اهمیت رابطه سالم پدر و پسر
ابراز احساسات برای بعضی از آقایان سخت است. پسرها تشنه محبت پدرشان هستند و پدرها نیز به عشق فرزندانشان نیاز دارند. در بسیاری از خانوادهها این احساس سرکوب میشود و پدرها و پسرها نیاز به این عشق را انکار میکنند. عشق و محبتی که پسر از پدر دریافت نمیکند، به سرکوبی درونی و پنهانی تبدیل میشود و بیشتر از تروماهای روانی آشکار به او آسیب میرساند. رابطه ناسالم پدر و پسر روی آینده فرزند تأثیر بسزایی دارد و زندگی عاطفی، کاری و فرزندپروری او را دچار مشکل میکند. مردان بالغ برای جبران کمبودها و درمان آسیبهای روانی کودکی ناشی از ارتباط نامناسب با پدرانشان، به رواندرمانی نیاز دارند.
سلامت رابطه پدر و پسر بر آینده فرزند و نقش پدری او در آینده تأثیر مستقیم دارد. حتی بهترین پدرها هم ناخواسته به فرزندانشان آسیب میزنند و این طبیعی است. آنها حتی ممکن است آموزشهای مختلفی ببینند تا آمادگی برای پدر شدن داشته باشند، اما باز هم نمیتوانند با فرزندشان اختلافنظر نداشته باشند. مهم این است که اشتباهات خود را شناسایی کنید، برای بهبود رابطه خود با فرزندتان تلاش کنید و دنبال راهکارهایی برای جبران آسیبها باشید. گاهی اوقات پدرها و پسرها وقتی رابطهشان را بهبود میبخشند که پسر دیگر مردی بالغ شده است و میتواند با پدرش درباره آسیبهای گذشته صحبت کند.
دلیل دعوای پدر و پسر چیست؟
وقتی پسر به دنیا میآید و بزرگ میشود، پدر جوانی خود را در فرزندش میبیند و به دنبال بهترین روش برای تربیت فرزند پسر خود میگردد. به همین خاطر سعی میکند فرزند را در مسیر درست هدایت کند و راه و چاه را به او نشان دهد تا فرزندش اشتباهات گذشته او را تکرار نکند. در مقابل، پسر کمتجربه است، میخواهد استقلال داشته باشد، زندگی را آنطور که میخواهد تجربه کند و تصمیمهای خودش را بگیرد. بنابراین به حرفهای پدر گوش نمیدهد و تصور میکند پدر عقاید سنتی دارد یا نمیتواند او را درک کند. درنتیجه دعوای پدر و پسر شروع میشود.
۲ دلیل اصلی اختلاف پدر و پسر عبارتاند از:
شکاف بین نسلها: پسر بر این باور است که پدرش سنتی است و او را درک نمیکند؛ پدر هم تصور میکند نسل جدید ناآگاه است و فرزندش ندانمکاری میکند و برای زندگی موفق باید به حرفهای او گوش دهد. حتی گاهی اوقات بعضی از تصمیمات پسر برخلاف باورها و مرزهای پدر است، به همین خاطر تلاش میکند مانع شود و با فرزندش به اختلاف میخورد.
استقلالطلبی: پسر بعد از رسیدن به سن بلوغ دنبال استقلال است و میخواهد مسیر زندگیاش را خودش بسازد. استقلال پسر اقتدار پدر را خدشهدار میکند و به همین خاطر اختلافنظرهای این دو شدت میگیرند.
چطور میتوان اختلاف پدر و پسر را حل کرد؟
وقتی پسری خودش پدر میشود، تازه پدرش را درک میکند و حتی ممکن است حق را به او بدهد. مردان بعد از پدرشدن با مسئولیتها و چالشهای تربیت کودک آشنا میشوند و در آن زمان است که دلیل اصلی رفتارهای پدرشان را درک میکنند. البته برای حل دعوای پدر و پسر لزوما نیازی نیست که پسر خودش فرزندی داشته باشد!
اولین نکتهای که باید بدانید این است که هیچ پدر و فرزندی در دنیا وجود ندارند که اختلافنظر نداشته باشند. همه مردها وقتی با پدرشان اختلافنظر دارند، به خودشان قول میدهند آنچه را تجربه کردهاند در رابطه پدر و پسری خودشان نداشته باشند، اما زمانی که پدر میشوند، به این باور میرسند که اختلافنظر اجتنابناپذیر است و حتی خودشان هم به فرزندانشان آسیب میزنند! مهم این است که بهرغم اختلافنظرها، به نقش پدر در تربیت فرزند توجه داشته باشید و وظایف خود را در قبال فرزندتان انجام دهید.
برای حل اختلاف پدر و پسر هرکدام از طرفین باید بپذیرند که در این رابطه کاستیهایی داشتهاند و اشتباه کردهاند. سپس باید قبول کنند که راجع به گذشته و احساساتشان صحبت کنند و آنها را بپذیرند و زخمها را درمان کنند. اگر جلسهای که پدر و پسر با یکدیگر دارند، توسط روانشناس خانواده مدیریت شود، بازدهی بیشتری خواهد داشت.
البته گاهی اوقات ممکن است پدرها به کار خودشان ادامه بدهند. بعضی از پدرها معتقدند آسیبی به فرزندشان نرساندهاند و هرچه فرزندشان لازم داشته برای او فراهم کردهاند. وقتی هم پسرشان درباره آسیبهای گذشته صحبت میکند، حالت تدافعی به خود میگیرند و حتی ممکن است بگویند که فرزندشان درباره گذشته اغراق میکند. در چنین شرایطی، فرزند باید بهتنهایی برای درمان زخمهای درونیاش گام بردارد و بهکمک روان درمانی آسیبهای کودکیاش را جبران کند. چنین افرادی گاهی ممکن است در جلسات رواندرمانی بگویند من از پدرم متنفرم!
پیشنهادهایی برای پدرانی که فرزند پسر دارند
اگر پدر یک پسر هستید و این مقاله را میخوانید، یعنی برای ارتباط با فرزندتان ارزش قائلید و با وجود اختلافاتی که دارید، دنبال راهی برای بهبود رابطه با فرزندتان میگردید. در ادامه چند پیشنهاد ساده و کارساز برای شما داریم.
ملایمتر انتقاد کنید و نظراتتان را بدون بحث و جنجال بگویید.
حتی اگر در حال مشاجره با فرزندتان هستید، به او برچسبهایی مثل «احمق» یا «بیعرضه» نزنید. این برچسبها تا همیشه در ذهن فرزندتان باقی میمانند و حتی ممکن است در بزرگسالی، خودش هم همان برچسبها را به خودش بزند.
وقتی هر دو عصبانی هستید، صحبت را به زمان دیگری موکول کنید. زیرا هنگام عصبانیت هرکدام از شما فقط تلاش میکند حرف خودش را به کرسی بنشاند و به صحبتهای طرف مقابل توجهی ندارد.
فرزندتان به تأیید و تشویق شما نیاز دارد، پس از او دریغشان نکنید.
نظر فرزندتان را ارزیابی کنید. گاهی اوقات پدرها بهمحض اینکه فرزندشان نظری میدهد، او را سرکوب میکنند و ساز مخالف میزنند. دلیلش این است که تصور میکنند پسرشان اقتدار آنها در خانه را خدشهدار کرده است و با مخالفت میتوانند اقتدار ازدسترفته را پس بگیرند. به این فکر کنید که گاهی حق با پسرتان است و شما اشتباه میکنید.
در طول روز یا هفته، زمانهایی را به فعالیتهای پدر و پسری اختصاص دهید و اختلافنظرها را کنار بگذارید. مثلا میتوانید با هم به باشگاه بروید یا حتی یک فیلم کمدی ببینید. در این کارها هیچ بحث و مشاجرهای وجود ندارد و فقط رابطه پدر و پسری شما را تقویت میکند.
مادر در دعوا و قهر بین پدر و پسر نقش میانجی را دارد. او از بیرون به رابطه شما نگاه میکند و احتمالا برای هر دو نفر شما راهکارهای سازندهای دارد. پس وقتی همسرتان راجع به رابطه پدر و پسری شما صحبت میکند، با ذهن باز حرفهایش را بشنوید و از او مشورت بگیرید.
سخن پایانی
عشق بین پدر و پسر یکی از عجیبترین شیوههای عشقورزیدن است. خیلی وقتها پسر فکر میکند پدرش او را دوست ندارد، زیرا مدام با او بحث میکند و رابطه بینشان همیشه شکراب است، اما پدر تنها بهخاطر عشقی که به فرزندش دارد با او بحث میکند و بهشیوه خودش در تلاش است که او را به مسیر صحیح هدایت کند. دعوای پدر و پسر معمولی در هر خانهای وجود دارد، اما اگر شدت این جروبحثها در خانه شما زیاد است یا به قهر پدر و پسر بهمدت طولانی منتهی میشود، بهتر است از روانشناس خانواده کمک بگیرید. مشاور خانواده به پدرها و پسرها یاد میدهد چطور رابطهشان را بهبود دهند و حتی اگر اختلافنظری با یکدیگر دارند، بدون بحث و جنجال نظرشان را ابراز کنند.