بسترهای داخلی ویدیویی با مدل VOD در حالی آهسته گسترش مییابد و قانونی عرضه فیلمهای سینمایی، مستند و موسیقی را آغاز کردهاند که هنوز بخشی از بستر ویدیویی کشور در سطح جهان به عنوان VOD دارای ضابطه و شکل قانونی نیست و در فضایی مملو از لابیگری و عدم شفافیت مالی پیش میرود.
به گزارش «تابناک»، محدود شدن دسترسی به برخی بسترهای جهانی اینترنت، منجر به ایجاد بازارهای بومی برای برخی محصولات آنلاین مشابه شده و اتفاقاً اصرار برخی برای بسته شدن هر بستر اینترنتی جهانی ـ که در ایران مورد توجه قرار میگیرد ـ با هدف عرضه محصول مشابه بومی و کسب درآمدی است که با وجود رقیب قدرتمند خارجی هیچ گاه حاصل نمیشود.
سوای آثار مثبت و منفی این محدودیتها، اصل راه انداری این بسترهای بومی، اتفاق ارزشمندی است و علاوه بر افزایش حجم تولید محتوای فارسی و بومی متناسب با نیازهای مخاطب ایرانی، فرصتهای فنی و شغلی وسیعی برای بستر وب در ایران به وجود میآورد. از این منظر، باید از راهاندازی بسترهای بومی که در بلندمدت قدرت رقابت با نمونههای خارجی داشته باشند، حمایت کرد.
بنابراین، وقتی بسترهای عرضه جهانی فیلمهای آمریکایی و اروپایی نظیر «نتفلیکس / Netflix»، «هولو / Hulu» و «جوست/ Joost» که با تعبیر VOD شناخته میشوند در ایران قابل دسترسی نیست، راهاندازی بسترهای بومی برای پوشش نیاز داخلی اتفاق مهم و ارزشمندی است؛ اما این فضا زمانی ماندگار خواهد شد که پس از دورهای دیگر، نیاز به کمکهای مستمر دولتی برای بقا نداشته باشد و سپس بتواند با بسترهای جهانی رقابت کند و لااقل به بازار عرضه بینالمللی محصولات ایرانی مبدل شود.
البته VOD در بستر جهانی تعریف وسیعتری از «نتفلیکس / Netflix» و «هولو / Hulu» دارد و وقتی از شرکتهای عرضه کننده ویدیو «Video on demand» سخن به میان میآید، یک بخش دیگر نیز تعریف میشود که مبنای فعالیتش عرضه فیلم سینمایی و کسب درآمد از اشتراک نیست و از راههای دیگری نظیر تبلیغات و فروش حجم و پهنای باند کسب درآمد میکند که «یوتیوب / YouTube» و «ویمیو / Vimeo» از جمله این بسترها هستند.
در ایران پس از فیلتر «یوتیوب / YouTube»، برخی از فرصت استفاده کردند و به مرور وبسایتهای مشابهی راه افتاد، تا جایی که امروز شمار وبسایتهای ارائه کننده خدماتی مشابه «یوتیوب / YouTube» در ایران دو رقمی شده؛ اما اثرگذاری قریب به اتفاق این وبسایتها به واسطه عدم برخورداری از «استراتژی محتوا / Content Strategy» به اندازه قدرت بالقوه ویدیو نبوده است.
شعار بدیهی «محتوا پادشاه است / Content Is King» که توسط بیل گیتس مطرح شد، یک پایه اصلی برای توسعه هر محصول آنلاین به خصوص بسترهای عرضه کننده فیلم و ویدیو محسوب می شود؛ اما با توجه به آنکه گردانندگان برخی از این بسترهای ویدیو، نگاه یک سرمایه گذار خصوصیِ «واقعی» را به این بسترها ندارند، طبیعتاً این ظرفیتها به موفقیت حداقلی با سرمایه گذاریِ حداکثریِ متکی به رانتهای دولتی میرسد.
اکنون با افزابش شمار این بسترها، یکی از این بسترها توانسته با عقد قراردادهای متعدد با مراکز مؤثر در توزیع و تأمین اینترنت و مجموعه نهادهای دارای بودجههای کلان تحت عنوان تولید بودجه بومی، امتیازات قابل توجهی دریافت کند و سایر بسترهای مشابه به واسطه اینکه علاوه بر عدم شناخت و برخورداری از استراتژی محتوا، این رانت را نیز ندارند از قافله عقب ماندهاند و ظاهراً این فضای رانتی روز به روز در حال توسعه است.
یکی از هدفگذاریهای شبکه ملی اطلاعات، گردش مالی پهنای باند در داخل کشور است و در واقع با توجه به آنکه سرورهای بیشتر وبسایتهای پربیننده داخلی در چند سال اخیر به داخل کشور منتقل شده، تصور میشود باید میان عرضه کننده اینترنت و بسترهای مصرف اینترنت یا همان تولیدکنندگان محتوا رابطه منصفانهای به وجود آید و شرکتهای داخلی از درآمد پهنای باند، رقمی را به وبسایتهای داخلی اختصاص دهند.
ظاهراً زمینه بهره برداری از این فرصتهای اقتصادی نیز فراهم شده اما نه برای همه، بلکه برای برخورداران از امتیازات ویژه و در همین بستر بازدید از برخی وبسایتها فاقد هزینه اینترنت برای کاربران میشود؛ اما شماری از وبسایتهای پربازدید حتی هزینه پهنای باند (آپلود) نیز پرداخت میکنند. این در حالی است که همین هزینه در قالب دانلود از مخاطب داخلی نیز اخذ میشود و سود دوپهلویی بر جای میگذارد!
به هر ترتیب، اگر قرار بر توسعه زیرساخت ملی اینترنت باشد، تنها با نصب چند سرور و سوئیچ نمیتوان به این بستر رسید و باید پذیرفت در چنین فضایی «همه» تولیدکنندگان اصلی محتوا سهیم باشند و سفره برای دوستانِ نزدیک که ظاهراً حتی از برخوردهای مرسوم در قبال تولید محتوای نامتعارف نیز مصون هستند، به صورت ویژه و اختصاصی چیده نشود.