به گزارش تابناک، مخاطبان تابناک در تمام این سالها جزو مخاطبان پیشرو بوده و پیگیری آنها به صورت حرفهای و مداوم باعث کمک به رسانه نیز شده است. تعدادی از مخاطبان سوژههای خود را برای تابناک ارسال میکنند و بسیاری از مخاطبان هم با نوشتن نظرات خود که در قسمت انتهایی هر خبر قرار دارد، سوژههای جالبی را به رسانه پیشنهاد میدهند. پس از واکنشهای مخاطبان در خصوص درخواست مبینا نعمتزاده برای پذیرش در دانشگاه، تابناک ورزشی اقدام به جمعآوری نظرات منتخب کاربران و در مطلبی با عنوان «واکنش کاربران تابناک به درخواست مبینا نعمتزاده؛ بی عدالتی محض!» منتشر کرد. حالا در بخش نظرات مخاطبی با نام سیدطاهر شبیری مطلبی جامعتر را یادداشت کرده بود که تصمیم گرفته شد این مطلب با نام این مخاطب در قسمت یادداشت سایت منتشر شود که در زیر میخوانید:
مردم ما در همه چیز و همین طور در همه سطوح اجتماعی دچار یک نوع هیجانزدگی افراطی هستند. این هیجانزدگی ناشی از عدم توجه به آموزش تربیت اجتماعی، معاشرت، گفتوگو، سخنوری در طول سالهای آموزش از ابتدایی تا پایان دوران دانشگاه است.
مشکلات هیجانزدگی در مواردی از نوع میبنا نعمتزاده خودش را نشان میدهد. یک جوان در اوج موفقیت درخواستی را مطرح میکند. هر چه میخواهد باشد فرقی نمیکند، از آرزوی خودش میگوید. تفاوتی ندارد که چقدر شدنی یا ناشدنی باشد. از رئیس جمهور محترم تا رئیس دانشگاه تا ورزشکاران و افراد سیاسی و فرهنگی و دیگران نسبت به آن مواضعی میگیرند که بعد از مدت کوتاهی معلوم میشود بسیاری از آنها نشدنی و اشتباه است.
در این بین هم حب و بغض و حسد، دوستی و دشمنی، سوگیریهای سیاسی و جناحی و... باعث میشود تا یک جو مسموم و ناخوشایند در سطح جامعه شکل بگیرد. به صورتی که طعم شیرین برد در کام این جوان برازنده و همچنین مردم تلخ شود و عدم مدیریت درست هیجان در جامعه به محلی برای مطرح شدن موضوعاتی تبدیل میشود که هیچ ارتباطی با اصل موضوع نداشته است.
نکته اینجاست! چرا مسئولان ما نمیتوانند در چنین مواقعی به جای پاسخ دادنهای بی فکر، موضوع را به قانون و بررسی بیشتر ارجاع بدهند. من شخصاً به مبینای عزیز هیچ خردهای نمیگیرم. جوانی است و هزار آرزو. شاید او اساساً با موانع قانونی درخواستش هیچ آشنایی نداشته باشد. شاید خواسته در بهترین موقعیت از شرایط استفاده کند. شاید زرنگی کرده و از هیجانزدگی دیگران قصد استفاده به مطلوب داشته است. هر چه بوده اصلا مهم نیست. مهم اینجاست که دیگران قبل از آنکه از عقلشان استفاده کنند دچار هیجان در سرعت به پاسخگویی شدهاند و ثابت کردهاند که عقلانیت هیچ جایی در برخی بخشهای مدیریتی کشور وجود ندارد.
حالا بیایید موضوع بی اهمیت و کوچکی را که میشد به بهترین نحو مدیریت کرد و از آن بهرههای بسیاری برد و امروز تبدیل به محل زد و خورد رسانهای شده را درست کنید. چرا از اینکه ساکت بمانید و یا بگویید نمیدانید خجالت میکشید؟ چرا سکوت اینقدر شما را آزار میدهد؟ چرا طوری رفتار میکنید که مردم استنباطشان از مدیران کشور بحرانآفرینی در هر موضوعی باشد؟