با وجود آنکه برخی عناصر کلیدی بدنه سینما با حذف پروانه ساخت فیلمهای سینمایی مخالفند، چنین به نظر میرسد که با توجه به اقتضائات کنونی سینمای ایران، چنین برگهای کارکردش را از دست داده و به همین دلیل چارهای به جز حذف این بخش از روند تولید نیست؛ بخشی که در دهههای اخیر به جز ایجاد رانت و شکلدهی به یک امضای طلایی، دستاوردی در پی نداشته و اکنون با توسعه دیجیتال، ظرفیت مدیریتی سابق را ندارد و وجودش صرفاً منجر به لوث شدن دور زدنِ قانون منتهی میشود.
به گزارش «تابناک»؛ پروانه ساخت فیلم سینمایی سازوکاری بسیار قدیمی در سینمای ایران است که در کنار پروانه نمایش، ابزار مدیریت و کنترل سینمای ایران توسط مدیران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده است. این پروانه تا پیش از ظهور سینمای دیجیتال کارکرد ویژهای داشت و به ویژه تا دهه هفتاد که عمده ابزارهای سینما در اختیار بنیاد سینمایی فارابی بود، عدم برخورداری از این پروانه، به منزله عدم ارائه تجهیزات به فیلمساز و در نتیجه عدم ساخت فیلم سینمایی بود. مسئله صرفاً ابزارها نبود، بلکه متریال فیلمسازی از جمله نگاتیو ارزان نیز از دریچه فارابی قابل دسترسی بود.
با ظهور سینمای دیجیتال، علاوه بر کاهش هزینههای تولید فیلم سینمایی، انحصار دسترسی به ابزار فیلمسازی نیز از دست دولت خارج شد و نسل تازه فیلمسازان نیز وارد صحنه شدند. در سالهای اخیر که با دوربینهای دیجیتال عکاسی نیز فیلمسازی صورت میپذیرد، اساساً فیلمسازی بسیار ساده و سهل الوصول شد و به همین ترتیب شمار فیلمهای سینمایی زیرزمینی که ساخته شده، رو به فزونی گذاشته است. برای درک آمار فیلمهای زیرزمینی که بدون دریافت پروانه ساخت تولید شده، باید به شمار بالای فیلمهای غیرقانونی رجوع کرد که در جشنوارههای بین المللی حضور داشتهاند.
اغلب فیلمسازان برخلاف دهه شصت و هفتاد، اساساً از سازمان سینمایی برای حضور فیلمهایشان در جشنوارهها کسب مجوز نمیکنند اما اکنون اتفاق تازه، عدم دریافت پروانه ساخت است. مهم ترین علت این اتفاق، تعداد محدود کارگردانهایی است که هر سال میتوانند وارد عرصه شوند و اغلب آنهایی که در خود چنین استعدادی میبینند، بدون حمایت تهیه کننده ی باسابقه نمیتوانند به سادگی پروانه فیلم اولشان را دریافت کنند. بدین ترتیب فیلمشان را ولو بدون پروانه ساخت، میسازند و به جشنوارهها ارسال میکنند.
تنها ابزار کنترلی سازمان سینمایی در این سالها، عدم صدور پروانه نمایش برای فیلمهایی بوده که بدون پروانه ساخت تولید شده بودند و همچنین عدم صدور مجوز حضور در جشنواره فیلم فجر بوده است. در واقع سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد صرفاً اجازه حضور این فیلمها در فضای رسمی سینمای ایران را نمیدهد و بدین ترتیب طیف وسیعی از سینماگران ترجیح دادهاند برای آنکه فیلمهایشان در نهایت رنگ پرده را در ایران ببیند، با پروانه ساخت اقدام به تولید فیلمهایشان کنند.
طبیعتاً در شرایطی که هر روز بر شمار فیلمهای سینمایی افزوده میشود و در یک نمونه عجیب، یکی از کارگردانها با وجود محکومیت قضایی برای عدم تولید فیلم سینمایی، در دوره محکومیت چهار فیلم سینمایی ساخته و مدیران سینمایی نتوانستهاند کار خاصی در این سالها انجام دهند، صرفاً شاهد لوث شدنِ قانون هستیم. از این منظر باید در زمینه صدور پروانه ساخت تجدیدنظر کرد و این پروانه را که به یک رانت و امضای طلایی تبدیل شده را حذف کرد.
بخشی از بدنه قدرتمند سینما با این درخواست مخالفند، چرا که تصور میکنند اگر دولت پروانه ساخت صادر نکند، صدور پروانه نمایش از هماکنون نیز سستتر میشود و تاکید میکنند حذف پروانه ساخت فیلم سینمایی، امنیت سرمایه گذاری را در سینمای ایران کاهش میدهد؛ اما مگر وضعیت امروز سینما ایمن است و حتی پروانه نمایش به منزله اکران قطعیِ فیلم سینمایی است؟!
حذف این پروانه برای مدیران سینمایی نیز چالشی تازه نخواهد داشت، کما اینکه سالها فیلمهای مستند بدون پروانه ساخت تولید شدهاند و اتفاق خاصی رخ نداده است. آیا این اتفاق رخ خواهد داد و در سال 1397، شاهد حذف پروانه ساخت فیلمهای سینمایی خواهیم بود و بدین ترتیب علاوه بر حذف فضای رانتی ورود به سینما، از لوث شدنِ عمومی قانون جلوگیری خواهد شد یا این رویه ادامه خواهد یافت؟