از پنجره کتاب/

آماده‌باش لات‌ها در تالار عروسی با قمه و چاقو/شهلا جاهد مردصفت بود

طبق روایت راوی «حادثه‌جو» لات‌ها و فداییانش، با کت‌وشلوارهایی که قمه و چاقو زیرشان مخفی شده بود، در مراسم عروسی او شرکت و تلاش کردند جلوی فرد ضاربی را که قصد داشته بیاید و صورت امین‌آقا را زخمی کند، بگیرند.
کد خبر: ۱۲۹۹۳۷۷
|
۲۶ فروردين ۱۴۰۴ - ۰۹:۴۰ 15 April 2025
|
6946 بازدید
|
۶

قصه آماده‌باش لات‌ها در تالار عروسی با قمه و چاقو/شهلا جاهد مردصفت بود

به گزارش خبرنگار فرهنگی تابناک، ۲۷ فروردین روز فرهنگ پهلوانی و ورزش زورخانه‌ای است و ایرانی‌ها هرچقدر هم که مدرن و امروزی شده باشند، باز نسبت به عیاران و جوانمردانی که از گذشته تا حالا، پشت و پناه مردم بوده‌اند احساس دین و انست و الفت دارند. عموما هم از جوانمردی و بامرام‌بودن تصویر مثبتی در ذهن دارند. اما در دهه‌های گذشته، مفاهیم و واژه‌های فرهنگ جوانمردی و لاتی درهم و برهم، و تفکیک بین آن‌ها کمی مشکل شده است. 

به این‌ترتیب شاید جوانان امروز، تفاوت بین لات، جوانمرد، عیار، اراذل و ... را ندانند. البته لات و لوت عموما بار معنایی منفی داشته و به مردمان بی‌سروپا اطلاق می‌شود اما نباید چنین‌حرفی را پیش لات‌های واقعی زد؛ کسانی که حتی اگر عیب و ایراد ظاهری و خلافی هم در کارنامه داشتند، به جوانمردی و ناموس‌پرستی شناخته می‌شدند و اهالی محله واقعا می‌توانستند درصورت رفتن به مسافرت یا گرفتاری، خانواده خود را به آن‌ها بسپارند. چون این‌مردم از ناموس همسایه و اهالی محل مانند ناموس خود پاسداری کرده و کافی بود کسی نگاه چپ به آن‌ها بیاندازد تا یادگاری‌هایی از خط و خطوط چاقو بر بدن یا صورتش جا بگذارند.

پهلوانی و جوانمردی در دوره‌های مختلف و همین‌دوره‌ای که در آن زندگی می‌کنیم، در موارد و جزئیاتی با فرهنگ لاتی و مردی یا عشقی‌بودن مخلوط شده و لات‌های چنددهه پیش را می‌توان، دنباله نسل جوانمردان قدیم دانست.

مناسبت گفته شده، یعنی روز فرهنگ پهلوانی و ورزش زورخانه‌ای، بهانه خوبی است تا به یکی از آثار اخیر بازار نشر کشور که در این‌باره منتشر شده، سرکی بکشیم. کتاب «حادثه‌جو؛ رخ به رخ با امین‌آقای فرزانه» نوشته مزدک علی‌نظری که خود خبرنگار بوده و اهالی ورزش، استادیوم‌ها و لات‌ها را می‌شناسد، سال ۱۴۰۳ توسط انتشارات تازه‌تاسیس وزن دنیا منتشر شد. این‌کتاب دربرگیرنده گفتگوهای نویسنده با امین‌ فرزانه معروف به امین‌آقای فرزانه معروف‌ترین لات چنددهه گذشته ایران است؛ کسی که معتقد است لاتی و بامرام‌بودن چیزی جز اراذل‌بودن و آزاررساندن به مردم است. امین‌آقا که روزگاری شرور بوده و به حادثه‌جویی شهره، از جایی به بعد، از چرخه بیهوده حبس و آزادی خسته شده و رو به زندگی مفید و به‌قول خودش نوکری مردم آورده است. 

ویژگی جالب این‌شخصیت این است که با شناخت بیشتر او و درونیاتش، می‌توان آدم‌های فیلم‌های کارگردانی چون مسعود کیمیایی را که به‌گفته خودش از مردم پایین‌شهر است، بهتر درک کرد. 

در ادامه این‌مطلب، امین‌آقای فرزانه را از دریچه کتاب «حادثه‌جو» بهتر می‌شناسیم؛

امین‌ فرزانه معروف به امین‌آقای فرزانه متولد ۱۹ خرداد ۱۳۳۹ است. خانواده او از دهات اطراف اردبیل به تهران مهاجرت کرده و در محله حصیرآباد یا راه‌آهن فعلی اقامت داشتند که خانه‌هایش با حلبی ساخته شده بود. در سال‌های کودکی او بود که این‌محله خراب و ساکنانش به منطقه نهم آبان (بعد از انقلاب به سیزده‌آبان تغییر نام داد) کوچانده شدند. 

نویسنده کتاب «حادثه‌جو» می‌گوید امین‌آقا با همه ماچ‌وبوسه می‌کند و همیشه سلام‌وعلیکش با ماچ‌وبوسه است. هرجا هم باشد باید روز عاشورا را در محله‌اش باشد که بوی بزرگانش را می‌دهد. اعتقادش درباره لوتی‌گری و لاتی هم این است که این‌روحیه، فقط به دعوا کردن و درگیری با دیگران نیست. چون این‌رفتار امتیازی نمی‌آورد. بلکه «بدوی دست بزرگ‌تر را ببوسی، بدوی نوکری مردم را بکنی، این لوتی‌گری است.» (صفحه ۵۵)

امین فرزانه به‌گفته مزدک علی‌نظری هیچ‌وقت آستین پیراهنش را بالا نمی‌زد و به‌گفته خودش، مجبور است در سرما و گرما بدنش را بپوشاند که جوانان خال‌کوبی‌های روی بدنش را نبینند تا برایشان بدآموزی داشته باشد. شخصیت اصلی کتاب «حادثه‌جو» ۱۶۸ تا ۱۷۰ سانتی‌متر قد و حدود ۶۸ کیلو وزن دارد. یعنی یک‌لات هیکلی و درشت نیست. نویسنده کتاب هم درباره این‌ظاهر و در تقابل با آن، آوازه بلند فرزانه بین عموم مردم، سوال پرسیده و با این‌جواب روبرو می‌شود: «برمی‌گردد به این‌که چه‌قدر اهل‌بیت را دوست داشتی باشی.» 

راوی کتاب پیش‌رو، سه یا چهارمرتبه به‌خاطر شرارت در محله‌های جنوب شهر گردانده شده و بسیاری از نقاط بدنش، نشان از ضربه‌های چاقو و شمشیر دارند. یک‌دست او در دعوا، با شمشیر مجروح شده که به‌خاطر این‌جراحت نتوانسته دیگر میل زورخانه را به دست بگیرد. این‌دست پس از ضرب شمشیر به پوست آویزان شده بود. پنجه دست چپ فرزانه هم با ضرب یک‌جسم تیز دیگر، دو تکه شد و به‌خاطرش انگشت‌های شست و اشاره‌ او دیگر کار نمی‌کنند. دیگر نشانه او از زمان دعواهای جوانی، جای گرزی است که به جمجمه‌اش‌ خورد و یا جای زخم شمشیری که در کمرش نشسته و باعث شده حدود ۱۵ ساعت در اتاق عمل باشد تا دکترها کمرش را عمل کنند. 

از دیگر مولفه‌های شخصیتی، امین فرزانه، جملات قصاری است که به نظم و نثر صادر شده و تبدیل به دیالوگ برخی فیلم‌های سینمایی ازجمله «اعتراض» مسعود کیمیایی و «رسوایی» مسعود دهنمکی شده‌اند. این‌نکته را دیگر خیلی‌ها می‌دانند که جملات مهدی فتحی در سکانس افتتاحیه «اعتراض» و آن «سلامتی‌»هایی که می‌گوید، تولیدی امین‌آقای فرزانه هستند. یکی از جملات ماندگار دیگر او نیز به این‌ترتیب است: « وزیدن باد برای تکون‌دادن شاخ و برگ‌ها نیست واسه امتحان ریشه‌هاست.»

شروع دعوایی‌شدن و زندان از دوران کودکی

امین فرزانه می‌گوید دعوایی‌شدنش مربوط به سال‌های کودکی و مدرسه است. چون بچه‌های مدرسه به او و اهالی سابق حصیرآباد، لفظ «حصیرآبادی» را به کار می‌بردند، از همان‌موقع کینه به دلش افتاده و عقده‌ای بار آمده و در نتیجه، دعوایی شده است. او که دیپلم‌ردی است، می‌گوید اولین‌دعواهایش را از مدرسه شروع کرده است. 

زندان‌رفتن در دوران درس و مدرسه، ازجمله عادات کودکی امین فرزانه بوده است. یکی از دعواهای دردسرساز او در مدرسه، به یکی از همان‌توهین‌های حصیرآبادی و استفاده او از چاقو بوده است. فرزانه که چاقویی را از خانه برداشته  و با خود به مدرسه برده بود، در این‌دعوا، چاقو را در پای یکی از دانش‌آموزان فرو می‌کند و راهی زندان می‌شود. او می‌گوید به این‌حرف که «زندان دانشگاه است.» اعتقاد دارد و در آن‌محیط، خیلی از بزرگان اهل خلاف را دیده و از آن‌ها برای خود بُت ساخته بوده است؛ دردسرسازانی چون حسن مهدی‌خان‌نژاد گردن‌کلفت محله فلاح، جعفر جنی از محله عباسی و ...

توضیح بیشتر امین‌آقای فرزانه از دوران کودکی و نوجوانی‌اش، این است که فقط در مدرسه دعوا نمی‌کرد و دامنه دعواهایش به محله هم کشیده شده بود. 

آماده‌باش لات‌ها در تالار عروسی با قمه و چاقو/شهلا جاهد مردصفت بود

دندان‌های طرف توی سرم گیر کرد!

۱۸ سالگی امین‌آقای فرزانه با پیروزی انقلاب همزمان شد و سال ۵۸ یا ۵۹ به خدمت سربازی فرا خوانده شد. یکی از خاطرات مهم او از دوران خدمت، دعوایش با یکی از هم‌خدمتی‌هاست که مزدک علی‌نظری، سراغ آن‌هم‌خدمتی هم رفته و روایتش از ماجرا را در کتاب آورده است. در آن‌روزهای خدمت که امین‌ فرزانه معروف به «امین کَله» بوده، برای خود بیا و برو و نوچه داشته و در یکی از دعواها، با سر به صورت هم‌خدمتی خود می‌زند که ضربه پیشانی‌اش به دندان‌های طرف مقابل، باعث می‌شود دندان‌های او در سر فرزانه فرو بروند و جدا شوند. 

این‌اتفاق در پادگان صفر ۲ شاهرود رخ داد؛ مکانی که نام «امین‌کله» را روی در و دیوارش نوشته بودند. 

لات‌های قدیم تهران و شهرستان

ضمن روایت خاطرات خدمت امین فرزانه، از دو لات قدیمی تهران هم صحبت می‌شود؛ حسین فرزین و مرتضی تکیه  که پاتوق حسین فرزین در میدان امام حسین (ع) و پاتوق مرتضی تکیه، شهر ری بوده است. این‌دو با یکدیگر لج و لج‌بازی داشته و چندوقت یک‌بار نوچه‌های خود را برای دعوا و زدوخورد به سمت هم روانه می‌کردند تا بساط دیگری را به هم بزنند. حسین فرزین پس از پیروزی انقلاب، به‌جرم همکاری با ساواک اعدام شد. امین فرزانه می‌گوید این‌دو و همدوره‌‌ای‌هایشان، (در لاتی) یک‌دوره از او جلوتر بوده‌اند. 

جمشید قصاب، صابر ترکه، علی‌آقا خانزاده، احمد سلاخ، ناصر پیکانی، آقافتحی، آقاقُدی، آقاتیمور، عباس جلیلوند، حسین‌آقا مارالان و جعفر گچی هم ازجمله لات‌هایی هستند که در خاطرات راوی «حادثه‌جو» از آن‌ها نام برده می‌شود و مربوط به محله سیزده آبان هستند. 

لات‌های شهرستانی قدیم هم که امین‌آقای فرزانه از آن‌ها نام برده و یادشان کرده، به این‌ترتیب‌اند: علی‌آقا جاویدان و زینی نقشی از کرمانشاه، محمود گوان از دورود، حسین سیمی و محمد کوهدشتی از خرم‌آباد، حسین‌آقا کمره‌ای و ذبیح اراکی.

او به‌خواست نویسنده کتاب، از زنان معروف و اهل دعوای قدیم هم نام می‌برد که نام یکی از مهره‌های فعال کودتای ۲۸ مرداد هم بین‌شان دیده می‌شود؛ پری بلنده. دیگر زنان مشهوری که او نام می‌برد، از این‌قرارند: فاطی یه‌قرونی، آزیتا تیغ‌تیغی، اشرف‌ چارچشم و مهین کرمونشاهی.

شهلا جاهد مردصفت بود

در فرازی از کتاب «حادثه‌جو» صحبت از لات‌ها و زندان و زنان لات‌مسلک است که حرف شهلا جاهد وسط می‌آید و امین فرزانه نظرش را درباره این‌زن مطرح می‌کند. او می‌گوید شهلا جاهد واقعا ایثارگری کرد.» و معتقد است این‌زن مظلومانه اعدام شد. فرزانه می‌گوید «شاید آن‌قتل مال او نبود ولی گردن گرفت. مرد صفت بود.» 

آماده‌باش لات‌ها در تالار عروسی با قمه و چاقو/شهلا جاهد مردصفت بود

با کاپشن خلبانی و کتانی (تیپ لاتی آن‌روزها) و مدل موی قیصری

دعواهای قدیم چه‌طور تمام می‌شدند؟/تار سبیل حرمت داشت

«حادثه‌جو»ی سابق می‌گوید قدیم‌ها وقتی بین دو گروه جنگ و دعوا می‌شد، خاتمه دعوا توسط بزرگترها رقم می‌خورد که می‌آمدند وسط را می‌گرفتند و یک‌گروه با چهارنفر بزرگتر و گروه دیگر هم با همین‌تعداد بزرگتر با یکدیگر نشست مشترک برگزار می‌کردند و قول می‌دادند تمامش کنند. وقتی هم قول می‌دادند و سبیل گرو می‌گذاشتند، همه‌چیز تمام بود. «عهدی که با تو بستم، هرگز شکستنی نیست» با گفتن این‌جمله و گرو گذاشتن تار سبیل طرفین، دعوا تمام می‌شد. 
طبق روایت امین فرزانه، قدیم‌ترها اگر بدترین‌دعواها هم شکل گرفته بودند، با پادرمیانی دو بزرگ‌تر ماجرا تمام می‌شد چون موسفیدها حرمت داشتند. اما امروز اگر دو طرف دعوا را آشتی بدهی، بدتر می‌شود و اغلب قتل‌ها در آشتی‌کنان‌ها اتفاق می‌افتد. 

شایعه ۱۷ دعوا در یک‌روز راست است؟

یکی از سوالات مزدک علی‌نظری از امین فرزانه این است که آیا شایعه ۱۷ دعوای او در یک‌روز حقیقت دارد یا نه؟ راوی هم در توضیح می‌گوید ۱۷ عدد مبالغه است و شاید روایت صحیح ۱۰ دعوا در آن‌‌روز به‌خصوص بوده باشد. علتی هم که برای این‌تعداد دعوا در یک‌روز بیان می‌کند، این است که محله‌ها به هم نزدیک بوده و رفت و آمد با موتورسیکلت به آن‌ها در زمان کوتاه انجام شده است. فرزانه ضمن این‌که به تیم خوبش برای دعوا اشاره می‌کند، از حبیب اوجانی، علی تیزدست و سعید روحانی به‌عنوان دوستانش در این‌دعواها نام می‌برد: «ما حوزه استحفاظی خودمان و آن‌هایی که متعلق به جنوب شهر بود را کار داشتیم. من نمی‌رفتم شمرون یا امامزاده صالح دعوا کنم. می‌گفتم آن‌جا خودش مشتی دارد، بزرگ دارد.» (صفحه ۵۳) 

کسانی هم که در این‌دعواها هدف گروه فرزانه و رفیقانش بوده‌اند، کسانی بودند که به بزرگ‌ترها بی‌حرمتی کرده و دنبال نوامیس مردم بودند. کسانی‌که به‌قول آقافرزانه، شورش را درآورده و از حد و حدود خودشان رد شده بودند. او می‌گوید وقتی چنین‌افرادی را می‌زده، اهالی محل هم خوشحال شده و تشکر و قدردانی می‌کرده‌اند.  

سلاح‌های دعواهای محلی؛ از چاقو تا شمشیر

یکی از کنجکاوی‌های نویسنده «حادثه‌جو» درباره قد و اندازه «شمشیر»ی است که در محاورات امین فرزانه از آن یاد می‌شود. فرزانه نیز به‌ترتیب از کوچک به بزرگ، تسلیحات دعواهای محلی خود و دوستانش را این‌گونه برمی‌شمارد: چاقو، نیمچه، قمه و شمشیر که از همه بلندتر است. 

آماده‌باش لات‌ها در تالار عروسی با قمه و چاقو/شهلا جاهد مردصفت بود

اراذل را که به لات‌ها می‌چسبانند قلبم درد می‌گیرد

امین‌آقای فرزانه بین دو مفهوم لات و رذل، تفکیک قائل است و می‌گوید از خلط‌ شدن این‌دومفهوم دلگیر است. او می‌گوید «لات از لوتی‌گری و داش‌مشدی‌گری می‌آید. اما وقتی اراذل و اوباش را کنار لاتی می‌چسبانند،‌ آدم قلبش درد می‌گیرد.» (صفحه ۸۰)

این‌لات قدیمی درباره تعریف لات و ارتباط مفهومی مثل عشق با آن، می‌گوید علی‌آقا پروین حرف قشنگی زد، گفت: «ما واسه دلمان بازی می‌کردیم که تا آخرش توی پرسپولیس ماندیم، ولی الانی‌ها برای جیبشان بازی می‌کنند.» شش‌ماه این‌طرف‌اند، نیم‌فصل دوم می‌روند آن‌یکی تیم. داش‌مشدی‌های قدیم، امین محله بودند. مردم زن و بچه‌شان را به این‌ها می‌سپردند. او در ادامه این‌نکته را اضافه می‌کند که «قدیم سی‌متری آبان با آن‌عظمت سه تا لات داشت، الان توی هر سه متری‌اش سی‌تا لات دارد! در هر خانه‌ای باز می‌شود، می‌بینی سه‌تا داداش‌اند و دوتایشان ادعای لاتی دارند.» (صفحه ۸۲)

پس لات‌ها در نگاه امین فرزانه، مردان با‌معرفت و لوتی هستند که قابل اتکا و اعتماد هستند. او می‌گوید قدیم‌ها به‌جز صنف میوه و تره‌بار، جگرکی‌ها هم لات زیاد داشتند. کشتارگاهی‌ها هم در کنار این‌گروه‌ها ازجمله اصنافی بودند که بچه‌مشتی‌ها و بچه‌لات‌ها، بیشتر در آن‌ها فعالیت داشتند. 

یکی از کسانی که امین فرزانه در روزگار کنونی برایشان احترام قائل است، قاسم نورمحمدی کشتی‌گیر مستعد دهه ۱۳۵۰ است که به‌گفته او، زمانی سلطان لات‌ها و لوتی‌ها بود اما امروز درویشی گوشه‌نشین است. 

یکی‌دیگر از توضیحات امین فرزانه درباره لاتی و عشقی‌بودن، در این‌فراز از کتاب «حادثه‌جو» آمده است: «یارو می‌گوید: عشق عشق! ولی معنی عشق را نمی‌داند. عشق، عینش علی (ع) است. شین‌اش شهید کربلا آقا امام حسین (ع) و قافش هم قمر بنی‌هاشم (ع)». 

قصه آماده‌باش لات‌ها در تالار عروسی با قمه و چاقو/شهلا جاهد مردصفت بود

امین‌آقا و هم‌ولایتی‌اش سلیم موذن‌زاده اردبیلی مداح اهل بیت

آماده‌باش لات‌ها در تالار عروسی امین‌آقا با قمه و چاقو

امین فرزانه، به‌دلیل حبس‌ها و رفت و آمدش بین زندان و خانه، دیر ازدواج کرد. تاریخ جشن عروسی‌اش سال ۱۳۷۰ یا ۷۱ است که به‌گفته خودش، هفت‌هشت‌ده‌نفر از بچه‌هایش در سالن عروسی به‌طور آماده‌باش حضور داشتند. چون برخی از دشمنانش تهدید کرده بودند چون او صورتشان را با تیغ زخمی کرده، قصد دارند همین‌کار را در مراسم عروسی‌اش با او بکنند تا هرموقع جلوی آینه رفت، به‌جای دیدن خودش، خط آن‌ها را ببیند. 

طبق روایت راوی «حادثه‌جو» لات‌ها و فداییانش، با کت‌وشلوارهایی که قمه و چاقو زیرشان مخفی شده بود، در مراسم عروسی او شرکت کردند و تلاش کردند فرد ضاربی که قصد داشته بیاید و صورت امین‌آقا را زخمی کند، به او نرسد. فرزانه می‌گوید این‌دشمنان، کسانی بودند که خبط کرده و او هم سعی کرده بود به‌صورتی ماندگار تنبیهشان کند. 

جلوگیری از اعدام اکبر پلنگ

یکی از خاطرات مهم امین‌آقای فرزانه، ماجرای قتل محل خانی‌آباد نو است که در جریان یک‌درگیری که او هم یکی از طرفین آن بود، اکبر سلیمانیان معروف به اکبر پلنگ، هوشیار خزاعی دوست امین‌آقا را با چاقو به قتل رساند. پس از این‌درگیری، امین فرزانه، سعید روحانی و علی خانزاده به ۳ سال زندان محکوم شدند و اکبر سلیمانیان به قصاص. اما فرزانه پس از آزادی از زندان، رضایت خانواده مقتول را گرفت و نگذاشت اکبر پلنگ اعدام شود. 

در زمان انجام مصاحبه‌های کتاب «حادثه‌جو» هم فرزانه با گرفتن رضایت خانواده‌های مقتولان پرونده‌های قتل، از ۳۷۷ مورد قصاص جلوگیری کرده است. 

صادق وفایی

اشتراک گذاری
برچسب ها
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۴
در انتظار بررسی: ۵
انتشار یافته: ۶
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۲۵ - ۱۴۰۴/۰۱/۲۶
عجب کار فرهنگی شایسته ای. ممنون بابت معرفی مشاهیر کشور !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
حامد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۲۸ - ۱۴۰۴/۰۱/۲۶
یکی خلاصه رو اینجا بنویسه
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۴۰ - ۱۴۰۴/۰۱/۲۶
چرا عده ای از ما فقط به گذشته نگاه میکنیم. اگر خیلی خوب بوده برید در غار زندگی کنید دیگه.
جواد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۳۵ - ۱۴۰۴/۰۱/۲۶
مطلقا بی ارزش
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۵۱ - ۱۴۰۴/۰۱/۲۶
377 نفر را از قصاص نجات داده !! چند نفر از اینها بار دومشون بوده که مرتکب قتل شده بودند ؟ چند تاشون واقعا اصلاح شده اند ؟
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۰۰ - ۱۴۰۴/۰۱/۲۶
هی نظر منفی ندید....
اینطوری به مطلب نگاه کنیم که اگر جلوی انحراف جوانان را نمی توانیم بطور کامل بگیریم، حداقل با معرفی افرادی که با ادعاهای آنچنانی توبه کار شدند یا با مرام بودند، الگوی مناسبی برای مدعیان بسازیم.
نظر شما

سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

برچسب منتخب
# ترامپ # قیمت طلا # مذاکره ایران و آمریکا # قیمت سکه # سلاح پلاسمایی # سریال پایتخت
الی گشت