بحران آب در ایران بیش از هر زمان دیگری جدی است و با روندی که در پیش گرفته ایم می تواند طی کمتر از یک دهه آینده به مرز فاجعه پهلو بزند.
طی پنجاه سال اخیر با استفاده بی رویه و غیراصولی از منابع آب ، کشاورزی غیرعلمی و مبتنی بر روش های سنتی، برداشت و اتلاف افسارگسیخته از ذخیره سفره های زیرزمینی و نداشتن طرح و برنامه در جمع آوری و بهره برداری درست از آب های سطحی، باعث شده تا خشکسالی های مکرر ایران که بخش اعظم خاکش در کمربند خشک کره زمبن قرار گرفته، را به چالشی عظیم مواجه سازد.
به زودی بخش قابل توجهی از خبرها و مباحث ایران و منطقه خاورمیانه و غرب آسیا، مستقیم و غیرمستقیم به معضل کمبود آب شیرین اختصاص خواهد یافت اما هنوز هستند مدیران و مسوولانی داخلی که درک کامل و درستی از این بحران غیرقابل کتمان ندارند و از اساس هنوز در مورد «آب» رو به اتمام ، توجیه نیستند. از این رو هر روز با نمونه هایی از این غفلت تاریخی مواجه می شویم و مظاهر بی اعتنایی به کم آبی را در محله و شهر محل زندگی مان می بینیم.
در تهران با حدود 15میلیون نفر جمعیت در ساعات روز، در دسترس ترین نماد و نشانه بی توجهی به معضل آب، دریاچه بزرگ مصنوعی در غرب تهران است. یک نمونه زنده و کامل از ناآگاهی و بی تدبیری که می تواند یک بحران را به شکل طنزی فرهنگی، اجتماعی و شهری به تصویر بکشد.
دریاچههای مصنوعی مانند دریاچه چیتگر با اهدافی چون قابلیتهای تفریحی و گردشگری، رونق بخش به پروژه ساخت وساز عظیم و تغذیه سفرههای آب زیرزمینی احداث میشوند، اما احداث دریاچههای مصنوعی در بعضی از مناطق کشور گویای این است که ما هنوز موضوع بحران آب در کشور و ساختار ژئوپلیتیک آن در منطقه را جدی نگرفتهایم.
طرح ساخت دریاچه چیتگر از جمله طرحهایی است که با هدف توسعه پایدار گردشگری منطقه 22 احداث شد، البته پیشینه طرح ساخت این دریاچه به سال 1347 برمیگردد، اما با بروز مشکلات و برخی مخالفت های جامعه علمی کشور، ساخت آن به تعویق افتاد و مجددا در برنامه جامع دوم و سوم مطرح و در نهایت در سال 89 عملیات اجرای آن آغاز شد.
پروژه احداث دریاچه مصنوعی چیتگر با وسعتی حدود 140 هکتار یکی از بزرگترین پروژههای شهری است که طبق اظهارنظر طراحان آن حالا بزرگترین دریاچه مصنوعی خاورمیانه محسوب میشود اما سوالی که در این برهه قابل طرح و بررسی میباشد این است که آیا دریاچههای مصنوعی و به طور خاص دریاچه مصنوعی چیتگر با طرحریزی علمی ، احداث شده است؟ پروژه مطالعاتی این طرح توسط کدام نهاد یا مرجع علمی کشور انجام شده و نتایج آن را کجا می شود، دید؟ آیا احداث این دریاچه تاکنون سازندگان را به اهداف اساسی نزدیک کرده و یا به مرور زمان از هدف بازماندهایم؟ اگر چنین است آیا صاحبان طرح، به شکست برنامه خود پی بردهاند یا همچنان می خواهند براین اشتباه بزرگ خود اصرار بورزند؟ در پایان اینکه چه نهادی حاضر یا مسوول است که پا پیش گذاشته و به این پروژه رسیدگی کند؟
قبل از اشاره به مشکلات و مسائل زیست محیطی دریاچه، ناگفته نماند که احداث این دریاچه به ایجاد ارزش افزوده منطقه به خصوص در کاربریهای اطراف منجر شده است و سود مناسبی را به جیب مالکان سرازیر کرده و بعید است قبل از فروش کامل واحدهای انبوه سازی شده و شاید واگذاری آن، سازندگان به راحتی اجازه محو این جاذبه ازمنطقه را بدهند اما با توجه به وضعیت تنش آبی کشور و بحث اولویتها ، احیانا زودتر ازآنچه تصور میشود، کشور به این نتیجه برسد که زنده نگه داشتن دریاچههای مصنوعی در شرایطی که جان انسانها و گونههای زنده درخطر است، هیچ توجیه عمومی ندارد و تنها منافع گروه هایی خاص را تامین می کند.
حدود 80 درصد آب دریاچه مصنوعی چیتگر از محل رودخانه کن (رودی که از آن تنها یک نام باقی مانده است) و مابقی از روان آبهای حوزه میانی و سطحی منطقه تأمین میشود. اطراف دریاچه چیتگر مکانهایی وجود دارد که قرار بوده تغذیه آب زیرزمینی از آنها صورت بگیرد، هدف اساسی و کلیدی دریاچه چیتگر این بود که وزارت نیرو بجای اینکه در پایین دست دریاچه سفرههای آب زیرزمینی را تغذیه کند، از طریق مکان هایی که در اطراف دریاچه وجود دارد به تغذیه آبهای زیرزمینی بپردازد تا علاوه بر این موضوع محل تفرجی نیز برای مردم باشد.
در واقع قرار بود این دریاچه یک تیر با دو نشان باشد؛ اما اکنون طی کارشناسی های انجام گرفته انتهای دریاچه غیرقابل نفوذ شده و امکان افزایش عمق آن نیز از بین رفته است و کارکرد اصلی این دریاچه یعنی تغذیه آبهای زیرزمینی به طور کامل از بین رفته است، علاوه بر این منابع آبهای زیرزمینی منطقه کاملا از بین رفته است و ادامه حیات آن از انتفاعی که طراحانش در پی آن بودند، خارج شده است.
در این میان ایده ساخت دریاچه مصنوعی در تبریز از اساس همین توجیهات ابتدایی را هم نداشته و اشتباه و تخلفی محرز است که آبگیری آن با مصوبات هیات وزیران برای احیای دریاچه ارومیه مغایرت دارد.
اگر به تنش آبی در کشور به طور تخصصی و با نگاهی دوراندیشانه نگریسته نشود در برخی از قسمتها از جمله آبهای زیرزمینی قطعا شرایط را کاملا غیرقابل برگشت میکنیم و نزاع آبی به بحران سیاسی- اجتماعی تبدیل خواهد شد. در همین حال ساخت و ساز بی رویه سد در کشور می تواند درس عبرتی باشد برای سایر اقدامات و تصمیمات آتی تا مجددا شاهد موزه عبرت محیطزیست در کشور نباشیم.
کمیسیون جهانی سد (WCD) مجموعهای از اشتباههای بحرانآفرین در زمینه سدسازی را مشخص کرده است که شامل موارد ذیل میباشد:
انتخاب رودخانه اشتباه برای ساخت سد، بیتوجهی به تغییرات جریان آب پاییندست، غفلت از تنوع زیستی و از بینبردن زنجیره اتصال غذایی موجودات آبزی و حیوانات اطراف آن، سیاستها و محاسبات اقتصادی اشتباه، ناتوانی در جلب رضایت عمومی مردم منطقه، سوءمدیریت در دفع خطرات و تاثیرات منفی و در نهایت ساخت و ساز بیرویه سد هفت اشتباهی است که این کمیسیون آنها را معرفی کرده است. با نگاهی گذرا به سدهای ایران میتوان دریافت که اغلب سدهایی که در دو دهه اخیر ساخته شدهاند از جمله سد گتوند و سدهای کارون، دارای چنین مشکلاتی در روند طرح و ساخت خود هستند.
*کارشناس ارشد روابط بین الملل