در آستانه انتخابات مجلس دهم، این مسئله که چرا باید در حوزههایی که بیش از یک نماینده دارند، به تکرأیها اکتفا نکرد و از همه حق شهروندی برای انتخاب نماینده استفاده کرد، بسیار مهم به نظر میرسد.
شرق در گزارشی آماری از دور قبل انتخابات، به بررسی این موضوع پرداخته که مردم هر یک از حوزههای چندنمایندهای، چقدر از حق خود استفاده کردهاند. مقایسه این آمار با عملکرد نمایندگان این حوزهها و نام کسانی که در این حوزهها موفق به راهیابی به مجلس نشدند، میتواند به تصمیمگیری مردم برای پرکردن تمام جاهای خالی برگ رأی در روز هفتم اسفندماه کمک کند. در تهران هر فرد میتواند نام ٣٠ نفر را در برگه رأی بنویسد. در شیراز میتوان به چهار نفر رأی داد و در زاهدان به دو نفر. انتخابات ایدهآل آن است که افراد از این حق خود استفاده کامل کنند ولی اگر این حالت مشاهده نشد باید دلایل آن از طرف کارشناسان اجتماعی و سیاسی و دلسوزان بررسی شود. در بندرعباس و اهواز با اینکه مردم میتوانستند به سه نفر رأی بدهند ولیکن در انتخابات مجلس سال ٩٠، بهطور متوسط به دو نفر رأی دادند. در اردبیل، آبادان، ارومیه، کرمانشاه و رشت نیز مردم وضعیت مشابهی داشتند و حدودا به دو نفر رأی دادند. این وضعیت نیازمند بررسی و تحلیل است.
کمیت مشارکت، کیفیت مشارکتنرخ مشارکت، یکی از پارامترهای مهم در بررسی نتایج انتخابات است. در ارزیابی نتایج انتخابات، معمولا این پارامتر مورد توجه و مناقشه قرار میگیرد. از یک طرف مسئولان، نرخ بالای مشارکت را به عنوان همراهی و همدلی مردم با مسئولان عنوان میکنند و از طرف دیگر منتقدان با کم نشاندادن نرخ مشارکت، از همراهی مردم با خودشان سخن میگویند. آنچه در این میان به فراموشی سپرده میشود، کیفیت مشارکت مردم در انتخابات است. گرچه نرخ و میزان مشارکت مهم است ولیکن توجه به کیفیت آرا نیز نباید از طرف مسئولان مورد غفلت قرار گیرد. پارامترهایی که به کمیت رفتار مردم مربوط میشود بیشتر مورد مناقشه قرار میگیرد؛ زیرا قابلیت اندازهگیری و شمارش دارد. ولی اندازهگیری پارامترهایی که به کیفیتِ مسائل ارتباط پیدا میکند چگونه امکانپذیر است؟ چگونه میتوان فهمید رأی یک فرد به منظور رفع تکلیف بوده یا آنکه با عشق و علاقه به صندوق انداخته شده است؟ چگونه میتوان فهمید که رأی یک فرد به منظور درج مُهر انتخابات در شناسنامهاش بوده یا آنکه از روی اعتقاد در رأیگیری شرکت کرده است؟
نرخ مشارکت، یا نرخ استفاده از حق رأییکی از روشهای دستیابی به موضوعِ کیفیت در انتخابات، بررسی میزان استفاده از حق رأی توسط رأیدهندگان است. بدون توجه به این موضوع، ارزیابی نتایج انتخابات تا حدی در سطح باقی مانده و به عمق نمیرود. بهعنوان مثال در انتخابات مجلس نهم در تهران، برخی از افراد در برگه رأی خود صرفا به درج نام یک نفر بسنده کردند و برخی دیگر، فهرست ٣٠نفره مورد نیاز برای تهران را تکمیل کردند. رأی هر یک از افرادِ فوق «یک رأی» به حساب میآید و در محاسباتِ آماری، هر دو نفر، شرکتکننده به حساب میآیند. لیکن دسته اول بنا بر دلایلی که ممکن است ناشی از روحیات شخصی یا ناشی از تحمیل شرایط خارجی باشد، صرفا به درج نام یک نفر اکتفا کرده و از حق رأی خود استفاده نکرده است. برخی از افراد برای رفع تکلیف، برگه خود را با یک یا چند نام معدود در صندوق میاندازند.
جمعی نیز بنا بر دلایلی خاص، صرفا تعداد معدودی از افراد را ذیصلاح تشخیص میدهند. این مسائل در مجموع نشاندهنده یک نابسامانی فردی، اجتماعی یا سیاسی است. ولی این نابسامانی از دریچه نرخ مشارکت قابل مشاهده نیست. در انتخابات مجلس نهم در سال ٩٠ در تهران، هر فردی میتوانست به ٣٠ نفر رأی بدهد اما تهرانیها بهطور متوسط به ١١ نفر رأی دادند. تهرانیها صرفا از ٣٦ درصد از حق رأی خود استفاده کردند. روش محاسبه این رقم به این صورت است که در تهران مردم مجموعا در برگههای رأی خود اندکی بیش از ٢٥میلیون نام را نوشتند که از تقسیم این عدد بر تعداد شرکتکنندگان در تهران که دومیلیونو ٣٠٠ هزار نفر بود، به رقم ١١ یادشده میرسیم. اگر با همین روش محاسبه کنیم، برای شهرهای مختلف به ارقام متفاوتی خواهیم رسید که این ارقام میزان استفاده از حق رأی در هر منطقه را نشان میدهد. مشخص است اینگونه محاسبات صرفا به شهرهایی مربوط میشود که بیش از یک نماینده دارند. آمارهای موجود نشان میدهد به جز چند شهر معدود، تمامی شهرهایی که بیش از یک نماینده دارند، بالاتر از ٢٠٠ هزار رأیدهنده داشتهاند. در ٣٥ حوزه انتخابیه، تعداد نمایندگان مورد نیاز بیش از یک نفر بوده است. در مجموع حدود ٤٠ درصد از رأیدهندگان، یعنی بیش از ١٢ میلیون رأیدهنده از کل ٣١ میلیون رأیدهنده در این شهرها ساکن هستند. محاسبات فوق صرفا در این مراکز امکانپذیر است.
تفکیک این جمعیت ٤٠درصدی مطابق جدول پیوست و به این شرح است:
ـ در ١٢ حوزه، شامل ١١ درصد از رأیدهندگان، میزان استفاده از حق رأی ٨٠ تا ٩٠ درصد است.
ـ در ١٥ حوزه، شامل ١٦ درصد از رأیدهندگان، میزان استفاده از حق رأی ٧٠ تا ٨٠ درصد است.
ـ در شش حوزه، شامل پنج درصد از رأیدهندگان، میزان استفاده از حق رأی ٦٠ تا ٧٠ درصد است.
ـ در دو حوزهِ تبریز و تهران، شامل ١٠ درصد از رأیدهندگان، میزان استفاده از حق رأی کمتر از ٥٠ درصد است.
میانگین استفاده از حق رأی در حوزههای فوق که بیش از یک نماینده دارند، ٦٢ درصد است. البته با لحاظکردن جمعیت حوزهها.
به هر میزان استفاده از حق رأی پایینتر باشد لازم میشود که مسئولان و دلسوزان مسائل اجتماعی توجه بیشتری به این موضوع و ریشههای آن کنند.
تبریز بیش از تهران نیازمند توجهتهران و تبریز بیش از سایر حوزهها نیاز به بررسی و توجه دارند. مردم در این دو شهر بزرگ، کمترین استفاده را از حق رأی خود داشتهاند.
چرا؟ علت چیست؟ آیا دلسرد بودند؟ یا صرفا حضورشان را برای مقابله با تهدیدات روزافزون قدرتهای خارجی لازم میدیدند؟ یا فرد مورد اعتمادی را نمیشناختند؟ یا برای مُهر داخل شناسنامه آمده بودند؟ یا حمایت از نظام را لازم میدیدند و پاسخ به درخواست مسئولان را کافی میدانستند؟
دلیل این رویکرد مردم هرچه باشد، نیازمند بررسی و کار کارشناسی است.
در تهران مردم به جای ٣٠ نفر، بهطور متوسط به ١١ نفر رأی دادند. یعنی از ٣٦ درصد حق رأی خود استفاده کردند.
در تبریز مردم به جای شش نفر، بهطور متوسط به سه نفر رأی دادند. یعنی از ٥٠ درصد از حق رأی خود استفاده کردند.
به ظاهر وضعیت تبریز بهتر از تهران است. پس به چه دلیل وضعیت تبریز بیش از تهران نیازمند توجه اعلام شده؟
مردم در تهران بهطور متوسط به ١١ نفر رأی دادند و این رقمِ کمی نیست. البته با حالت ایدهآل و درج نام ٣٠ نفر فاصله زیادی دارد ولی باید به خاطر داشت که در انتخابات پرشور مجلس ششم، مردم بهطور متوسط به ٢٠ نفر رأی دادند. بنابراین رقم ١١ نفر برای میانگین تعداد اسامی در هر برگه نیز رقم بامعنایی است که نیازمند توجه، بررسی و موشکافی است بهخصوص پس از وقایع رخداده. مردم باید نام ١١ نفر را انتخاب و به خاطر بسپارند و در برگههای رأی درج کنند که طبعا عمل خستهکنندهای است. اما در تبریز انتخاب شش نفر و درج نام آنها کار مشکلی نباید باشد. بنابراین میتوان احتمال داد که وضعیت تبریز نیاز به دقت نظری بیش از تهران داشته باشد. گرچه تهران در قعر جدول و تبریز قبل از آن قرار دارد.