نشریه استراتژی بریج که یکی از نشریات تخصصی پیرامون مسائل نظامی و استراتژیک جهانی است، در مطلبی جالب توجه ـ که از یک رویکرد ضد ایرانی نوشته شده ـ به تحولات اخیر در روابط ایران و آمریکا و استراتژی که آمریکا باید و در حال پیگیری آن برای کوتاه کردن دست ایران در منطقه است، پرداخته.
به گزارش «تابناک»؛ این نشریه در ابتدا با یک مقدمه ضمن بیان وضعیت گروه هایی که آنها را نایبان و متحدان منطقه ای ایران می خواند (حزب الله در لبنان، حوثی ها در یمن و گروه های شبه نظامی شیعه در عراق) بیان می کند، در سال های گذشته، ایران از یک استراتژی ویژه با ماهیت نامتقارن برای ایجاد نفوذ منطقه ای در خاورمیانه استفاده کرده است.
این موضوع به گفته این نشریه منجر به آن شده است که ایران از حالت یک بازیگر متعارف با ابزار شناخته خارج شده و شبکه ای پیچیده از گروه های متحد را تشکیل دهد که در زمینه شناسایی و تقابل شباهت بسیاری به شبکه های نامتقارن در گروه القاعده و داعش دارد.
این مطلب ضمن بیان ویژگی های اساسی با ماهیت نامتقارن در میان گروه های متحد ایران در منطقه بیان می کند که ایالات متحده نیازی به تغییر رژیم یا جنگ پیشگیرانه برای مقابله با ایران ندارد، زیرا ایران از پروکسی های خود به عنوان اولین ابزار نفوذ در منطقه استفاده کرده و ایالات متحده می تواند استراتژی مقابله با القاعده و داعش را برای مقابله با توانایی های جنگی ایران تطبیق دهد.
این نشریه در ادامه دست به تحلیلی از ماهیت و چگونگی این استراتژی که توسط «دیوید کیلکولن» استراتژیست استرالیایی و استاد کالج دفاعی استرالیا، تدوین شده است، می پردازد که با نگاهی کلی به آن، می توان شباهت های بسیاری بین این مطالب و آنچه در عمل در حال رخ دادن در منطقه است، پیدا کرد.
بر اساس این استراتژی که نام آن «پراکنده سازی» یا disaggregation گذاشته شده، مقابله از جایی شروع می شود که یک بازیگر ایدئولوژیک مرکزی، اقدام به ایجاد شبکه وابستگی های مرکزی می کند، که «از نارضایتی های محلی تغذیه شده، و همه آنها را در یک ایدئولوژی وسیع تر ادغام کرده و از طریق ارتباطات، حمایت مالی و تکنولوژی همه این تعارضات پراکنده را با هم متصل می سازد.»
نقاط آسیب پذیر در این شبکه ها، لینک هایی هستند که برای اتصال تنش های جداگانه به یک کمپین گسترده تر مورد استفاده قرار می گیرند؛ در حالی که اسرائیل و عربستان سعودی بر هدف قرار دادن گره های شبکه های ایران متمرکز شده اند، مانند حمله علیه متحدان ایران، استراتژی «پراکنده سازی» بر متلاشی کردن اتصالات مالی، تکنولوژیکی و فرقه ای ـ ایدئولوژیکی که ایران به عنوان پیوند از آن استفاده می کند، تمرکز دارد.
به گفته کیلکولن، در نهایت نتیجه استراتژی پراکنده سازی، منتهی به «یکسری تعارضات محلی ناهمخوان می شود که می تواند در سطح منطقه ای یا ملی بدون دخالت [خارجی] مورد توجه قرار گیرد.»
طبق این استراتژی، پایان دادن به پرداخت های مالی و بازگشت تحریم ها علیه تهران، تنها نقطه شروع کاهش توانایی های ایران برای تأمین مالی نیروها و نایبانش است. معرفی رسمی نیروهای ایران و یا متحدان به عنوان سازمان های تروریستی، مانند آنچه در مورد سپاه پاسداران صورت گرفته، اجرای این تحریم ها را تسهیل می کند. کاندیداهای بعدی شامل شبه نظامیان حوثی است که قبلا به عنوان یک سازمان تروریستی توسط عربستان سعودی و امارات متحده عربی به عنوان گروه تروریستی معرفی شده اند و بعد از آن هم شبه نظامیان متحد ایران در عراق را تشکیل می دهند.
این مطلب بیان کرده که یکی از مهمترین کلیدهای این استراتژی، جلوگیری از ارسال سلاح از سوی ایران به سمت متحدان در منطقه است و در همین راستا، ایالات متحده باید به حمایت ها از عربستان سعودی برای ناتوان سازی کمک های نظامی ایران به حوثی ها ادامه داده و در عراق و سوریه نیز با انجام حملات هوایی (کاری که اسرائیل اکنون مدتهاست در حال انجام آن است) و همچنین هشدار دادن به روسیه برای عدم مداخله در این حملات اقدام کند.
از سوی دیگر، یکی از بخش های دیگر این استراتژی شامل یک روند دیپلماتیک ـ فرققه ای است که نمونه بارز آن به گفته این مطلب تلاش های عربستان در عراق برای نزدیکی به مراجع شیعه در راستای متلاشی کردن پایگاه های ایدئولوژیک و فرقه ای ایران است. همچنین در این استراتژی آمریکا و عربستان سعودی باید به دنبال نابودی ایران به عنوان مرجع اسلام شیعی، و جایگزین کردن عراق با ایران در این خصوص باشند. در این راه، آمریکا باید از افراط گرایی عربستان در برابر شیعیان خود و یمن جلوگیری کند.
این استراتژی می گوید، ایالات متحده باید به ایران هشدار دهد، به هر گونه حرکت تلافی جویانه توسط نیروهای ایران و متحدانش علیه نیروهای ایالات متحده یا متحدان ایالات متحده پاسخ داده خواهد شد. یک طرح عملیاتی و عرض اندام در منطقه باید پایه ای از الگوی ایجاد و گسترش بازدارندگی در برابر تهران باشد.
استراتژی «پراکنده سازی» به همراه بازدارندگی، بهترین گزینه برای ایالات متحده است. این استراتژی ممکن است تهدیدات تهران را از بین نبرد؛ اما می تواند دامنه و پتانسیل تشدید تنش را محدود کند. خطرات اشتباه محاسباتی بین ایالات متحده و ایران باید در برابر خطرات عدم اطمینان در مورد توانایی های ایالات متحده و تصمیم گیری برای دفاع از منافع آمریکا و متحدان آن در خاورمیانه، سنجش شود.
آنچه به نظر می رسد این که اکنون متحدان اصلی ایالات متحده در منطقه یعنی اسرائیل و عربستان سعودی مطابق با بندهای این استراتژی در حال اقدام هستند. آنچه بر اساس این استراتژی می توان درک کرد، این است که ایالات متحده آگاه از خطرات یک جنگ تمام عیار با ایران در پی نابودی نفوذ منطقه ای ایران و انزوای استراتژیک ایران در منطقه خاورمیانه است.