به گزارش «تابناک»؛ به فاصله چندماه از صدور پروانه شکار توسط سازمان حفاظت محیط زیست کشورمان و در شرایطی که بسیاری از فعالان محیط زیست و افراد نام آشنا در این عرصه، انتقادات فراوانی در این خصوص مطرح کرده و حتی ورای انتقاد، معترض فروش گونههای حیات وحش کشورمان شدهاند، مسئولان سازمان از هیچ فرصتی برای تبلیغ ایدههای خود در خصوص شکار مضایقه نمیکنند، حتی اگر آن فرصت، دست به دست شدن یک عکس در فضای مجازی باشد.
رویدادی که روز گذشته، نمونه کاملی از آن را شاهد بودیم؛ به این صورت که پس از انتشار نسبتا وسیع عکسی در فضای مجازی که در آن، جمعی از مسئولان در اتاقی گرد هم آمده بودند که بر دیوارش پوست یک کل (بز کوهی نر) نصب شده بود، زمان مناسبی برای تبلیغ ایدههای سازمان حفاظت محیط زیست در خصوص شکارفروشی فراهم آمده بود!
چگونه؟ با یک مقدمه چینی مناسب و استفاده عالی از ابزارهای موجود که به آن عکس کذایی سنجاق شده بود؛ مقدمهای از جنس یادآوری داستان فاجعه بار احیای نسل گورهای ایرانی در پارک ملی کویر (که ۵ راس از ۱۰ رأسشان پیش از شروع پروژه تلف شدند!) و تأکید بر این نکته که مسئولان حاضر در عکس، آن گونه که شایعهها میگویند، مسئولان محیط زیست یکی از استانهای شمالی کشورمان هستند.
این روند، مو به مو آن چیزی است که روز گذشته در برنامه تلویزیونی «حالا خورشید» با اجرای رضا رشیدپور صورت گرفت. مقدمه چینی با چاشنی استفاده از برخی توئیتها و نقل قولهای داغ شده در خصوص برخی اتفاقات تلخ محیط زیستی مثل مرگ گورها در جابجایی، برای آنکه ماجرا رنگ و لعاب عامه پسند هم به خود بگیرد و در نهایت به جایی برسد که سازمان حفاظت محیط زیست کشورمان از مدتها پیش برای رقم زدنش برنامه ریزی و هزینه کرده است: روی خط آمدن میهمانِ تلفنیِ ویژه!
البته زمانی که قرار است میهمان تلفنی برنامه روی خط بیاید و درباره آن عکس کذایی سخن بگوید، یک اشتباه کلیدی و بسیار مهم رخ میدهد. به این صورت که رشیدپور وی را این گونه معرفی میکند: «برای اینکه ماجرا را همه جانبه ببینیم، بهترین کار را این دیدیم که یکی از بهترین خبرنگاران حوزه محیط زیست، آقای... را روی خط برنامه بیاوریم».
البته نه اینکه فرد معرفی شده خبرنگار نباشد یا در حوزه محیط زیست فعالیت نکرده باشد، بلکه اشتباه رشیدپور آنجایی بود که آخرین سمت این فرد را یادآوری نکرد؛ اینکه این فرد، مشاور رسانهای سازمان حفاظت محیط زیست کشورمان است؛ مشاوری که ظاهرا ترجیح بر این است که بهترین خبرنگار حوزه معرفی شود تا فردی وابسته به سازمان! ترجیحی که در کلام و رفتار میهمان نیز مشهود است.
اما هدف از این کار چیست؟ اگر برنامه روز گذشته حالا خورشید را ندیدهاید، ببینید تا بهتر دستتان بیاید؛ اما خلاصه اینکه میهمانِ مطلع، در توضیح آن عکس کذایی به نکات بسیاری اشاره میکند که از جمله آنها، افشای آدرس دقیق عکس و حاضران در عکس و تأکید بر این است که «هیچ کسی از سازمان محیط زیست در عکس حضور نداشته است.»
آقای مشاور در ادامه حتی از این فراتر میرود و تأکید میکند، عکس از یکی از گروههای خانوادگیِ یکی از حاضران به بیرون درز کرده تا مشخص شود، حسابی بر زیر و بم ماجرای این عکس مسلط است. آنقدر مسلط که بعید است هیچ خبرنگاری در جهان از جزئیات موضوعی اینقدر جزئی، در این فاصله کوتاه مطلع شده باشد!
اما هدف از همه این دیالوگها چیست؟ آیا برای مخاطب اهمیت داشته و دارد که پوست کدام حیوان بر دیوار آن اتاق کذایی نقش بسته و آن حیوان چند ساله بوده است؟ زمان شکار شدن حیوان چطور؟ اینکه این عکس قبل از جلسه گرفته شد یا بعد از جلسه، چه؟ اصلا چطور است به جزئیات بیشتری دقیق شویم و مثلا پذیرایی صورت گرفته از حاضران در عکس را هم مورد بررسی قرار دهیم.
باور کنید یا نه، جز مورد آخر، باقی موارد به تفصیل در گفت و گوی رشیدپور و میهمان برنامه اش مطرح شد تا بحث به اینجا برسد که اساسا شکار چیز بدی نیست و از دیرباز در کشورمان رواج داشته و به آویزان کردن و کوبیدن پوست و سر بسیاری از حیوانات ساکن اقلیم کشورمان به در و دیوار برخی مردم منجر شده است. اصلا شکار نه تنها بد نیست، که خوب هم هست!
از اینجای برنامه به بعد، میهمان برنامه که خبرنگار حوزه محیط زیست معرفی شده، به تفصیل به دفاع از شکار میپردازد و میکوشد، تشریح کند امثال کل نقش بسته بر دیوار در عکس را میشود شکار کرد. البته شکار تروفه و صد البته با دریافت مجوز از سازمان حفاظت محیط زیست که میدانیم برای صدور مجوزش، پول میگیرد و منتفع میشود. شکاری که از طرف میهمان، گریز ناپذیر معرفی میشود تا مخاطب به این نتیجه برسد که دم مسئولان محیط زیست گرم که راه شکار را باز گذاشتهاند تا حیات وحش نجات پیدا کند!
نعل وارونهای که میهمان میزند تا در قحطی مدافعان شکار و در شرایطی که همه نام آشنایان محیط زیست کشور، به نقد شکارفروشی و عملکرد سازمان حفاظت محیط زیست مشغولند، کسی از قاب تلویزیون و از آسمان ریسمان کردن پیرامون یک عکس، به دفاع از شکار بپردازد و تحسین و موافقت مجری برنامه را هم داشته باشد.
ماجرا زمانی تلخ میشود که بدانیم هیچ یک از منتقدان پرشمار شکارفروشی راهی به امثال این برنامه تلویزیونی نمییابند تا از قاب رسانه ملی، انتقاداتشان را مطرح کنند. افرادی که عمر فعالیتهای زیست محیطی شان خیلی بیشتر از مجموع عمر کاری کلانتری و معاونان و مدیرانش در این عرصه است، اما بیرون از دایره تصمیم گیریها مانده اند و شنونده برنامههای تلویزیونی با حضور مدافعان شکار هستند.
ماجرایی تلخ، که روی تلخ تری هم دارد. اینکه میهمان برنامه رشیدپور، نه فقط مشاور رسمی سازمان است که مشاور معرفی نشده، که از مدافعان قدیمی شکار است. مدافعی که بسیار در این باره قلم فرسایی کرده و چه بسا همین رزومه است که موجب شده از طرف سازمان دعوت به کار شود. رزومهای قوی که اگر بدانید وی در حال حاضر مشاور رسانهای یکی از مؤسسات مدافع شکار هم هست، ترسناک جلوه میکند.
ترسناک مثل دفاع فردی از شکار که در ظاهر خبرنگار محیط زیست، آن هم خبرنگار زبده و برتر این حوزه معرفی میشود، اما در عمل، با شکارچیان و شکاردوستان نشست و برخاست دارد و تریبون آنها به شمار میآید. فردی که مجری رسانه ملی ابراز خرسندی میکند وقتش را در اختیار ایشان قرار داده تا به ابهامات مردم پاسخ دهد، غافل از آنکه این فرد مشاور سازمان است و در اصل طی گفت وگو با این برنامه تلویزیونی، مشغول به کار سازمانی اش بوده است!