رضا امیرخانی میگوید زبان فارسی گویشهایش را از دست داده و از این منظر در خطر است.
به گزارش ایسنا، چهارمین جلسه از سلسله نشستهای «کوتاه با داستان» با حضور رضا امیرخانی، سیروس همتی و علی فامیان، و به میزبانی سیدمهدی شجاعی عصر یکشنبه (ششم آبانماه) در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد.
سیدمهدی شجاعی با ابراز خوشحالی از حضور میرخانی در این نشست، گفت: باید بگویم که او از صاحبقلمان و صاحب سبکهای ادبیات داستانی است و از همان جلسه اول، چشمانتظار حضور او بودیم.
در ادامه، رضا امیرخانی در سخنانی کوتاه گفت: حضور من در این جلسه، هیچ ویژگی مثبتی در برابر استاد شجاعی ندارد چرا که من نه بلدم داستان کوتاه بنویسم و نه مهمتر از آن اینکه بعد از نوشتن آن، میتوانم آن را بخوانم. در این جلسه میخواهم قطعهای را که متناسب با این ایام است بخوانم. امیدوارم که مورد قبول واقع شود.
او پس از خواندن داستان کوتاه خود، پاسخگویی سوالات تعدادی از حاضران شد. امیرخانی در پاسخ به سوالی درباره رسمالخط نوشتاری در کتابهایش گفت: همیشه سعی میکنم که رسمالخط را رعایت کنم چرا که زبان فارسی را در معرض خطر میبینم. البته شاید چنین چیزی امروز دیده نشود اما شاید اگر کمی به عقب برگردیم و تاریخ ۱۵۰ سال پیش را ببینیم، متوجه میشویم که زبان اداری و رسمی مردم، زبان فارسی بوده است حتی در عثمانی نیز بعضا از زبان فارسی استفاده میشده است. اکنون همه این گویشها را از دست دادیم و از این منظر، زبان فارسی در خطر است، چرا که مثلا امروز میتوانست صاحب یک میلیارد نفر آدم باشد که به این زبان صحبت کنند، اما اکنون فقط ما هستیم و برادران و خواهران افغانستانی و تاجیکی که البته تاجیکستانیها نیز رسمالخط متفاوتی دارند؛ بنابراین زبان فارسی در خطر است.
این نویسنده افزود: در طرف مقابل باید به این سوال پاسخ بدهم که زبان فارسی چگونه میتواند بهروز بودن خود را حفظ کند؟ یک زمانی تمدن، با انواع واسطهها گسترش پیدا میکند؛ مثلا یک تاجر فارس به جاهای مختلف دنیا میرود و زبان خود را در آنجا پخش میکند. ما در یک دوره قدرتمند هستیم و این کار را انجام میدهیم اما در دورهای که قدرتمند نیستیم، باید به مسائل دیگری توجه کنیم. برای مثال، ورود لغات جدید به زبان فارسی و ساخت لغات جدید مشکلساز است و از این منظر لغات جدید به سختی وارد زبان فارسی میشوند و ساخت ترکیبات نیز از آن بسیار سخت میشود. تمام این توضیحات را دادم تا بگویم که ساخت لغت در زبان فارسی سخت انجام میشود. بنابراین، اگر من به لغاتی مانند کنجکاو دقت کردم به این دلیل است که شاید بنهای آن بعدا در جایی به درد من بخورد. این موضوعی است که من در جدانویسی به آن دقت میکنم. علاوه بر این، یک سری از نرمافزارها به ما کمک میکند که به درستی بتوانیم لغات را جدا یا سر هم بنویسیم. این کار یک طرح آزمایشی و پایلوت برای من بود که رسمالخطی را امتحان کنم و البته فکر میکنم که قابل خواندن بود و کسی آنچنان مشکل نداشت.
امیرخانی همچنین درباره شیوه تعلیم و تعلم خود گفت: اینکه بگویم یک نفر به دانشگاه برود و نویسنده بیرون بیاید، شدنی نیست یعنی ما میتوانیم به دانشگاه برویم و خیلی متوسط بیرون بیاییم. در حقیقت، نوشتن از جنس علم و میدانمها نیست. به نظرم به تعبیر علما، نویسندگی از جنس «میدانم چگونه است» است. شاید بتوان از این منظر آن را با رانندگی مقایسه کرد. شما در کتابهای رانندگی، فقط میفهمید که دنده و گاز و ترمز چیست اما با دانستن آن نمیتوانید پشت ماشین بنشیند. یا مثلا، شاید بتوانید علم خودرو را از روی کتاب بفهمید اما مکانیک نمیشوید. من نوشتن را از این جنس میبینم.
در بخش دیگری از نشست علی فامیان، مترجم، درباره ترجمه آثار جایزه «اُ. هنری» اظهار کرد: ترجمه این آثار با هدف ارائه داستانهای ارزشمند جایزه «اُ. هنری» و ترویج آن در بین علاقهمندان، آغاز شد. در این ترجمهها، آثار ارزشمندی از نویسندگان خوب خارجی وجود دارد. در این جلسه قصد دارم تا یکی از داستانهای کوتاه مجموعه «این داستان واقعیت دارد» را بخوانم. نویسنده این داستان، یک شخص انگلیسی به نام جفری آرچر است. همچنین شخصیتها و شخصیتپردازیها نیز به همینگونه است. در پایان، درباره واژهسازی که در این جلسه صحبت شد نیز باید بگویم که این کار به گسترش زبان، کمک زیادی میکند و از این جهت قابل اهمیت است.
سید هدی شجاعی در بخش انتهایی این جلسه گفت: در جلسه رونمایی از «۱۳ عنوان داستان کوتاه» که هفته گذشته در فرهنگسرای رسانه برگزار شد، اشاراتی کوچک به وضعیت فرهنگ و هنر و مدیران فرهنگی و هنری و سیاستگذاری آنان داشتم. در آنجا به صورت خیلی اشارهگونه، به کوتوله بودن مدیران فرهنگی اشاره کردم. متاسفانه این موضوع، برای عدهای که جناحی به قضیه نگاه میکنند و نگاهشان این دولت و آن دولت است، بازخورد خوبی نداشته است. این موضوع در حالی است که داستان فارغ از این موضوعات است. باید بگویم که نکته من چیز دیگری است. باید بگویم با این که انقلاب ما فرهنگی است، تقریبا میتوان گفت که کمترین عنایت و توجه به مدیریتهای بخش فرهنگی در طول این سالها شده است.
او خاطرنشان کرد: باید بگویم که فرهنگ مظلومترین بخش در سیاستگذاریهای کلان کشور است. آن حرفهای من به سیاستگذاریهای کلان برمیگشت و ربطی به چپ و راست و جنبههای سیاسی ندارد. در آن جلسه گفتم کشورهایی که پیشرفتهتر هستند، اهمیت توجه به مقوله فرهنگ را متوجه شده و فهمیدهاند که میتوانند با بها دادن به فرهنگیان، شاهد ارتقای سطح فرهنگشان باشند. در مقابل نیز ما بعضا یا مسیر اشتباه را میرویم و یا رانندههایمان ناشی هستند. متاسفانه مشکل در این بخش و بخشهای دیگر این است که ما کمتر به تربیت نیرو توجه داشتهایم و اگر در جایی هم فرد ارزشمندی نفوذ کرده، فردی شبیه به او ساخته نشده است. در پایان نیز عرض کردم که هر کدام از ما باید آستینهایمان را بالا بزنیم و به سهم خود کاری انجام بدهیم. این حرفها نباید منجر به یاس و ناامیدی بشود و باید سعی کنیم تا کمبودهای دیگران را با کار بیشتر خود جبران کنیم.
خواندن داستان کوتاه توسط سیروس همتی و سیدمهدی شجاعی از بخشهای دیگر این نشست بود.