این روزها، تیم ملی فوتبال ایران، یکی از متزلزلترین شرایط خود طی دو دهه اخیر را میگذراند؛ تیمی که ماه هاست یک جلسه تمرین یا بازی دوستانه نداشته و با شکستهای دردناک در مقدماتی جامجهانی مقابل دو تیم عربی، تمام رویاهای خود برای سومین حضور پیاپی در جام جهانی را در خطر میبیند.
به گزارش «تابناک ورزشی»؛ این سقوط آزاد از اوج قله غرور و افتخار در کوتاهترین زمان ممکن رخ داده است تا مشخص شود، بین موفقیت و شکست در فوتبال، تنها یک تصمیم درست یا غلط فاصله است.
حدود دو سال پس از جدایی کارلوس کیروش از فوتبال ایران و تماشای روزهای سیاه تیم ملی با مارک ویلموتس بلژیکی، تفاوت کیفیتها و اهمیت در «انتخاب درست» به روشنی مشخص است.
فاصله نمایش غرورآمیز ایران در برابر قدرت هایی چون پرتغال و اسپانیا تا باخت به بحرین و عراق، چنان کم است که باورکردنی نیست؛ چطور تیمی که یک سال قبل از باخت به تیمهایی نظیر بحرین و اسپانیا توانست نامش را در جام جهانی بر سر زبانها بیندازد، این چنین سیر نزولی را پرشتاب طی کند؟!
دوران ویلموتس در تیم ملی چنان کوتاه و تلخ بود که شاید کسی پیدا نشود تا علاقهای به یادآوری آن روزها داشته باشد؛ اما از آن طرف درباره دوران کیروش و آنچه او از بعد فنی از خود به جای گذاشت، میتوان مدتها نوشت و درس گرفت که چطور یک «انتخاب درست» میتواند فوتبال ایران را در مسیر درست و حتی فوق تصورش قرار دهد.
برای یادآوری آنچه کیروش در فوتبال ملی ایران از خود به جای گذاشت، در زیر نگاهی به اقدامات سرمربی پرتغالی خواهیم انداخت.
تیم ملی فوتبال ایران برای نخستین بار دو بار پیاپی به جام جهانی صعود کرد. حاصل مالی به دست آمده از حضور تیم ملی در جامهای جهانی ۲۰۱۴ و ۲۰۱۸ بیش از ۲۰ میلیون دلار بود و این رقم چندین میلیون دلاری، به غیر از دلارهایی است که به باشگاههای ایرانی، بابت حضور بازیکنان ملیپوشانشان در برزیل و روسیه ارز چند صد هزار دلاری رسانده است. این مبلغ را به پاداش یک میلیون دلاری بابت حضور در جام ملتهای آسیا و حضور در نیمه نهایی اضافه کنید تا بهتر متوجه درآمدزایی فوتبال ایران از تیم ملی در هشت سال حضور سرمربی پرتغالی در تیم ملی شوید.
جدا از درآمد دلاری به دلیل دو صعود به جام جهانی، فدراسیون فوتبال به لطف نتایج تیم ملی توانست قراردادهای کلان چندین میلیاردی با اسپانسرها ببندد و این میلیاردها تومان پول همچون روغنی چرخدندههای فوتبال ایران را با سرعت زیادی به حرکت درآورد. بی پولی فعلی فدراسیون فوتبال از نتایج روزهای سیاه تیم ملی با ویلموتس است و صدای گوشخراش چرخ دندههای خشک فوتبال ایران، این روزها روی اعصاب همه اهالی فوتبال است. شاید اگر تیم ملی با ویلموتس نتایج درخشان گذشته را تکرار نمیکرد، بنگاههای بزرگ اقتصادی همچون شستا راضی میشدند، در فوتبال هزینه کنند و اسپانسر فدراسیون فوتبال شوند.
شاید دستاوردی که بیش از همه برای کیروش اهمیت داشت، راهاندازی مجموعه ورزشی «پک» بود که با وجود همه سنگ اندازیها تقریبا یک سال مانده به جام جهانی افتتاح شد و فوتبال ایران با برنامه فشرده ریکاوری کیروش برای بازیکنان داخلی، بیشترین بهرهبرداری را از این مجموعه و امکانات که با نظر مستقیم سرمربی تیم ملی و همکاری فدراسیون فراهم شد، برد. بعد از کیروش، این مجموعه همچنان مایه افتخار فدراسیون فوتبال و در کل فوتبال ایران است. این مجموعه را میتوان از افتخارات فدراسیون فوتبال در زمان مدیریت علی کفاشیان دانست و احتمالا برای سالهای سال این مجموعه نقش مهمی در آمادهسازی تیمهای ملی فوتبال و حتی تیمهای باشگاهی ایفا خواهد کرد.
کارلوس کیروش به لطف سالها حضور در سطح اول فوتبال دنیا چهره شناخته شدهای در فوتبال به حساب میآمد و همین موضوع باعث نفوذ او در میان بازیکنان ایرانی حاضر در کشورهای دیگر شد. او توانست بازیکنانی چون اشکان دژاگه، رضا قوچان نژاد و سامان قدوس را به تیم ملی بیاورد و سالهای سال، این بازیکنان نقش کلیدی در فوتبال ایران بازی کردند و پیش بینی میشود، قدوس بتواند در سالهای آتی نقش مهمی در تیم ملی بازی کند.
نکته مهم در حضور این بازیکنان در تیم ملی این است که تا پیش از کیروش، تنها یک بازیکن حاضر در لیگهای مهم اروپایی حاضر شده بود، پیراهن تیم ملی را بر تن کند و دیگر مربیان تیم ملی همچون امیر قلعهنویی نتوانسته بودند چنین بازیکنانی را برای بازی در تیم ملی مجاب کنند.
شاید از مهمترین میراثهای کیروش برای فوتبال ایران، تغییر نگرش بازیکنان باشد. تا قبل از سرمربی پرتغالی قهر و آشتی و ناز کردن برای تیم ملی و کادر فنی و رفتارهایی خارج از عرف حرفهای فوتبال موضوعی معمولی به حساب میآمد و تیم ملی مقهور بازیکنان پرآوازه، اما بعضا غیرحرفهایش بود، اما کیروش از همان ابتدا نگرش خودش را به فوتبال ملی تحمیل کرد و در این راه ابایی از کنار گذاشتن بازیکنان بزرگی چون مهدی رحمتی، علی کریمی، فرهاد مجیدی، محسن مسلمان و ... نداشت.
ابتدا این رفتارهای کیروش با عصبانیت بخشی از هواداران و رسانهها همراه شد، اما موفقیت تیم ملی با بازیکنان جانشین و ایجاد نظمی ماندگار در تیم ملی، همه را به این نتیجه رساند که فرمول معجزهآسای کیروش میتواند فوتبال ایران را حتی بدون بازیکنان بزرگ به نتیجه برساند. این رویه تازه وقتی به یک قانون قابل احترام تبدیل شد که همه دیدند تیم ملی بدون مهدی رحمتی که در آن روزها از بهترینهای آسیا بود، چگونه با رحمان احمدی از جهنم سئول سربلند بیرون آمد و راهی جام جهانی شد. این تغییر نگرش حداقل تا پایان نسل فعلی در تیم ملی به یادگار خواهد ماند و باید امیدوار بود که سرمربیان بعدی تیم ملی هم بتوانند راه کیروش را ادامه دهند.
شاید به دلیل صدرنشینی هشت ساله فوتبال ایران در آسیا، این موضوع به یک «عادت» و موضوع معمولی برای فوتبال ایران تبدیل شده بود؛ اما حالا که از آن روزها فاصله گرفتهایم و جای خود را به رقبا دادهایم، بهتر بتوان آن صدرنشینی را تحلیل کرد. هر چند در آن روزها همزمان با اعلام ردهبندی برترینهای فوتبال دنیا و پس از آن برترینهای قاره آسیا، سیل انتقادهای داخلی از نحوه امتیازدهی به تیمها در برخی رسانهها آغاز میشد، احتمالا همانهایی که به این موضوع در آن سالها انتقاد میکردند، حاضرند تیم ملی با همان نحوه امتیازدهی دوباره جایگاهش را در فوتبال آسیا و حتی ردهبندی جهانی تکرار کند، اما با وضعی که تیم ملی از زمان ویلموتس در پیش گرفته، باید با کادر جدید، تیم ملی ماهها تیمهای مختلف آسیایی را شکست دهد تا بتوانیم به آن رتبه نزدیک شویم!
چشمهایتان را ببندید و به جام جهانی برزیل و روسیه سفر کنید. مطمئنا به غیر از شادی و حس غرور موضوع دیگری به ذهنتان نمی رسد؛ نمایشی که تیم ملی در جامهای جهانی ۲۰۱۴ و ۲۰۱۸ از خود نشان داد، چنان آبرومند بود که رسانهها و کارشناسان بزرگ دنیای فوتبال پس از پایان هر دو جام از عملکرد تیم ملی برابر بهترین تیمهای جهان همچون آرژانتین، اسپانیا، پرتغال و مراکش دفاع کردند و از شجاعت تیم ملی در رویارویی با این تیمها نوشتند. البته که مثل همیشه همچنان افرادی بودند که در داخل به عملکرد تیم ملی انتقاد میکردند و با دفاع از نمایش تیم ملی، بازیکنان ایران را به انجام بازی «تدافعی» محکوم میکردند.
عرق کیروش به تیم ملی در میان مربیان خارجی که به فوتبال ایران آمدند مثالزدنی بود. او چه در نشستهای خبری چه در جلسات با فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا چنان با حرارت و تعصب درباره تیم ملی ایران صحبت میکرد که خیلیها را به تعجب وامیداشت. یکی از این نشستهای خبری بعد از بازی تیم ملی برابر پرتغال بود که با حرفهای صریحش علیه رونالدو (که در پرتغال انسانی مقدس به حساب میآید) انتقادهای زیادی را در کشورش به جان خرید، اما حاضر نشد به منافع تیم ملی فوتبال ایران پشت کند. او همچنین در نشستهای خبری ابایی نداشت که از سیاستهای آمریکا علیه ایران انتقاد کند و بارها در نشستهای خبری، بازیهای مهم در جام جهانی آمریکا را به دلیل تحریمها به چالش کشید.
میراث دیگر کیروش که با وجود نبودش همانند درختی در حال ثمر است و هر ساله عایدی میلیون دلاری برای فوتبال ایران دارد، حضور پر رنگ بازیکنان ایران در لیگهای اروپا و آسیاست که با صعود دو دوره پیاپی به جام جهانی و شکوفایی و معرفی بازیکنان ایرانی در فوتبال بین المللی ممکن شده است.
علیرضا جهانبخش، سردار آزمون، علی قلی زاده، مهدی طارمی، مرتضی پورعلی گنجی، کاوه رضایی، میلاد محمدی، رامین رضائیان، کریم انصاریفرد، احسان حاج صفی، امید ابراهیمی، سعید عزت الهی، مجید حسینی، امیر عابدزاده و وحید امیری بازیکنانی هستند که در این دوران گل کردند و توانستند برای ادامه فوتبال به خارج از کشور بروند و میلیونها دلار ارز را وارد کشور کنند.
در پایان و پس از یادآوری بخشی از دستاوردهای فوتبال ملی در هشت سال حضور کیروش در فوتبال ایران و مقایسه با ناکامیهای پرشمار تیم ملی در دوران مارک ویلموتس بهتر میشود درباره «اهمیت در انتخاب و تفاوت در نتیجه» صحبت کرد. اگر حضور کیروش را از ابعاد فنی دستاورد و از ابعاد اقتصادی یک سرمایهگذاری عظیم ندانیم، قطعا راه را اشتباه رفتهایم. اکنون سوال بزرگی که پیش روی همه است، این که بر اساس چه متر و معیاری حاضر شدیم کیروش را با وجود علاقه قلبیاش برای تداوم کار در فوتبال ایران از دست بدهیم و با هزینهای چند ده برابری نیمکت تیم ملی را به ویلموتسی بدهیم که برای کشور ایران و نه تنها فوتبال ایران یک خسارت محض بود؟ این سوال را بهتر است کسانی پاسخ بدهند که مسبب جدایی کیروش از فوتبال ایران شدند.
نویسنده: پژمان حسینزاده