به گزارش تابناک به نقل از بیزینس اینسایدر، با توجه به آمار ارائهشده، ایالاتمتحده هنوز هم در مورد تعداد نمایندگان زن از بسیاری از کشورها عقبمانده است. در ردهبندی ارائهشده توسط اتحادیه بین پارلمانی، ایالاتمتحده در جایگاه هفتاد و پنجم قرار دارد. در حقیقت، ایالاتمتحده حتی با این رقم به میانگین جهانی نرسیده است.
کشور در صدر این فهرست روانداست که نزدیک به دوسوم کرسیهای پارلمان خود را به زنان اختصاص داده است و بهترین رکورد جهان در نمایندگان زن پارلمان را دارد.
بعد از رواندا دو کشور کوبا (۵۳.۲ درصد) و بولیوی (۵۳.۱ درصد) قرار دارند.
مکزیک (۴۸.۲ درصد) در جایگاه چهارم، گرنادا (۴۶.۷ درصد) در جایگاه پنجم، نامبیا (۴۶.۲ درصد) در جایگاه ششم، سوئد (۴۶.۱ درصد) جایگاه هفتم، نیکاراگوئه (۴۵.۷ درصد) جایگاه هشتم، کاستاریکا (۴۵.۶ درصد) جایگاه نهم و افریقای جنوبی (۴۲.۷ درصد) در جایگاه دهم قرار گرفتند.
در این میان سوئد (۴۶.۱ درصد)، اولین دولت خودمختار "فمینیستی" جهان است.
آمار بر اساس مناطق به شرح ذیل است:
کشورهای شمال اروپا (۴۲.۳ درصد)، قاره آمریکا (۳۰.۳ درصد)، بقیه اروپا (۲۶.۵ درصد) و کشورهای جنوب صحرای آفریقا (۲۳.۸ درصد) در جایگاه اول تا چهارم قرار دارند.
آسیا (۱۹.۷ درصد) و کشورهای عربی (۱۸.۷ درصد) بسیار پایینتر از میانگین جهانی هستند.
بدترین رکورد مربوط به کشورهای اقیانوس آرام (۱۵.۵ درصد) است.
علت اختلاف زیاد بین کشورها در انتخاب نمایندگان زنسهمیههای سیستمهای انتخاباتی یکی از علل این اختلاف است. اولین کشور جهان که قانون سهمیه جنسیتی را معرفی کرد، آرژانتین در سال ۱۹۹۱ بود. از آن زمان الزام قانونی احزاب برای ارائه تعداد معینی از کاندیداهای زن در آمریکای لاتین و دیگر کشورها رایج شد.
بسیاری از کشورها رویکردهای متفاوتی را با همان هدف اتخاذ کردند، یا کرسیهایی به زنان (مانند چین، پاکستان و بسیاری از کشورهای عربی) اختصاص دادند، در برخی کشورها نیز احزاب سیاسی بهطور داوطلبانه سهمیههای خود را (مانند بسیاری از اروپا) به زنان اعطاء کردند.
البته سهمیهها تأثیر چشمگیری در سیاست رواندا داشته است. در دهه ۱۹۹۰ بهطور متوسط ۱۸ درصد کرسیهای مجلس مربوط به زنان بود. قانون اساسی سال ۲۰۰۳ دولت را موظف کرد تا ۳۰ درصد مقامهای منتخب متعلق به زنان باشد. در سال ۲۰۰۸، زنان بیش از نیمی از پارلمان رواندا را تشکیل میدادند و این نسبت در انتخابات ۲۰۱۳ نزدیک به دوسوم افزایش یافت.
طی ۲۰ سال گذشته، گامهای بزرگی در جهت نمایندگی بیشتر زنان برداشتهشده است. در سال ۱۹۹۷ زنان فقط بیش از ۳۰ درصد کرسیها را در سوئد، نروژ، فنلاند، دانمارک و هلند داشتند. اکنون ۴۹ کشور وجود دارد که در این راه گام برداشتند. اما از سال ۲۰۱۵ پیشرفت متوقفشده و در بعضی موارد معکوس شده است.
در حال حاضر، نسبت مقامهای اجرایی زنان پایین و درواقع یکبهپنج شده است. فرانسه، کانادا و اسپانیا همگی کابینههایی با حداقل تعداد زنان دارند. اما آنها استثناء هستند و یک قاعده کلی محسوب نمیشوند. در برخی موارد هنگامیکه زنان به کابینه معرفی میشوند، اغلب به آنان نقشهای کوچکی داده میشود که معمولا محدود به مسؤولیت امور اجتماعی و خانواده است.
بیش از نیمی از کشورهای جهان هرگز رهبر زن نداشتهاند، اما داشتن یک زن در صدر هیچ تضمینی برای نمایندگی بیشتر زنان نیست. هندوستان زمانی توسط ایندیرا گاندی اداره میشد، اکنون فقط ۶۴ زن را در میان ۵۴۲ نماینده مجلس خود دارد.
براساس گزارش شکاف جنسیت جهانی اقتصاد، پیشرفت در قدرت سیاسی زنان در یک دهه گذشته در کشورهای غربی اندکی معکوس شده است. کشوهای غربی که دارای زیرمجموعه توانمندسازی سیاسی هستند که شکاف جنسیتی را در بالاترین سطح تصمیمگیری سیاسی اندازهگیری میکند وسیعترین شکاف جنسیتی را نیز دارند.
زنانی که زمان زیادی مقامهای سیاسی داشتندصدراعظم آلمان، آنگلا مرکل، جایگاه طولانیترین مدت ریاست دولت را آن خود کرده است.
نانسی پلوسی به قدرتمندترین زنان در سیاست آمریکا و رهبر مخالفت با رئیسجمهور ترامپ تبدیلشده است.
نخستوزیر نیوزیلند، ژاکیندا آردن ثابت کرد که مادر بودن مانعی برای شغل اصلی نیست و تبدیل به دومین رهبر تاریخ شده که در زمان ریاست جمهوری صاحب فرزند شده است.