در گذشته وقتی قدرتهای بزرگ از یک منطقه ژئوپولتیک حساس خارج میشدند، یک خلاء استراتژیک در پی آن به وجود می آمد. خروج شتابزده ترامپ از سوریه همچون خروج همتای سابقش از عراق نیز از این قاعده مستثنی نیست.
به گزارش ایسنا، مجله نشنال اینترست در تحلیلی درباره پیامدهای تصمیم دونالد ترامپ، رییس جمهور آمریکا برای خروج نیروهای آمریکایی از سوریه در منطقه خاورمیانه و تاثیر آن بر وجهه آمریکا در سطح جهان نوشته است: در ارزیابی پیامدهای تصمیم دونالد ترامپ برای خروج حدود یک هزار نیروی آمریکایی از شمال سوریه، تاریخ باید راهنمای ما باشد. در گذشته وقتی قدرتهای بزرگ از یک منطقه ژئوپولتیک حساس خارج میشدند، یک خلاء استراتژیک در پی آن به وجود می آمد. خروج شتابزده ترامپ از سوریه همچون خروج همتای سابقش از عراق نیز از این قاعده مستثنی نیست.
نظام جهانی تحت رهبری آمریکا که امروز در آن زندگی میکنیم حاصل تلاش چهار نسل است و بهای آن با جان هزاران آمریکایی و تریلیونها دلار سرمایه پرداخت شده است. موفقیت غیرقابل انکار این چارچوب بینالمللی، آمریکا را از سال ۱۹۴۵ در امنیت و کامیابی حفظ کرده است. این چارچوب شامل اتحادها، پیمانهای تجاری، پایگاههای نظامی و ارزشهای دموکراتیک است و با آموزش، تکنولوژی، تجارت، هنر و نمادهای فرهنگی از آن محافظت میشود. اما هنگامی که برخی از آنها بسیارهزینهبر یا قدیمی شوند، ممکن است نیاز به اصلاح داشته باشند.
پس از آن که آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم چهرهای پیروز از خود نشان داد، وجهه امپراتوری بریتانیا را به عنوان آخرین تامینکننده امنیت در سطح جهان به ارث برد. ناتو، توافق "برتون وودز" و طرح مارشال برای بازسازی آلمان و ژاپن که با دقت بسیار از سوی سیاستگذاران آمریکا ایجاد شدند، به غرب برای شکست شوروی در سال ۱۹۹۱ کمک کردند. این اتحادها و برنامهها همچنین به حفظ امنیت جهان و تقویت غیرقابل انکار تجارتهای آمریکا کمک کردند.
مساله اما همیشه این نبود. بریتانیای کبیر، ابرقدرت اوایل قرت بیستم زمانی یک قدرت جهانی بود. بریتانیای کبیر اما پس از دو جنگ جهانی با توجه به کمبود منابع مالی و خستگی، تصمیم گرفت از شبه قاره هند، خاورمیانه و آفریقا خارج شود. لندن اجازه داد که امپراتوریاش فروبپاشد و تاریخ به خاطر پیامدهای این تصمیم دیدگاهی خوشایند نسبت به بریتانیا ندارد.
خروج شتابزده بریتانیا یک خلاء ژئوپولتیک ایجاد کرد و زمینه را برای درگیریهایی که از دهه ۱۹۴۰ تا دهه ۱۹۶۰ میلادی ادامه داشتند، فراهم کرد. پیامدهای این اقدام شامل تقسیم شدن هند (و درگیریهای بعدی آن با پاکستان)، چند جنگ میان اسرائیل و ائتلاف کشورهای عربی، قیام کمونیستی-چینی در مالزی، جنبش اتحاد با یونان در قبرس و درگیریهای قومی در آفریقا، از کنیا تا نیجریه بودند. در این درگیریها میلیونها نفر جان باختند و عدهای بیشتر آواره شدند. شوروی تلاش کرد با حمایت از حکومتهای سوسیالیستی عربی در الجزایر، لیبی، سوریه، عراق و یمن جنوبی در این مسائل مداخله کند.
تاریخ پر از مثالهای مشابه این است. پس از فروپاشی امپراتوریهای عثمانی، روسیه، اتریش- مجارستان و آلمان، شماری از درگیریها از جمله جنگ داخلی روسیه، جنگ لهستان-شوروی در سال ۱۹۲۰، جنگ یونان و ترکیه در سالهای ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۲ و جنگهایی که به استقلال کشورهای بالتیک و فنلاند انجامید، به وقوع پیوستند و باز هم میلیونها تن طی آنها کشته و آواره شدند.
حالا برسیم به سال ۲۰۱۹.
دونالد ترامپ در روز یکشنبه، ۲۷ اکتبر اعلام کرد که ابوبکر بغدادی، رهبر داعش در حمله نیروهای ویژه آمریکا به ادلب سوریه کشته شده است. این عملیات بر خلاف روایت ترامپ مبنی بر اینکه ماموریت آمریکا در سوریه برای مقابله با تروریسم "تکمیل شده"، صورت گرفت. این عبارت برای توجیه خروج نیروهای آمریکایی از این منطقه مورد استفاده قرار میگرفت.
عقب نشینی ارتش آمریکا از سوریه پیامدهای زیادی برای منافع سیاست خارجی آمریکا به همراه دارد. ترک متحدان کرد آمریکا که در مبارزه با داعش از خون خود گذشتند و اطلاعاتی حیاتی را برای حمله علیه بغدادی در اختیار نیروهای آمریکایی قرار دادند از یاد شرکای فعلی و آینده آمریکا نخواهد رفت.
بدون حمایت آمریکاییها، نیروهای دموکراتیک سوریه به رهبری یگانهای مدافع خلق اکنون محکوم به شکست در برابر حمله ترکیه هستند. آنان هماکنون برای حفظ جان خود با روسیه توافق کردهاند. خروج نیروهای آمریکایی از سوریه خلاء قدرتی ایجاد میکند که به نفع دولت سوریه و متحدان کلیدی آن مانند روسیه و ایران است. ترکیه نیز به این نتیجه رسیده است که میتواند واشنگتن را از سر راه بردارد.
با اینکه روسیه و ترکیه در دو موضع مخالف بودند، در ماههای اخیر با یکدیگر همکاری کردهاند. ترکیه و روسیه اعلام کردند که در مرز ترکیه و سوریه گشتزنیهای مشترکی خواهند داشت که بر نقش مسکو به عنوان یک مهره مهم سیاسی در خاورمیانه تاکید میکند. حالا این روسیه است که با مداخله نظامی کم هزینه و باارزشش در سوریه به چشم قابل اعتمادترین قدرت منطقهای به آن نگاه میشود.
دیدار اخیر مارک اسپر، وزیر دفاع آمریکا از بغداد باز هم بر قدرت رو به کاهش آمریکا در این منطقه تاکید داشت. مقامات ارشد نظامی عراق به طور مستقیم با ادعای اسپر مبنی بر این که هزار نیروی آمریکا که میخواهند سوریه را ترک کنند، در عراق مستقر خواهند شد تا به عملیات مبارزه با تروریسم ادامه دهند، مخالف بودند. نجاح الشمری، وزیر دفاع عراق نیز اظهار کرد، نیروهای آمریکایی از خاک عراق "عبور" میکنند. اسپر سپس از اظهارات خود عقب نشینی کرد و با یک زمانبندی برای خروج موافقت کرد که نشانگر ضعف آمریکا در منطقه بود.
وقتی با دید بازتری به صفحه شطرنج ژئوپولتیک بنگریم، خلا استراتژیک خروج نیروهای آمریکایی از سوریه تاثیراتی فراتر از خاورمیانه خواهد داشت. پس از غیبتی ۱۰ ساله ، روسیه دوباره در حال آمادگی برای حضور در آفریقا است. این نمایشی دیگر از قدرت و چالشی مستقیم برای حضور آمریکا در این منطقه خواهد بود. چین نیز در حال تهاجم به قاره آفریقا و منابع غنی آن است.
شی جینپینگ، رییس جمهور چین درماه سپتامبر ۲۰۱۸ پیشنهاد داد که حمایت مالی خود از آفریقا را ۲۰ میلیارد دلار افزایش دهد و از بازپرداخت وام کشورهای فقیرتر این قاره صرف نظر کند. طبق گزارش موسسه " Chinese Investment Tracker" از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۸، چین ۲۹۹ میلیارد دلار در این قاره سرمایهگذاری کرده است. تعهد اخیر آمریکا برای مشارکت ۶۰ میلیارد دلاری در سطح جهان برای رقابت با دیگر قدرتهای جهانی در این منطقه کافی نیست.
آمریکا در تقاطعی تاریخی قرار دارد. هیچ کشوری نباید قدرت جهانی خود را برای افتخار آن حفظ کند اما خروج نیروها ممکن است بهایی سنگینتر چه به لحاظ جانی و چه مالی نسبت به یک استراتژی مبنی بر هزینه و منفعت و تعدیل حضور جهانی آمریکا برای منافعش در قرن بیست و یکم داشته باشد. امیدواریم ترامپ این مساله را درک کند."