جنجالهای تازه به وجود آمده برای بنیاد رودکی در پی قطع همکاری با گروه بزرگی از نوازندگان که واکنشهایی را از سوی همکارانشان در پی داشته، در تداوم حواشی متعدد بنیاد در سالهای اخیر قابل تعریف است اما باید پرسید علت این حجم حواشی این بنیاد که قرار بوده یکی از مراکز مهم موسیقی ایران باشد، چیست و چرا این ماموریت مهم به جای رسیدن به سرانجامی قابل قبول، به چنین حاشیههایی منتهی شده است؟
به گزارش «تابناک»؛ بنیاد رودکی در دو دهه اخیر همواره با حواشی گستردهای مواجه بوده است که بخش قابل توجهی از ماموریتهای این بنیاد را مختل کرده است. از مهمترین ماموریتهای این بنیاد، اجراهای روتین ارکسترهای ملی به شیوه مرسوم دیگر کشورها است اما روند برگزاری ارکسترهای زیرمجموعه بنیاد رودکی همواره با چالشهایی مواجه بوده است.
اوج این حواشی که در دولت روحانی رقم خورد که در مقطعی در سال 1394، استعفای علی رهبری از رهبری ارکستر سمفونیک تهران منجر به حواشی گستردهای درباره شیوه مدیریت بنیاد فارابی شد. سپس فریدون شهبازیان در سال 1397 از رهبری ارکستر ملی استعفاء داد و در ادامه شهرداد روحانی در سال 1398 از رهبری ارکستر سمفونیک تهران استعفاء داد. این زنجیره کناره گیریها علاوه بر آنکه چالش رهبری دائم برای ارکسترهای ملی که یک امر مرسوم در دنیاست را در پی داشته، با خود حواشی گستردهای به دنبال آورده است.
در آخرین کناره گیری که مربوط به شهرداد روحانی میشود، ارکستر سمفونیک تهران در آستانه اجرا بود. بنیاد رودکی با انتشار اطلاعیهای اعلام کرده بود: «با توجه به مشکلات پزشکی و به درخواست شهرداد روحانی، رهبر دائم ارکستر سمفونیک تهران، تازهترین کنسرت این ارکستر به رهبری منوچهر صهبایی اجرا میشود.» و از منوچهر صهبایی دعوت کرد تا رهبری را به دست بگیرد. صهبایی روی صحنه و مقابل مخاطبان گفت: «من به هیچ عنوان قرار نبود که در این کنسرت ارکستر سمفونیک تهران، به عنوان رهبر حضور داشته باشم اما گویا رهبر ارکستر سمفونیک تهران به دلیل مشکلاتی که به وجود آمده بود، دو هفته پیش بدون اینکه با مسئولان بنیاد رودکی صحبتی کرده باشد، از ایران فرار کرده است! بنابراین اگر چیز دیگری همچون دلایل پزشکی و از این دست مسائل نوشتهاند من قبول ندارم.»
بعد از این جملات صهبایی بود که یکی از تماشاگران سالن که با صدایی بلند اعلام کرد: «درست نیست شما پشت سر همکار خود چنین حرفی بزنید که فرار کرده است!» و صهبایی نیز در واکنش به این صحبتها در اظهارنظری عجیب گفت: «مطرب باید بره دنبال جایی که مطربیاش رو بکنه!». این دیالوگ موجب شد برخی از مخاطبان دیگر در سالن نیز نسبت به اظهارات این تماشاگر واکنش نشان دهند. پس از صحبتهای صهبایی که در برخی از مقاطع با واکنش انتقادی تعدادی از نوازندگان حاضر بر روی صحنه نیز همراه بود، ارکستر سمفونیک تهران به اجرای قطعاتی از راخمانینف و بتهوون پرداخت. اما با پایان یافتن این بخش بود که آنتراکت معمول ۱۰ دقیقهای بین بخش اول و دوم کنسرت، حاشیه جدید دیگری را رقم زد.
پس از گذشت زمانی حدود بیست دقیقهای بود که به دلیل حضور نیافتن به موقع گروه نوازندگان روی صحنه، تماشاگران نیز متوجه حواشی رخ داده در پشت صحنه کنسرت شدند. کما اینکه برخی از آنها در نقاط مختلف جایگاه تماشاگران با دست زدنهایی که نشانه اعتراض بود، خواهان حضور یکی از مدیران برگزاری کنسرت یا نوازندگان برای توضیح درباره دلایل تاخیر شروع قسمت دوم برنامه بودند. بعد از پایان بخش اول کنسرت، تعدادی از نوازندگان ارکستر تصمیم گرفتند به دلیل اظهارات ابتدایی صهبایی درباره شهرداد روحانی، روی صحنه حاضر نشوند. فضایی که هم فضای پشت صحنه ارکستر را تحت تاثیر قرار داده بود و هم بسیاری از تماشاگران متوجه این امر شده بودند. در نهایت بخش دوم به صورت کوتاه و بدون رهبری صهبایی برگزار شد.
این حواشی بار دیگر در جریان جشنواره موسیقی فجر شکل گرفت؛ جایی که با خاطر حواشی پیشین، گروهی از اعضای ارکستر سمفونیک تهران تاکید کردند حاضر نیستند با صهبایی روی صحنه بروند. آن گونه که برخی از این نوازندگان به خبرگزاری ها گفتهاند، از آنها خواسته شده بود، تنها برای این اجرا روی صحنه حاضر شوند تا روند جشنواره بر هم نخورد و بدین ارکستر با رهبری صهبایی اجرا میشود. در نهایت پس از آن صهبایی در ارکستر میماند و حواشی تازهای رقم میخورد.
برای نوازندگان باسابقه بنیاد رودکی یک آزمون برای دوره جدید فعالیت در نظر گرفته شد و محور اصلی این آزمون کسی نبود به جز صهبایی که اساساً این نوازندههای باتجربه با او در اوج تنش هستند. بنابراین نوازندهها حاضر به شرکت در آزمون نشدند و بدین ترتیب قطع همکاری این گروه بزرگ شروع شد. این وضعیت منجر به واکنش شماری دیگر از نوازندگان شد و فروغ فضلی نوازنده باسابقه پیانو ارکستر سمفونیک تهران با انتشار ویدیویی با اشاره به اخراج 40 نفر از اعضای ارکستر یعنی عمده این ارکستر، از کناره گیریاش خبر داد.
مهدی سالم مدیرعامل بنیاد رودکی که روسیه بود، این وضعیت را تایید کرد و گفت: «برخی از نوازندگان گویا تمایل نداشتند در آزمون فنی که اولویت قانونی و اصلی استخدام نوازندگان در ارکسترهاست شرکت کنند و همین تصمیم اکنون موجب پایان همکاری آنها با ارکستر شده است. البته این را هم بگویم که تا به امروز من نتایج آزمون را به طور کامل دریافت نکردهام و قطعاً به محض بازگشت به تهران موضوع را به طور کامل پیگیری خواهم کرد.» این موضع گیری سالم در حالی است که برای نوازندگان ارشد که سالها تجربه عضویت در یک ارکستر را دارند، برای حضور در همان ارکستر آزمون فنی گرفته نمیشود و این یک رویه حرفهای در دنیاست.
نصیر حیدریان ـ رهبر پیشین ارکستر سمفونیک تهران به همین موضع گیری واکنش نشان داد و نوشت: «این آزمون در سه مرحله (و فقط یک بار برای همیشه) برگزار میشود که مرحله اول پشت پرده و دو مرحله دیگر حضوری است. برای مثال وقتی نوازنده میخواهد برای سازهای زهی در یک ارکستر امتحان دهد، اکثر نوازندگان سازهای زهی آن ارکستر به عنوان هیئت داروان حضور دارند. به همین ترتیب برای آزمون سازهای بادی چوبی و سازهای بادی برنجی و سازهای کوبهای نیز به همین شکل عمل خواهد شد. به دلیل اینکه سونوریته یکی از ارکان و ستونهای مهم هر ارکستری است و این فقط در سالهای متوالی با همنوازی و تجربه و زحمت فراوان بین نوازندگان ارکستر به وجود میآید. اگر نوازندهای با تکنیک و موزیکالیته بسیار بالا اما از لحاظ سونوریته متناسب با آن گروه در آن ارکستر نباشد، آن نوازنده انتخاب نخواهد شد؛ زیرا که سونوریت که سالها آن ارکستر برای بدست آوردنش تمرین و تلاش کرده، دچار خدشه میشود.
به همین دلیل است که نوازندگان آن ارکستر باید در هیئت داوران حضور داشته باشند تا از بین نوازندگان متقاضی، نوازندهای را برای آن ارکستر انتخاب کنند که با سونوریته آنها همخوانی داشته باشد. لذا معیار انتخاب این نوازندگان طبق استانداردهای جهانی است که هیچ ربطی به شرقی و غربی بودن ندارد و نوازنده پس از طی این مراحل تا زمانی که بازنشسته شود در آن ارکستر و در همان صندلی که انتخاب شده خدمت خواهد کرد. در ضمن باید یادآور شوم که به خاطر حقوق کافی و شرایط رفاهی مناسب این نوازندگان به فکر شغل دوم و سوم نخواهند بود و با تمام انرژی و تمرکز در خدمت آن ارکستر هستند. در دوران همکاری من با ارکستر سمفونیک تهران چه به عنوان رهبر مهمان و چه به عنوان رهبر دائم که مدت بسیار کوتاهی بود، تمامی نوازندگان ارکستر سمفونیک تهران از بهترین نوازندگان ایران بودند. برای مثال طبق اطلاعات و گواهی بنده، سازهای بادی چوبی ارکستر سمفونیک تهران از لحاظ همنوازی بسیار عالی هستند و این مورد قبول تمام رهبران ارکستر سمفونیک تهران نیز بوده است. یعنی این گروه تمام نقاط قوت و ضعف و سونوریته همدیگر را میشناسند و به راحتی میتوانند همنوازی کنند. و این همچنین در مورد نوازندگان بادی برنجی و نوازندگان زهی و نوازندگان کوبهای ارکستر سمفونیک تهران صادق است.
در پایان امیدورام که عدالت برقرار شود و این نوازندگان به ارکستر بازگردند و باعث افتخارآفرینی ارکستر سمفونیک تهران شوند. بنده مطمئنم که این خواسته مسئولین ذیربط نیز هست. بنابراین خواهش بنده به عنوان یک دلسوز و یک انسان عدالتخواه این است که برای نوازندگان هر کنسرتی (مناسبتی و یا کنسرتهای ماهانه) که باعث افتخار کشور ایران شدند، تدبیری اندیشیده شود که این نوازندههای توانا به ارکستر بازگردند و موجب بازگشت آرامش به کل مجموعه بنیاد رودکی شوند.»
مسئله اما فراتر از این ارکستر است و همانگونه که به تاریخچه این حواشی اشاره شد، بنیاد رودکی همواره درگیر این ماجراها بود و اکنون به نقطه اوجش رسیده است. ریشه این حواشی در درجه نخست به عدم ثبات مدیریتی در بنیاد فارابی در ادوار مختلف بازمیگردد؛ کما اینکه در همین دولت ابتدا مجید زین العابدین مدیرعامل بنیاد شد و فاصلهای نه چندان طولانی مهدی سالم مدیریت این بنیاد را در دست گرفت؛ چهرههایی که هیچ کدام تحصیلات یا سابقه موسیقی ندارند، بنابراین طبیعتاً تشخیصشان در این حوزه تخصصی متکی بر مشورتهایی میشود که نتیجهاش میتواند به چنین حواشی منجر شود. به نظر میآید بنیاد فارابی به یک مدیریت متخصص و همچنین باثبات نیاز دارد که در عین حال از منابع کافی نیز برخوردار باشد و بتواند روند فعالیت حرفهای این بنیاد در راستای ماموریتهای تعریف شده را با کمترین حواشی پیش ببرد.