سارق حرفهای که 5 بار به اتهام گوشیقاپی به زندان افتاده بود، بهخاطر شرطبندی با همسلولیاش فقط یک ساعت بعد از آزادی نقشه سرقتهایش را از سر گرفت.
به گزارش ایران، چند روز قبل مأموران گشت کلانتری در شمال تهران به پسر موتورسواری مشکوک شدند. با زیرنظر گرفتن پسر جوان، لحظاتی بعد او را در حالی که قصد سرقت گوشی تلفن همراه زن جوانی را داشت، دستگیر کردند.
سارق ابتدا منکر سرقت بود اما در بازرسی بدنی از وی 4 گوشی تلفن همراه پیدا شد که همگی سرقتی بود. همچنین مأموران در بازرسی از جیب لباس مرد جوان به نام جمشید یک برگه آزادی از زندان پیدا کردند که نشان میداد وی یک ساعت قبل از دستگیری از زندان آزاد شده است.
جمشید برای تحقیقات به دادسرای ویژه سرقت انتقال داده شد.
به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت، متهم در اختیار کارآگاهان پلیس قرار گرفت و تحقیقات برای شناسایی سایر جرایم احتمالی او ادامه دارد.
گفتوگو با متهم
سرقت یک ساعت بعد از آزادی چرا؟
بهخاطر شرطبندی. با هم سلولیام شرطبندی کرده بودم و نمیتوانستم در این شرط ببازم. «شاهین خطر» همسلولیام مثل من به اتهام سرقت گوشی تلفن همراه دستگیر شده بود اما به گفته خودش 15 سالی بود که این کار را انجام میداد. به قول خودش دستش چسب داشت و در چشم برهمزدنی گوشی را سرقت میکرد. همان روزی که من آزاد شدم او هم آزاد شد. شاهین خیلی ادعا میکرد که سرعتش در گوشی قاپی بالاست و قرار گذاشتیم که در یک روز 100 گوشی سرقت کنیم. مدل گوشی و قیمتش هم مهم نبود، فقط گوشی تلفن همراه باشد.
یعنی برای روکمکنی سرقت کردی؟
خب به غیر از پولی که در این میان گذاشته بودیم و قرار بود برنده 200 میلیون تومان بگیرد همین که در کریخوانی او میباخت و جلوی دیگران مشخص میشد که من حرفهایتر از او هستم، برایم کافی بود.
چند گوشی سرقت کردی که دستگیر شدی؟
هنگام سرقت پنجمین گوشی به دام افتادم و موفق نشدم شرط را برنده شوم.
سابقه داری؟
این دفعه ششمین باری است که بازداشت شدم.
دفعات قبلی به چه جرمی بازداشت شدی؟
من فقط در خط سرقت گوشی تلفن همراه هستم. دفعات قبلی هم سرقت گوشی بود. اما هر بار پس از مدتی که از حبسم گذشته بود کمی رد مال میدادم و به بهانه اینکه مابقی رد مالها را هم بدهم از زندان آزاد میشدم و دوباره سرقتها را انجام میداد.
این همه زندان برایت درس عبرت نبود؟
به غیر از این دفعه، بقیه سرقتها از روی اجبار بود.
چه اجباری داشتی که سرقت کردی؟
کار و کاسبی درست و حسابی نداشتم و به پیشنهاد بچهمحلهایم به فکر سرقت افتادم. اما وقتی افتادم زندان، من ماندم و کلی رد مال به همین دلیل مجبور میشدم که سرقت کنم و با پولهای سرقتی، رد مال بدهم.