تیم ملی والیبال با باخت بازی سرنوشت مقابل ژاپن به یکچهارم نهایی المپیک راه نیافت؛ آه و افسوس میلیونها ایرانی را بلند کرد و پایههای فدراسیونی را لرزاند که در توکیو ۲۰۲۰ قول سکو به مردم و مسئولان داده بود. چرا تیم ملی والیبال ایران در المپیک نتیجه مناسبی نگرفت و مقصر اصلی این نتایج دور از انتظار چه کسی است؟
به گزارش تابناک ورزشی؛ همهچیز تقریبا همان شد که پیشبینی میکردیم و تنها باخت سه بر دو به ژاپن کارشناسان والیبال را غافلگیر کرد. قبل از المپیک تصور عمومی بر این بود که در گروه نسبتا آسان ایران، برد برابر ژاپن و ونزوئلا در دسترس است؛ مسابقه با کانادا نزدیک خواهد بود و بردن لهستان و ایتالیا بسیار سخت است. در واقعیت، اما ایران در بازی اول که دشوارترین آزمونش محسوب میشد، سه بر دو لهستان را برد، ونزوئلا را طبق پیشبینیها راحت شکست داد، ولی در ادامه تا پایان فقط باخت؛ سه شکست ویرانگر و پایان رویای مدال المپیک در رشته تیمی.
دلیل فنی سقوط والیبال ایران در توکیو
تحلیل فنی آنچه در توکیو اتفاق افتاد، بر خلاف مسائل حاشیه ای چندان دشوار نیست؛ تیم ملی والیبال به اشتباه با دو لیبرو به مسابقات رفت تا یک ذخیره مطمئن در پست دریافت کننده قدرتی کمتر از دیگر تیمها داشته باشد. عملکرد بازیکنان ایران از جمله محمد موسوی و امیر غفور به گواه آمار مطلوب نبود و ایران علاوه بر نداشتن ذخیرههای مناسب برای استراحت دادن به بازیکنانی مثل عبادیپور و صالحی، با وجود استفاده از دو لیبرو همچنان در دریافت دچار مشکل بود. همین یک ضعف برای از پا انداختن غول های والیبال دنیا کافی است.
نقش مربی نجومی روس در شکست ویران کننده
فدراسیون والیبال ایران چهار ماه مانده به المپیک، مربی سرشناسی را با هزینه بسیار بالا به کار گرفت که تقریبا هیچ از والیبال ایران نمیدانست و دستیاری ایرانی روی نیمکت نشست که تجربه حتی یک تورنمنت بینالمللی با تیم ملی اصلی ایران در کارنامه و سابقه اش نداشت و حالا به لیگ جهانی و المپیک میرفت، پس در لحظات دشوار نمی توانست کمکی برای مرد روس کنار خط داشته باشد و حتی به دلیل ارتباط مستمر و نزدیک با ستاره های اغلب لژیونر ایران، در کنترل هیجان و مسائل روانی آنها تاثیر مثبتی بگذارد.
ولادیمیر آلکنو، سرمربی تیم ملی ایران اما خود اشتباهات مرگباری مرتکب شد؛ انتخابهای نادرست او تیم ما را به جایی رساند که بر خلاف تمام رقبای حاضر در المپیک، ایران اگر به جای ۱۲ بازیکن با ۸ بازیکن هم به المپیک میرفت، همین نتایج بدست میآمد. در المپیک توکیو بر خلاف فیلیپ بلین، مربی فرانسوی که از ژاپن سالخورده و کم توان تیمی حداکثری در دریافت و حمله ساخت، آلکنو با عدم شناخت و مشاورههای نادرست درباره بازیکنان و توان آنها، شاید تنها۶۰ تا ۶۵ درصد قابلیت مهره های موجود والیبال ایران را در المپیک به کار گرفت تا پیشبینیهای کارشناسان رنگ عمل به خود بگیرد.
آلکنو با پررویی مثالزدنی و بی ادبی خاص یک روس پرمدعا، به رسانه نزدیک و سفارش شده خودش میگوید: «از لیمو نمیتوان آب گوجه گرفت»! منظور این است که تیم ایران توانش همین قدر بوده، در حالی که نابلدترین کارشناسان هم میدانند تیمی که لهستان را میبرد، نباید برای بردن ژاپن مشکلی داشته باشد؛ پس چنین تیمی در کوچینگ لنگ زده است.
فاصله ستاره های محوری تیم با روزهای اوج
عملکرد بازیکنان سومین ضلع از مثلث دلایل شکست ایران در توکیو است؛ عاملی که انتخاب غلط کادر فنی توسط فدراسیون والیبال و ضعف بزرگ در شناخت و هدایت تیم از سوی کادرفنی را تکمیل کرد، ولی هم اکنون کدام ضلع مسئولیت شکست را قبول میکند؟
درباره بازیکنان و دلیل خارج بودن آنها از فرم ایده آل در توکیو، نکته و سوژه بسیار است و می توان درباره سال منتهی به المپیک یکایک مهره های اصلی و عملکرد آنها در رده باشگاهی شان گزارشی آماری و مبسوط منتشر کرد اما موضوع مهمتر میزان بهره وری همین سرمایه موجود در ژاپن بود که به هیچ عنوان قابل دفاع نیست.
کمیته فنی و هیات رییسه ای که آلکنو را تایید کرد، کجاست؟
به جز رییس فدراسیون که با عذرخواهی تلاش کرد، بخشی از مشکل را بپذیرد و قبل از بازگشت به تهران کمی از فشار افکارعمومی بکاهد، آیا امروز ناصر میرفخرایی، مصطفی کارخانه، محمود افشاردوست، جهانگیر سیدعباسی، جعفر هوتهم، بهنام محمودی، میلاد تقوی، احمد لاهوتی، غفار درخشنده و آقایان و خانمهایی که همگی در کمیته فنی و هیات رییسه فدراسیون چه متفق القول و چه با رای اکثریت حضور آلکنو در ایران را تایید کردند، حاضر به قبول مسئولیت این شکست هستند؟ یا مثل برخی آقایان حاضر در نشست کمیته فنی و هیات رییسه بعد از مرگ سهراب در المپیک، میگویند ما گفته بودیم با آلکنو نتیجه نمیگیریم!
رسانه های دلداده به تک ستاره ها و رسانه های منتقد کجای این باخت ایستاده اند؟
رسانهها و روزنامهنگارانی که بدون توجه به عملکرد بازیکنان و بر اساس روابط پشت پرده به حمایت از آنها میپردازند، آیا با خودشان صحنهای را مرور میکنند که امیر غفور با تک دفاع در امتیاز ۱۳ بر ۱۲ ست پنجم اسپکاش را تبدیل به امتیاز نکرد و یا چند ثانیه قبل از آن سعید معروف به جای پاس دادن به منطقه چهار بر روی دفاع کوتاه قد، توپ را برای غفور آماده کرد؟ مرور این تصویرها توانایی و ارزش معروف را زیر سوال نمیبرد بلکه به کارشناسان یاد میدهد جای دفاع کورکورانه، برای رفع مشکلات به انعکاس کامل رویداد ورزشی بپردازند.
اگر از باخت تیم ملی والیبال به ایتالیا و کانادا در المپیک صرف نظر کنیم، در بازی مرگ و زندگی، ژاپن همان تیم همیشگی بود. تیمی با دریافتهای قوی که سرویس و اسپکهای نیشیدا و ایشیکاوا عملکرد آنها را کاملتر کرده بود و در مقابل تیم ما با انتخابهای نادرست، هیچ جایگزینی برای عبادیپور، صالحی و یا مجرد و موسوی نداشت و فراموش نمیکنیم دو ست پیروزی تیم ملی والیبال ایران برابر ژاپن با حضور جواد کریمی (جایگزین معروف) و صابر کاظمی (جایگزین غفور) بدست آمد و سرمربی روس همین ماه پیش حاضر نشد، جواد کریمی پاسور جوان و آینده دار را به لیگ ملتها ببرد و این فشار رسانهها بود که باعث حضور او در المپیک شد.
تکرار خطای استراتژیک در آستانه یک رویا
فدراسیون والیبال ایران همچون المپیک قبل که چند ماه مانده به مسابقات سرمربی را تغییر داد و تیم ملی با رائول لوزانو به ریو رفت، این بار هم چهار ماه مانده به المپیک با مربی که گفته میشود ۶۰ تا ۷۰ هزار دلار دستمزد ماهانهاش بود به المپیک توکیو پرواز کرد تا از یک سوراخ دوبار گزیده شود و تنها کشوری باشد که قبل از المپیک مربیاش را عوض میکند و به سبک تازه ای هم پناه می برد که خود تنش هایی در تیم ایجاد می کند.
به اعتقاد نگارنده، قولهای محمدرضا داورزنی، رئیس فدراسیون والیبال در رابطه با صعود به جمع چهار تیم برتر المپیک بی ارتباط با هزینه بالایی که برای جذب ولادیمیر آلکنو شد نیست؛ پولی که میشد صرف یک سال حضور مربی تراز اول خارجی کرد، صرف چهار ماه حضور نصفه و نیمه یک روس بازنده و ناآشنا به جو ملتهب والیبال ایران شد.
عملکرد ایران در المپیک معلول علتهایی است که در سطرهای قبل مرور شد؛ علتهایی که با احوال امروز کشور همخوانی دارد. ضعفهایی که از مدیریت شروع میشود و ارکان مجموعه را درگیر و آماده شکست میکند و فرصت استفاده حداکثری از توان نیروی بومی را می گیرد.
نویسنده: فرزاد کفیلی