اینجا آسمان شیراز است، بر فراز حافظیه، ساعتی پس از رفتن ابرهای تیره.
به گزارش «تابناک» به نقل از خبرآنلاین، شیراز هنوز در شوک است. شوک تلخ از دست دادن بیست و یک عزیز. غم رفتن مظلومانه آنهایی که یکباره اسیر آبی خروشان شدند.
سیلی که فقط در عرض ۷ دقیقه بارش به سیلی عظیم بدل شد. سیلی که برایش دلایل مختلفی آوردند. کارشناسانی چون درویش ، زارع و کرمی یکی از کلیدی ترین دلایلش را بی توجهی به بستر طبیعی گذر سیل ربط دادند. اینکه مسیل را خشک کردند و خیابان زدند و آب داشته مسیر خودش را می رفته که این اشتباه سی ساله ساخت جاده، غم تلخ را به شهر آوار کرده است.
حرفی که حتی شاغلام پیروانی که فوتبالیست است تکرارش می کند. حتی اگر صمد رجا شهردار وقتی که این خیابان را ساخته بگوید تصمیمشان کارشناسی بوده و لایروبی نکردن دهانه رودخانه عامل این تراژدی بوده است.
حتی حرفهای احمد دستغیب رئیس شورای شهر که می گوید سیل در اثر بارش ۸۵ میلیمتر باران در ۷ دقیقه و ایجاد سیل در وسعت اراضی کوهستانی ۱۰۰۰ هکتاری به قدری بوده که در آماده باش کامل، غافلگیرشان کرده است هم باز مرهم و توجیهی نیست برای مادری که آب دسته گلش را با خود برده.
دخترکی که به سختی سنش به ده سال می رسید. پسران خردسالی که از پشت پدر رها شدند.
حتی غم تلخ مادری که پسرش تا لحظه مرگ دستش را بالا گرفته بود برای گرفتن سلفی.
آنها رفتند و غم تلخی را نه فقط برای خانواده ها که برای کل ایران بر جا گذاشتند.
آنها رفتند اما گل های مهربانی مردم شیراز از همان لحظه غم رویید. لحظه ای که با روی گشاده با هم یکی شدند. درهای خانههایشان را بر مسافران در سیل مانده گشودند. سفره پهن کردند و مهمان آسیب دیدگان مانده در طوفان شدند و باز به قول شاغلامشان: «بنی آدم اعضای یک پیکرند» را در روزی که مقبره سعدی غرق در سیلاب بود دوباره معنا بخشیدند.
حالا موج بحران از شیراز گذشته. اینجا غروب پس از طوفان است.
رنگین کمان از پس ابرها برآسمان حافظیه نقش بسته و بارقه امید دوباره دمیدن گرفته است.
اینجا شیراز است، خانه امید. آنها فردا عزیزان از دست رفتهشان را روی شانههایشان می برند و به خاک میسپارند و امید میبندند که همه از مسئولان شهری و کشوری و البته آنها که هشدارها را شوخی می پندارند، درس گرفته باشند برای آینده.
آرامش به شهر برگشته و امید که این آرامش بماند و دیگر اینچنین داغ سخت بر دل مردمانش ننشیند.