريع با استراتژي توسعه طلبانه دقيق را در دستور كار قرار دهيم، چرا كه در غير اين صورت، مانند سالهاي گذشته بازار هوانوردي و مسافربري منطقه را از دست ميدهيم.
در چند روز گذشته مسئولان وزارت راه و شهرسازي خبر از تقاضاي شركت بوئينگ براي فروش هواپيما به كشورمان دادهاند. كشورمان هم براي خريد هواپيمای بوئينگ اعلام آمادگي كرده است. به نظر شما سرنوشت بوئينگها چه ميشود و آيا كشورمان بوئينگ خريداري ميكند؟
بله. كشور بايد به دنبال خريد بوئينگ باشد، زيرا ساختار آموزشي خلبانان ايراني و حتي خدمات فرودگاهي و تجهيزات فرودگاهها به كلي بر اساس الگوهاي غربي است. اما موضوعي كه ازخريد هواپيماهاي جديد مهمتراست، این است كه به دليل سوء مديريتها زيرساختها و شرايط لازم براي ورود هواپيماهاي جديد فراهم نشده و حتي فضاي كافي را براي نگهداري هواپيماها در كشور نداريم. اگر همين امروز آمريكا اعلام كند 500 فروند بوئينگ را مجاني به شما ميدهيم، متاسفانه نه فضا و نه زير ساخت و نه خدمات فرودگاهي لازم براي آنها نداريم. به طور كلي ايران به ويژه بايد به دنبال هواپيماهاي ايرباس و بوئينگ باشد. نميتوانيم از شركتهاي هواپيمايي شرقي هواپيما خريداري كنيم، زيرا ساختار اقليمي و جغرافيايي آنها براي خلبانان ايراني مناسب نيست. هواپيماهاي روسي هم از نظر مسائل اقليمي، جغرافيايي و همچنين مسائل فني خيلي با كشورمان سازگار نيستند. البته نميگويم هواپيماهاي روسي بد هستند، اما بايد اين نكته را در نظر داشته باشيم كه پايه آموزشي خلباني و فرودگاهي ما براساس سيستم هواپيمايي غربي است، بنابراين اولويت ما در پساتحريم بايد خريد ايرباس يا بوئينگ باشد. بايد يادآور شوم كه در خريد هواپيما مسائل مختلفي از جمله زمان پرواز، مصرف سوخت، فركانس پروازي و مسائل ديگر مدل هواپيما را مشخص ميكند و هر هواپيمايي كارايي مشخصي دارد و براي منظور خاصي طراحي شده و در شوراي خريد با در نظر گرفتن چنين مسائلي بايد درباره خريد تصميمگيري شود.
اخيرا رئيس جمهور به ايتاليا و فرانسه سفري داشتند. آقاي عابدزاده، رئيس شركت هواپيمايي هم در اين سفر همراه دكتر روحاني هستند. به نظر شما اين سفر در ادامه پيگيري مذاكرات هواپيمايي گذشته است و آیا امضاي اين قراردادها قطعي است؟
به هر حال سفر رئيس جمهور مرتبط با مسائل سياسي، اقتصادي و تعامل با جهان بيرون از ايران است و قطعا در كنار اين موضوعات به ناوگان حمل و نقل هوايي هم توجه ويژهاي خواهد شد. به طور كلي مسئولان دولت يازدهم در اين سفر، به دنبال حفظ منابع ملي هستند و اميد ميرود در آينده، اتفاقات مطلوبي براي هواپيمايي كشور رقم بخورد.
در كنار شركتهايي كه تقاضاي فروش هواپيما به ايران دادهاند، به نظر شما كدام شركتهاي سازنده در حال رقابت براي استفاده از بازار ايران هستند؟
در حال حاضر ايران اين توان را دارد كه با تمام شركتهاي دنيا وارد مذاكره شود؛ از بمبارديه، بوئينگ، توپولوف و ايرباس گرفته تا ديگر شركتهاي كوچك و بزرگ هواپيمايي كه در جهان حضور دارند. تنوع هواپيمايي براي ايران مساعد نيست؛ چرا كه سيستمهاي فرودگاهي توانايي قبول اين تنوع را ندارند و تا ميتوانيم بايد اين تنوع را به حداقل برسانيم. محصولات شركت بمبارديه از نظر نگهداري براي كشورمان مساعد نيست و بايد با توجه به اين مسائل تنوع را به پايينترين سطح خود رسانده و تا حد امكان به سمت خريد ايرباس و بوئينگ برويم. اما مساله اينجاست كه سياست هوانوردي كشورمان چنین امری را ايجاب ميكند يا خير؟ درباره شرايط مديريتي سازمان صحبت ميكنم؛ چرا كه با يك تفكر مديريتي و سنتي متعلق به 30 سال پيش كه تغييرات جهشي و بزرگ را نميتواند بپذيرد، قابل اداره نيست. با اين نوع تفكر و روش مديريتي در بهترين حالت روزمرگي فعلي ادامه خواهد داشت و سازمان همچنان منفعلانه اداره خواهد شد كه در دوران پسا تحريم اين رويه براي سازمان، يك فاجعه است. سازمان در اين شرايط حساس به مديري متخصص با فكري داراي استراتژي توسعهگرا، شجاعانه، مقتدر و معتقد به اتاق فكر از بدنه كارشناسان سازمان به عنوان اهرم مديريتي نياز دارد تا بتواند با گامهاي بلند درزمان كوتاه، هواپیمایی ايران را به اندازه كشورهاي همسايه رشد دهد. اگر به اين صورت نباشد فرصت پساتحريم را از دست خواهيم داد و اين مساله به مردم و منافع ملي ما زيان ميرسد. در حال حاضر به دليل نبود مديريت متخصص هوانوردي در اكثر بخشهاي صنعت هوانوردي، مشكلات زيادي وجود دارد. بايد مديري در اختيار داشته باشيم كه توان رقابت با كشورهاي قطر، امارات و تركيه را كه تبديل به هاب منطقه شدهاند داشته باشد.
شما در گفتوگوهاي گذشته خود، عنوان كرده بوديد كه خلبانها به مسافر كش تبديل شدهاند. امروز كه شرايط تغيير كرده است، وضعيت خلبانهاي كشورمان را چهطور ارزيابي ميكنيد؟
اين مساله به حقوق جوانان اين مرز و بوم بر ميگردد كه همه آنها تمايل دارند دكتر، مهندس و خلبان شوند و اين جزو حقوق شهروندي آنهاست. متاسفانه در سالهاي اخير به دليل تحريم ها، داراي هواپيماهاي ثابت بوديم و هر روز ناوگان فرسودهتر ميشد و جوانان با استعداد كشورمان نميتوانستند به دنبال علايق خود بروند. هر ساله تعداد زيادي فارغالتحصيل خلباني در كشور میشوند كه بسياري از آنها نميتوانند در بخش مورد علاقه خود كار كنند يا بيكار ميمانند. متاسفانه هواپيمايي كشورمان در مسائل آموزشي فقير است و توجهي هم به آن نميشود. همه اين مسائل براي زمان تحريمها بود و خوشبختانه با لغو تحريمها بسياري از مسائل و مشكلات در صنعت هوانوردي رفع خواهد شد. با لغو تحريمها و ورود هواپيماهاي نو به كشور، اين ناوگان به خلبانهاي جديد نيازمند است و ميتوان اين اميد را داشت كه بيكاري در صنعت هوانوردي كشور هم رفع خواهد شد. در روزهاي تحريم و دولتهاي گذشته، خلبانان كشورمان به كارهايي غير از خلباني مشغول بودند. اين مساله باعث تاسف است كه استعدادهاي نهفته در كشورمان به دنبال واسطه گري در امر مسكن رو بياورند و نتوان از ظرفيتهاي اين جوانان استفاده كرد.
در سالهاي اخير شاهد مهاجرت خلبانان كشورمان بوديم. چرا اين مهاجرتها اتفاق ميافتد؟
بايد با خود رو راست باشيم و بايد بگويم كه قدر داشتههاي خود را نميدانيم. بايد سياستهاي خود را در بسياري از زمينهها تغيير دهيم. بسياري از خلبانان كشور آموزش ديدهاند و زماني كه اين افراد به مرحله اجرا ميرسند و ميتوانند بهره وري لازم براي صنعت هوانوردي كشور داشته باشند از اين كشور ميروند و هيچ اقدامي هم براي جلوگيري از اين مساله نميشود. دولت و مجلس بايد تصميمي اتخاذ كنند كه اين مهاجرتها صورت نگيرد و لازمه اين كار دانستن قدر اين دانشمندان هوايي است. بايد اين خلبانان را از نظر مالي و اجتماعي تامين كرد. اين دانشمندان مانند سرمايهدارهايي هستند كه حساب دخل و خرج خود را انجام ميدهند. شما در نظر بگيريد خلبان محاسبه ميكند و متوجه ميشود در اين كشور ارزش واقعي او را نميدانند، بنابراين به فكر مهاجرت ميافتد. همه خلبانان كشورمان وطن پرست هستند، اما به دليل مشكلات ساختاري كه در ايران وجود دارد، مجبور به مهاجرت به كشورهاي حوزه خليج فارس و اطراف ايران ميشوند. اميدوارم مسئولان بتوانند تمام نيازهاي اين خلبانان را برطرف كنند تا شاهد مهاجرت اين نخبگان نباشيم.
خلباني در ايران چه تفاوتهايي با ديگر نقاط جهان دارد؟
خلباني در ايران هيچ تفاوتي با ديگر نقاط جهان ندارد و به قول معروف آسمان در همه جا يك رنگ است. تنها تفاوتي كه وجود دارد اين است كه از نظر مالي در ديگر نقاط جهان به خلبانان توجه ويژهاي ميشود.
همانطور كه گفتيد هيچ تفاوتي وجود ندارد، اگر شما خلبان كشوري مانند آمريكا يا كانادا بوديد، فكر ميكرديد با مشكلي كه در ايران براي شما پيش آمد و چرخ هواپيما باز نشد مواجه شويد؟
در همه جاي دنيا اتفاقاتي اينچنين پيش ميآيد، اما هواپيماهاي فرسوده در آن رخداد بيتاثير نبود. اگر هواپيماي من در آن زمان نو بود شايد آن اتفاق براي من پيش نميآمد. اتفاق را نميتوان پيش بيني كرد، اما اگر هواپيما فرسوده نبود، ميتوان گفت كه از وقوع آن رخداد جلوگيري ميشد. بايد بگويم كه اگر آن هواپيما نو بود شايد آن اتفاق پيش نميآمد. مساله اينجاست كه بتوانيم از عهده مشكلات بر آييم و مفتخرم اين موضوع را بيان كنم كه خلبانان ايراني از بهترين خلبانان جهان هستند و در همه جاي دنيا به دنبال خلبانان ايراني هستند. در حادثهاي كه براي من رخ داد، من به دنبال اين بودم كه آن بحران را به فرصت تبديل كنم و بتوانم از حقوق هوانوردي كشورم دفاع كنم.