سخنان و اظهارات اخیر دونالد ترامپ و اعضای دیگر کابینه و دولت وی در خصوص تهدید ایران در حالی صورت گرفته است که تنها کمتر از دو هفته از ورود ترامپ به کاخ سفید میگذرد. در حالی که هنوز 24 ساعت نیز از تأیید اعتبار و صلاحیت وزیر امور خارجه دولت وی نمیگذر و بدون شک میتوان به خوبی و صراحت بیان کرد که هنوز دستورکارهای مهم سیاست خارجی دونالد ترامپ تدوین نشده است.
به گزارش «تابناک» ترامپ تا کنون نشان داده است که یک ویژگی اساسی در حکمرانی خود بر ایالات متحده دارد: عجله در تصمیم گیری و نادیده گرفتن تبعات تصمیماتی که برای رضای خاطر هواداران خود در آمریکا میگیرد. این موضوع به وضوح در دستورات وی برای ممنوعیت مهاجرت مسلمانان به آمریکا و دیوار مکزیک و خروج از پیمان TPP عیان است.
اما زمانی که مساله به ایجاد چالش و تهدید ایران میرسد، ماجرا کمی متفاوت است. دونالد ترامپ اینبار ظاهراً قصد دارد خود را درگیر یک ماجرا جویی اساسی کند که هیچ ایده و نظری در مورد مدیریت آن و تبعات احتمالی آن برای منطقه، سیاست و نظم جهانی ندارد. تهدید مستقیم ایران به عنوان یکی از قدرتمند ترین کشورهای منطقه و با حوزه نفوذ بسیار بالا در خاورمیانه، شاید آخرین حماقتی باشد دونالد ترامپ و کابینه وی میتوانند به آن اقدام کنند. حماقتی که جرج بوش پسر تا نزدیکی آن رفت، اما جرأت اقدام به آن را پیدا نکرد.
اکنون مایک فلین مشاور امنیت ملی دونالد ترامپ، که دچار فوبیای حاد در مورد ایران است بیانیه ای را صادر کرده که مستقیماً ایران را تهدید میکند. یکی از مقامات کاخ سفید بیان کرده که «گزینه های مختلفی» برای برخورد با ایران وجود دارد و دونالد ترامپ نگران تسلط ایران بر عراق است. همه اینها در یک روز بیان شده و نشان میدهد که کابینه ترامپ نیز مانند شخص وی ارزیابی صحیحی از معادلات بین الملل نداشته و دید درستی در مورد آنچه میتواند از پی اظهارات و تهدیدهای آنها شکل بگیرد ندارند.
البته این موضوع و این موضع جای چندان تعجبی هم ندارد. در جایی که ترامپ در پی رها کردن ناتو و تهدید چین به عنوان ابر قدرت بزرگ آسیا است، تهدید ایران در منطقه خاورمیانه را باید در راستای مجموعه حماقت های دولت ترامپ دانست که احتمالاً بعد از این نیز ادامه دار خواهد بود.
اما واقعیت آن است که دقیقاً همانند ناتو و چین، دونالد ترامپ و کابینه وی با تهدید ایران اکنون در حال توسعه و گسترده کردن تنشی هستند که نه برنامه و نه ارزیابی دقیقی از تبعات و مدیریت آن ندارند. این موضوع را میتوان به خوبی از کلی گویی مایکل فلین و سایر گزینه های ترامپ در مورد ایران فهمید. نه فلین نه ماتیس و نه مایک پومپئو علیرغم تهدیدهای لفظی علیه ایران، هیچ گزینه مشخصی برای مقابله با ایران نداشته و تنها به کلی گویی در مورد سیاستها در قبال ایران بسنده میکنند. حتی اشاره آها به گزینه نظامی نیز بسیار محتاطانه و بدون جزئیات است.
میتوان یک نکته را از این مساله استخراج کرد. دولت ترامپ و مشاوران و وزرای وی یک هدف مشخص را از اینگونه تهدیدها نسبت به ایران در نظر دارند: واضح کردن شیفت و چرخش اساسی گفتمان آمریکا در برابر ایران، عبور از دیپلماسی اوباما و تدوین یک رویکرد جدید در دولت ترامپ. این موضوعی است که هم ترامپ و هم مشاوران وی به خوبی طی این دو هفته و قبل از آن نشان داده اند.
در حالی که تیم اوباما در قبال بدترین شرایط – مانند دستگیری ملوانان آمریکایی در آبهای داخلی ایران – همواره رویکردی مثبت به قضایا نشان داده و سعی داشت با نزدیک کردن سیاستهای دو کشور چالش ها و تنشها را کاهش دهد، دولت ترامپ و اعضای وی اما تندرو و تا حدی جنگ طلب هستند. به ویژه مایکل فلین که یکبار در سال 2015 خواهان شکلگیری نهادی مانند ناتو اما متشکل از کشورهای عربی برای مقابله با نفود ایران در منطقه شده بود – نهادی که اکنون در قالب ائتلاف تحت رهبری عربستان الگوهای اولیه آن را شاهد هستیم. وی دچار یک فوبیای شدید از ایران است و نظرات وی در مورد ایران هیچ نقطه روشنی را در بر ندارد.
اما بزرگترین حماقت و ریسک فلین و دولت ترامپ در شب گذشته این بود که به گفته خود «هشدار جدی» به ایران داده ولی در تعاقب آن هشدار هیچ گزینه مشخصی را برای عمل تعیین نکردند. این امر ناخودآگاه دولت ترامپ را در راهی قرار داده که اوباما در سال 2012 و در مورد هشدار خط قرمز به سوریه برای استفاده از سلاح های شیمیایی رفت. منتقدان بعد از آن دامان اوباما را چسبیدند که چرا اقدام نمکیند؟ اکنون فلین و ترامپ خود را در مورد ایران در راه مشابهی قرار دادهاند که بازگشتی ندارد.
حال سؤال اساسی این است که همه اینها چه گزینه هایی را در اختیار آمریکا در برابر ایران قرار میدهد؟ یکی گزینه برای دولت ترامپ فشار بر ایران در سازمان ملل متحد است، شبیه به حرکتی که نیکی هلی در اوان ورود خود به عنوان سفیر ترامپ به سازمان ملل؛ صورت داد. تعقیب یک پاسخ همه جانبه بینالمللی به اقدامهای ایران بهترین گزینه برای دولت ترامپ است تا ضمن باقی نگاه داشتن فشار بر ایران، از هرگونه برخورد جدی یکطرفه جلوگیری کند.
گزینه دیگر برای دولت ترامپ یک نمایش بزرگ قدرت نظامی به ویژه در خلیج فارس میتواند باشد. موضوعی که از مدتها پیش در جریان بوده و چیز جدیدی در خلیج فارس نیست. حرکت دولت ترامپ برای متحد کردن دوستان خود در حاشیه خلیج فارس – که در دوره اوباما زمانی تلخ و نه چندان خوش آیند را سپری کردهاند – تنها نکته جدیدی است که میتواند به این طرح اضافه شود. این موضع البته امکان افزایش تنشها در خلیج فارس را بالا میبرد.
اما ایران در برابر چند گزینه دارد. مهمترین گزینه برای ایران نزدیکی بیشتر با اروپا و به ویژه چین است. هر دو اینها اکنون ترامپ را مانند ایران یک تهدید امنیتی جدی برای خود تلقی میکنند و قطعاً با بسیاری از تلاشهای دیپلماتیک تیم وی در راستای سیاستهای جدید آمریکا همراه نخواهند بود. اکنون فرصت برای ایران در راستای نزدیکی بیشتر امنیتی و سیاسی به اروپا و چین فراهم است.
از سوی دیگر ایران باید مواضع روسیه را به شدت و محتاطانه دنبال کند. روسیه سمپاتی عجیبی با دونالد ترامپ و دولت وی احساس میکند و این موضوع برای ایران به ویژه با توجه به گرایشات ضد ایرانی تیم ترامپ حساس است. دو سناریو در مورد روسیه قابل توجه است: اول آنکه نقش یک میانجی و تنش زدا را بین ایران و آمریکا ایفا کند و دوم آنکه به تدریج با فاصله گرفتن از ایران دست آمریکا را در مورد ایران باز گذارد.
در هر دوی این شرایط عاقلانه برای ایران این است که خطوط قرمز در مورد روسیه را در هم شکسته و با کمی فاصله از روسیه مواضع آتی این کشور در برابر آمریکا را همانند یک بازیگر عقلانی مورد ارزیابی قرار دهد. اندیشمندان، محافل تصمیم گیری و اندیشکده های ایرانی باید از تابوی روسیه به عنوان یک متحد استراتژیک برای ایران فاصله گرفته و روسیه را به عنوان یک همراه تاکتیکی برای ایران – و نه استراتژیک – مورد ارزیابی قرار دهند. این موضوع میتواند از غافلگیری احتمالی ایران در منگنه روسیه – آمریکا جلوگیری کند.
گزینه سوم برای ایران آن است که بر خلاف تصور غالب، ایران و نیروهای نظامی ایران همچنان باید قدرتنمایی مدیریت شده خود را در خاورمیانه ادامه دهند. برنامه موشکی ایران کاملاً دفاعی و مشروع بوده و برای ایران هیچ جای نگرانی از تقویت بنیه دفاعی وجود ندارد. ایران میتواند به شکل کاملاً مدیریت شده و با احتیاط آمریکا و دولتمردان آمریکایی را در منطقه آزمون کند و به جای اتخاذ موضع واکنشی، دقیقاً به همانند یک بازیگر قدترمند منطقه ای و کنش گر عمل کند. این مساله ضمن آنکه میتواند تا حدی زیاد مواضع جدیتر و شفاف تر آمریکا در برابر ایران را مشخص کند، همچنین میتواند هزینه و ریسک آمریکا را افزایش داده و جلوی اقدامهای افراطی تر احتمالی آمریکایی ها را بگیرد.
در نهایت اما هیچ کدام از اینها به معنی آن نیست که ایران در راهی قدم بردارد که آمریکا خواهان آن است. ایران باید هوشمندانه و بدور از هرگونه تنش زایی عمل کرده و مطابق با قوانین مشروع بینالمللی با عقلانیت کامل در برابر دولت ترامپ حاضر شود. مهمترین سلاح فعلی ایران در برابر تیم ترامپ عقلانیت و خرد ورزی است زیرا این چیزی است که ظاهراً هم ترامپ و هم تیم وی از آن بی بهره بوده و در نتیجه ایران میتواند با استفاده از سلاح عقلانیت و هوشمندی، همه تلاشهای ترامپ برای به تله انداختن ایران را ناکام بگذارد.