جوان لیسانسهای که از سر بیکاری سبزی فروش چرخی بود، درباره درآمدش میگوید، روزانه بیش از ۳۰۰ بسته سبزی میفروشم. با حساب سرانگشتی میتوان درآمد روزانه این فرد را حدود صد و پنج هزار تومان محاسبه کرد.
به گزارش «تابناک» به نقل از تسنیم، بحث بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی یکی از مهمترین موضوعات پیرامون اشتغالزایی در کشور است. بحث حل بیکاری فارغ التحصیلان همواره در برنامه اشتغالزایی دولتها بوده است، اما در واقعیت اقدام موثری برای کاهش نرخ بیکاری فارغ التحصیل صورت نگرفته است.
در کنار نبود سیاستهای اشتغالی برای ایجاد اشتغال فارغ التحصیلان، مشکلات متعدد اقتصادی اعم از نبود رشد اقتصادی، کاهش ارزش پول ملی، نوسانات نرخ ارز و بالا و پایین شدن قیمت ها، ریسک اقتصادی در تولید، عدم بازگشت سرمایه گذاری در امور تولیدی، نبود بازار فروش کالای تولیدی و نبود سرمایه برای راه اندازی فعالیت اقتصادی، تعدد مجوزهای مختلف در ایجاد یک شغل و... باعث شده است که فارغ التصحیلان در مسیر کارآفرینی با مشکلات متعددی روبرو هستند. آن دسته از افرادی هم که سرمایهای دست و پا کرده اند بالاخره با تحمل تمام شرایط برای خود کاری دست و پا میکنند. اما آن دسته از افرادی که سرمایهای برای ایجاد شغل ندارند ناچارند با رفتن به سمت مشاغل خدماتی و کوچک امورات خود و خانواده خود را بگذرانند و خود را از بیکاری نجات دهند.
یکی از این مشاغل سبزی فروشیهای چرخی در کنار کوچه و خیابان هستند. چند سالی است که سبزی فروش ها، با پاک کردن سبزیهای کیلویی و تقسیم آن به دستههای کوچک ۵۰ تا ۱۰۰ گرمی، ارزش افزوده مناسبی برای فروش سبزیهای خود ایجاد کرده اند.
این اقدام به دلیل راحتتر کردن کار خانمهای شاغل و خانه دار با استقبال ویژهای روبرو بوده به طوریکه تمایل مردم برای خرید سبزی خوردن کیلویی کمتر شده و اغلب به دنبال چرخ دستیهای سبزی فروش سطح شهر میگردنند.
سبزی فروشهای دوره گرد تا حدی گسترش پیدا کردند که نارضایتی کاسبهای میوه و سبزی فروش را به همراه داشته است و این افراد برای حفظ منافع خود ترجیحاً در کنار مغازه فروش سبزیهای دستهای را پیش گرفته اند یا با خرید یک چر خ. دستی یا فرغون، فروش سبزیهای خود را به دست افراد دیگر سپرده اند.
مرتضی، جوان ۲۷ سالهای است که حدود سه سال است فارغ التصحیل شده است. متولد کرمان است. در یکی از خیابانهای اطراف شهر مشغول فروش سبزی است. وقتی از او درباره شغلش سوال میکنم، میگوید:۲۷ سال سن دارم. فارغ التحصیل حسابداری هستم. در طول مدت سه سالی که فارغ التحصیل شدم خیلی به دنبال کار بودم.
وی ادامه میدهد: یک سال تمام شبانه روزی تمام آگهیهای روزنامه همشهری را دنبال میکردم، اما هیچی شغلی پیدا نکردم. اکثر هم دانشکدهای هایم هم از طریق دوستان و آشنایانی که داشتند موفق به پیدا کردن شغل شدند.
این جوان بیکار میگوید: بارها در تلویزیون شنیده ام که جوانان را توصیه به کارآفرینی میکنند. وقتی جوانی که تازه فارغ التحصیل شده است و پولی ندارد، چگونه میتواند کارآفرینی کند. فرض بر اینکه ایده جدیدی هم داشته باشیم بدون سرمایه که نمیتوانیم کاری کنیم. دولت آمارهایی را برای پرداخت وام به بیکاران اعلام میکند. برای من جای سوال است که این وامها را چه کسانی میگیرند؟ بانکها برای پرداخت وامهای هر چند اندک، شرایط دشواری را برای ضمانت دارند. اینقدر شرایط دشوار است که هر کسی نمیتواند ضامنها را جور کند.
وی در پاسخ به اینکه در حال حاضر مشغول چه کاری هستی بیان میکند: بعد از گذشت یک سال و پرس و جو برای کار، تصمیم گرفتم با سرمایهی حداقلی ام شغلی دست و پا کنم، تنها کاری که نیاز به مجوز نداشت و به راحتی میتوانستم روزانه از آن کسب درآمد کنم، سبزی فروشی بود. روزانه بیش از ۳۰۰ دسته فروش دارم.
این جوان در خصوص میزان درآمدش حرفی نزد، اما تعداد دستههای فروش روزانه خود را در یک روز بیش از ۳۰۰ دسته اعلام کرد. به عبارتی هر بسته ۳۵۰ تومان قیمت دارد و با حساب سرانگشتی میتوان درآمد روزانه این فرد را حدود صد و پنج هزار تومان محاسبه کرد که با درنظر گرفتن هزینه خرید سبزی و هزینه رفت و آمد حدود ۵۰ هزار تومان در یک روز برای این فرد باقی میماند.
وی افزود: فروش در تابستان و ماه رمضان رونق بهتری دارد، ولی در زمستان در برخی اوقات دستههای بزرگ سبزی همچون ریحان را با چندین برابر اصل قیمت خریداری میکنیم، در نتیجه سود ما کاهش مییابد.
این جوان ادامه میدهد: خانوادهای را میشناسم که به صورت خانوادگی مشغول این کار هستند. این خانواده روزانه ۱۰۰ تا ۱۵۰ دسته بزرگ را خریداری و در حدود ۷۰۰ تا ۸۰۰ دسته کوچک تقسیم و در سه فرغون مختلف به فروش میرسانند. در این کار هم مانند شغلهای دیگر دلال زیاد است. عدهای از فروشندگان سبزی، دستههای بزرگ خریداری میکنند و تقسیم به بستههای کوچک میکنند. اما من به دلیل اینکه در تهران تنها هستم، بستههای سبزی را از کسی خریداری میکنم که سبزی را به بستههای کوچک تقسیم کرده است، به همین دلیل سود من نسبت به کسی که خودش مستقیم سبزی را از دستههای بزرگ به بستههای کوچک تقسیم میکند کمتر است.
این جوان ۲۷ میگوید: یکی از نگرانی هایم این است که اگر بخواهیم روزی ازدواج کنم، شغلم سبزی فروش است میتوانم ازدواج کنم یا خیر! البته به فکر شغل بهتر هستم. تمام تلاشم را میکنم تا با کسب درآمد از محل فروش سبزی بتوانم شغلی دست و پا کنم. یعنی فروش سبزی اقدامی برای تأمین سرمایه و ایجاد شغل است. اینکه از کرمان به تهران آمدم بیکاری در استان بود. تهران شرایط برای کسب درآمد مهیاتر است. از سر بیکاری از خانواده دور شدم تا بتوانم پس اندازی داشته باشم و شغلی برای خودم دست و پا کنم.
وی درباره سود حاصل از این کار میگوید: ساعت ۴ و نیم هر روز صبح به میدان میروم و سبزی میآورم. در تابستان و ماه مبارک رمضان سود ما تا ۴ و ۵ برابر بیشتر میشود. این شغل جایگاه اجتماعی ندارد. اما درآمد تقریباً خوبی دارد. یکی از مشکلات ما در این شغل برخورد ماموران سد معبر شهرداری است، تلاش میکنیم در گوشهای از خیابان باشیم و درد سری برای عبور و مرور ایجاد نکنیم تا ماموران هم از محل فروش ما ایراد نگیرند.
وی درباره انتظار خود از دولت برای حل مشکل جوانان بیکار میگوید: در تمام کشورها جوانان سرمایههای کشور هستند، امادر کشور ما بر عکس است. توجه به نیروی کار خیلی کم است. این گلایه تمام جوانانی است که مانند من بیکار هستند و شغلی ندارند. دولت اگر برنامهای برای تسهیلات اشتغال جوانان دارد؛ شرایط را برای دریافت تسهیلات آسانتر کند و به گونهای باشد که وام به افراد واقعی تعلق بگیرد نه اینکه جوانان بیکار باشند و کارخانه دارها وامها را دریافت کنند و نیروهم جذب نکنند.