عملکرد تیم ملی والیبال با کادر فنی ایرانی در لیگ ملتها تا به اندازهای تحسین برانگیز بود که خاطره تلخ استفاده از ولادیمیر آلکنو در لیگ ملتهای ۲۰۲۱ و المپیک توکیو را تا حدودی کمرنگ کرد و شانس تداوم کار کادر ایرانی تا المپیک بعد را به طور محسوسی بالا برد.
به گزارش تابناک ورزشی؛ همزمان با این عملکرد اما ساکت مدیرعامل سپاهان با حقوق سالانه یک میلیارد تومانی خودش، از مربی مونته نگرویی نه چندان مشهور برای حضور در این تیم متمول اصفهانی رونمایی کرد. اما چطور در دوره درخشش مربیان ایرانی، درجه چند های شرق اروپا به ورزش ایران قالب میشوند؟
والیبال ایران مقصد مربیان در چند اروپای شرقی
اگر از فیش حقوقی ماهانه ۹۲ میلیون تومانی محمدرضا ساکت مدیرعامل مادام العمر سپاهان بگذریم و نسبت به عرقهای ریخته بر صورت کارگران فولاد مبارکه سپاهان بی اعتنا باشیم، حضور بالسا رادولوویچ مربی مونته نگرویی در سپاهان آن هم بعد از آنکه این باشگاه اعلام کرد میخواهد با تمرکز بر کار پایه در لیگ دسته اول حضور یابد، نتیجه چند خطای استراتیژیک و بزرگ است.
سپاهان سه سال به رحمان محمدی راد بازیکن سابق تیم ملی و مربی بینالمللی فرصت داد تا این تیم را قهرمان لیگ برتر ایران کند؛ هر آنچه از بازیکن و امکانات طلب کرد در اختیارش قرار داد ولی با وجود آنکه او قول قهرمانی به باشگاه داده بود، اینگونه نشد و میلیاردها تومان پول سپاهان به باد رفت. محمدرضا ساکت خام ندانستنهایش از والیبال و قولهای غلط شد.
اما آیا مسیر غلط پولپاشی و مدیریت برآمده از تفکر فوتبالی ساکت بعد از سه سال نرسیدن به قهرمانی لیگ برتر والیبال تصحیح شد؟ پاسخ منفی است. او به یکباره امتیاز لیگ برتری را واگذار کرد. مربی درجه چند خارجی برای لیگ یک آورد و نشان داد تقریبا هیچ رفتار قابل پیشبینی و منطقی در مدیریت ورزشاش ندارد.
فرمول دلالی و مافیایی فوتبال در لیگ والیبال
والیبال امروز بعد از فوتبال، زمین سودای مدیران ریز و درشت برای دیده شدن و موفقیت است. فارغ از آنکه ساکت و امثال ساکت، خام صحبتهای برخی مربیان و کارشناسان میشوند، نگاهی به مربیان تیمهای لیگ برتر خود چرخه فساد در انتخاب مربیان را نمایان میکند.
مربی مثل ناصر شهنازی که سالها پیش با بوسیدن دست خولیو ولاسکو بر سر زبانها افتاد، سال قبل سایپا با میلیاردها تومان هزینه را به دسته پایینتر فرستاد اما آیا او امسال از چرخه لیگ برتر کنار گذشته میشود؟ قطعا نه. او سال قبل صدها میلیون تومان از سایپا پول گرفت و امروز نامزد اکثر تیمهای بدون مربی در لیگ برتر والیبال است. حداقل چهار پنج مربی مثل شهنازی قابل معرفی و نام بردن هستند. تیمها را هر سال به لیگ یک میفرستند و سال بعد دوباره روز از نو و روزی از نو.
سال قبل تیم هورسان با میلیاردها تومان هزینه در رده دوازدهم لیگ قرار گرفت. سال قبل تر شهرداری قزوین با همین مربی دوازدهم شد و دو سال قبل همین مربی خاتم اردکان را به قعر جدول برد. تیم آذر باتری هم سال قبل همین وضعیت را تجربه کرد. تمام این شکستها برای مربیانی ایرانی کارنامه نمیشود و چرخه معیوب سال بعد تکرار میشود.
دستمزد کارگری عطایی در والیبال فاسد
بهروز عطایی سرمربی تیم ملی والیبال برای کار با تیم ملی روزانه ۱۵۰ هزار تومان حقوق میگیرد. در باشگاه هراز آمل کمتر از بسیاری مربیان رانتی حقوق میگیرد و در آخر هم فساد در والیبال تقویت میشود و والیبال ایران حتی یک مربی به کشورهای دیگر صادر نمیکند.
چرخه معیوب و فاسد انتخاب مربیان لیگ برتر و لیگ های پایین تر والیبال قائل به سه ضلع است. ضلع اول مدیران عامل و منافع شخصی و مالی نهفته در انتخاب مربیان؛ ضلع دوم کارشناسان و روزنامه نویسان مزد بگیر در والیبال که هر ماه از باشگاهها حقوق میگیرند و بر اساس منافعشان به آنها مشاوره غلط میدهند. و ضلع سوم مربیان فاسد و چسبیده به والیبال که علاوه بر دستبوسی، دست به هر رفتار نازل و فاسدی میزنند تا تیم بگیرند.
فدراسیون داورزنی دیگر مثل گذشته توانایی دخالت در انتخاب مربیان را ندارد. گویی فدراسیون راه را برای این مفسدان باز گذاشته تا هر سال درصد قراردادها و ورودی ها را به جیب بزند و کارشناسان و روزنامهنویسان مزد بگیر، مدیران عامل فاسد و البته روابط عمومیها که تلاش میکنند کلاغ را به جای جوجه رنگی به والیبال ایران قالب کنند.
در این چرخه فاسد اما پرستیژ و توانایی بهروز عطایی و کادر او طلوع کیان و جزیده در تیم ملی والیبال، داستان شنا کردن برخلاف رودخانه خروشان فساد است. با توانایی بالا آمدند و نتایج تیم ملی خود پاسخ مفسدان فعال در والیبال ایران است.
نویسنده: فرزاد کفیلی