به گزارش «تابناک»؛ این روایت «دیشموک» است؛ شهری محصور در کوههای زاگرس، که چند هزار جمعیت دارد و شاخصه منحصربفردش در میان دیگر شهرهای استان کهگیلویه و بویراحمد، دمای کمتر هواست؛ سرمایی که گویی از دل برخی از اهالی این خطه برآمده، به ویژه آنهایی که گرمای زندگی در وجودشان رو به نابودی گذارده است.
شهری از توابع شهرستان کهگیلویه که احتمالا نامش به گوش بسیاری مان ناآشناست، مگر آنکه در حوزه آسیبهای اجتماعی مطالعه کرده باشیم یا مشتری همیشگی ستون حوادث رسانهها باشیم. در آن صورت میدانیم که نام دیشموک، مدتهای مدیدی است با خودسوزی زنانش مطرح بوده و از این حیث رکورددار است؛ رویدادی تلخ که اخیرا با ماجرای خودسوزی دختری که دوست داشت به ورزشگاه آزادی برود یا فرزند شهیدی که از وضعیت بیمه و درمانش ناراضی بود و گوش شنوایی برای تقاضایش نیافت یا حتی پیرمردی که از پس بازپرداخت وام بانکی اش برنیامده بود و میدید که منزلش مصادره شده و در صف مزایده قرار گرفته، بیش از پیش معرف حضور ایرانیان شده است.
البته همه این موارد در قیاس با آنچه در دیشموک در جریان است و به اتفاقی معمول تبدیل شده، کوچک به نظر میرسند، به ویژه اگر بدانیم در این شهر تنها در شش ماه نخست امسال، یازده مورد خودسوزی به وقوع پیوسته است؛ یازده رویدادی که در بطن همه شان زنان قرار داشته اند؛ زنانی درمانده و رنجور که دیگر تاب مشکلات را نیاورده و ترجیح داده اند که... .
بگذارید جمله فوق را همین گونه ناتمام رها کنیم، درست مثل زندگیهایی که در این منطقه ناتمام رها میشوند. زندگی زنی که تازه ازدواج کرده یا زائویی که هنوز تا تولد فرزندش چندماه مانده یا حتی مادری که عشق فرزند هم نتوانسته دلش را به زندگی گرم کند و نگذارد آتش را به جانش هدیه دهد؛ زنانی که گاه آنقدر از دردهای مختلف پر و لبریزند که اطرافیانشان درک نمیکنند، چرا بعد از یک مجادله خودسوزی را برگزیده اند!
روایاتی دردناک که کافی است برای شنیدنشان سری به روستاهای دیشموک بزنید و فراموش نکنید در برخی از آنها، نه از آب خبری هست و نه از برق، نه از سرویس بهداشتی و نه حمام و نه حتی راه دسترسی حداقلی؛ محرومیتی عمیق که ظاهرا برای مسئولان یک فایده بزرگ داشته و دارد؛ اینکه هرچه در آن خطه رخ میدهد، همانجا میماند، حتی آمار خودسوزی شمار زیادی از زنان؛ آتشی جانسوز، اما بی دود!