روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز نوشت:
خالد مشعل رئیس جنبش حماس در یک چرخش سیاسی غافلگیر کننده ضمن پس گرفتن مواضع خود و عقب نشینی از آرمان فلسطین، رسمیت مرزهای رژیم اشغالگر صهیونیستی را پذیرفت. وی که به دعوت رژیم قطر در دوحه حضور یافته بود، طی اظهاراتی مرزهای فلسطین اشغالی در سال 1967 را به رسمیت شناخت. اگرچه وی در اظهارات رسمی خود ادعا کرده که موجودیت رژیم صهیونیستی را به رسمیت نمیشناسد لکن همین جمله و ادعا با مفاد سایر جملاتش در تضاد و تناقض است، چرا که پذیرش مرزهای 1967 دقیقاً به منزله پذیرش و به رسمیت شناختن موجودیت رژیم صهیونیستی و عدم تعرض به سرزمینهای اشغالی تا سال 1967 و همچنین تمکین به سازوکارهای منتهی به وضعیت موجود ارزیابی میشود.
علاوه بر این جنبش حماس با صدور بیانیهای در 42 بند، بر اظهارات خالد مشعل صحه گذاشته و آنرا مبنای سند جدید حماس تلقی کرده و طی بیانیه خود، دعوت برای نابودی رژیم اشغالگر صهیونیستی را کلاً حذف کرده وسخنی از نابودی رژیم اشغالگر به میان نیاورده است. حذف دعوت صریح برای نابودی رژیم صهیونیستی نشانه عقب نشینی حماس از مواضع گذشته است که تاثیر مستقیم و غیرمستقیم القائات سازشکاران و نقش تعیین کننده دلارهای نفتی رژیمهای ارتجاعی عرب را گوشزد میکند.
همزمانی اظهارات غافلگیر کننده خالد مشعل و بیانیه حماس با اعتصاب غذای اسرای غیرتمند فلسطینی که با شدت عمل اشغالگران مواجه گردیده، فاصله جدی و هولناک نیروهای مردمی با سازمانها و تشکلهای فلسطینی را یکبار دیگر در برابر دیدگان حیرت زده مردم فلسطین و ملتهای مسلمان به نمایش میگذارد. جای تعجب است درحالی که اسرای غیرتمند فلسطینی برای انعکاس فریاد مظلومیت خود تلاش بیوقفهای را سازماندهی کردهاند و با شدت عمل دشمن صهیونیستی و سکوت مرگبار رژیمهای ارتجاعی عرب مواجه گردیدهاند، ناگهان جنبش حماس و گردانندگانش از پشت به ملت فلسطین و اسرای دربند خنجر میزنند و هدایای غیرمنتظرهای را تقدیم اشغالگران شرور میکنند.
آنچه مشعل اعلام کرده و بیانیه حماس بر آن مهر تایید زده، بزرگترین ضربه کاری بر پیکره فلسطین عزیز محسوب میشود که در طول دوران مبارزات نفس گیر علیه اشغالگران صهیونیست، هرگز سابقه نداشته است. در طول تاریخ معاصر کم نبودهاند سازشکارانی که از پشت به فلسطینیها خنجر زدهاند. سادات معدوم، حسنی مبارک، یاسر عرفات، محمود عباس و طیف وسیعی از سران خائن رژیمهای سازشکار عرب، هر یک در حد اندازه خود به ملت مظلوم فلسطین خیانت و به طور همزمان با اشغالگران صهیونیست هم خوش خدمتی کردهاند ولی از جنبش به اصطلاح اسلامی حماس وخالد مشعل انتظار نمیرفت که در دام ارتجاع عرب بیفتد و در آغوش سازشکاران و خائنین به آرمان فلسطین فرو غلتد.
این برای ملت مظلوم فلسطین بسیار تلخ است که پس از مبارزات نفس گیری که صهیونیستها را به شکست و ناکامی و انزوا کشانید، اکنون شاهد عقب نشینی جنبشی باشند که حیثیت و اعتبار خود را مدیون مقاومت مردم مظلوم فلسطین به ویژه در غزه علیه اشغالگران و سازشکاران بوده و هست.
خالد مشعل و همفکرانش در جنبش حماس، به خاطر دریافت کمکهای مشروط سازشکاران و ارتجاع عرب، چوب حراج به حیثیت فلسطینیها و آرمان فلسطین زدند و بدتر از سران خائن تشکیلات خودگردان، از پشت به فلسطینیها خنجر زدند. بدین ترتیب سئوال این است که آیا واقعاً فرقی میان طیف خائن و مزدور محمود عباس با حماس و خالد مشعل وجود دارد؟ آیا مردم فلسطین هیچگونه تفاوت محسوسی میان خائنین دیروز و امروز میتوانند حس کنند یا قائل باشند؟
زمانی «محمد دحلان» رئیس خائن سرویسهای امنیتی تشکیلات خودگردان در همکاری و خوش رقصی برای اشغالگران، صدها مورد از عملیات ضد صهیونیستی را به دشمن لو میداد و صدها تن از فعالان فلسطینی را به دام اشغالگران گرفتار میکرد. دحلان حتی مقامات ارشد مقاومت فلسطین و چهرههای سرشناس حماس را هم به دشمن تحویل داده و یا امکان شکار آنها را برای دشمن صهیونیستی فراهم کرده بود. اکنون مردم فلسطین چه تفاوت آشکاری میان خائنین دیروز و رهبران امروزین حماس میتوانند بیابند و وجه تمایزی میان آنها قائل شوند؟
تلخ است ولی واقعیت دارد که حماس هم فریب چرب و شیرین دنیای پرزرق و برق امروز را خورد و برای ادامه مبارزه نفسگیری که سالها سمبل آن بود، تاب مقاومت نیاورد. حماس به همان ورطهای سقوط کرد که تا دیروز دیگران را از فروغلتیدن در آن منع و سرزنش میکرد. حماس در همان دامی افتاد که دیگران را به پرهیز از آن توصیه میکرد و فریب همان دلارهائی را خورد که اردوغان و سران خائن و سازشکار عرب در آغاز خیانت به مردم مظلوم سوریه به وی وعده میدادند. سوریه میزبان رهبران حماس بود ولی حماس در مقطعی به میزبان خودش نیز خیانت کرد و امروز هم به مردم مظلوم فلسطین، از پشت خنجر میزند.