در سالهای ۹۷ و ۹۸ بازار سرمایه به تدریج رونق گرفت و شاخص کل تقریباً روند صعودی را به خود گرفت، اما در ۵ ماه ابتدایی سال ۹۹ این روند صعودی بورس با شیب تندتری طی شد.
به گزارش
تابناک اقتصادی، از اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۷ بود که آمریکا از برجام خارج شد و رئیس جمهور این کشور وعده بازگشت تحریمها علیه ایران در مدت ۹۰ روزه و ۱۸۰ روزه را داد. تحریمهای نفتی در مهلت ۱۸۰ روزه گنجانده شده بود. در اواسط آبان ماه سال ۹۷ بود که تحریمهای نفتی ایران آغاز شد و این تحریمها با لغو معافیت نفتی ۸ کشور در اردیبهشت ماه ۱۳۹۸ به اوج خود رسید. این تحریمها باعث شد تا درآمدهای نفتی دولت تحت فشار قرار گیرد.
همچنین در اواخر بهمن ماه سال گذشته بود که رسما شیوع ویروس کرونا در کشور تایید و شوک دیگری به اقتصاد و درآمدهای دولت به خصوص درآمدهای نفتی و مالیاتی وارد شد.
با این اوضاع و نیاز دولت به تامین مالی، تنها یک راه باقی ماند و آن رونق بخشی به بورس و فروش سهام دولتی در قالب صندوقهای ETF بود. البته که مالیات ستانی از نقل و انتقال سهام در صورت رونق یافتن بورس هم یک راه درآمدی دیگر برای دولت بود. به هر حال رونق بخشیدن به بورس از سوی دیگر نیز به نفع اقتصاد کشور بود و نقدینگی بسیار بالا از طریق بورس میتوانست به سمت تولید روانه شود.
از ابتدای سال جاری بود که اولاً عزم دولت برای رونق بخشیدن به بورس، ثانیاً بسته بودن بازارهای موازی از جمله طلا، دلار، سکه، خودرو و مسکن به دلیل شیوع ویروس کرونا و ثالثاً افزایش روزافزون بازدهی بازار سرمایه موجب شد تا پولها به سمت این بازار روانه شود.
در حالی که در ۵ فروردین ماه سال جاری شاخص کل بر روی ۵۰۸ هزار و ۶۶۰ واحد قرار داشت در ۱۹ مرداد ماه سال جاری شاخص کل به دو میلیون و ۷۸ هزار و ۵۴۶ واحد رسید. یعنی بازار سرمایه در عرض حدود ۴ ماه و نیم توانست بازدهی ۳۰۸ درصدی را به ارمغان آورد.
اما از ۱۹ مرداد ماه سال جاری بود که اوضاع در بازار سرمایه تغییر کرد و شاخص کل روند نزولی را در پیش گرفت. این روند نزولی تا پایان معاملات ۱۹ شهریور ۹۹ ادامه داشت و در عرض یک ماه شاخص کل ۵۰۰ هزار واحد کاهش یافت و بیشتر سهامداران با ضرر و زیانهایی در حدود ۳۰ تا ۵۰ درصد رو به رو شدند.
با اُفت شاخص کل و ریزش بازار سرمایه کم کم دولتمردان مصاحبههایی را انجام دادند و برخی از آنها از عدم دخالت دولت در بازار سرمایه گفتند.
به عنوان نمونه علی ربیعی سخنگوی دولت در مصاحبهای در مورخه ۱۷ شهریور ۱۳۹۹ گفت: اظهارات مربوط به دستکاری در بورس بیاساس است، اما بورس معمولا فراز و نشیب دارد و مطالعات تاریخی اقتصاد ایران نشان میدهد که ارزش بورس هیچ وقت پایین نیامده بلکه ارزش آن بالا رفته است.
سخنگوی دولت تاکید کرد: فراز و نشیبها در بازار بورس عوامل متعددی دارد و قطعا حمایت از بازار سرمایه استراتژی دولت است و ما باید از داراییهای مردم حفاظت کنیم. سخنگوی دولت با بیان اینکه برخیهای اجازه ندادند بورس ما رشد کند، اظهارداشت: دولت در بازار بورس دخالتی ندارد، اما با یک اتفاق ساده و مانور رسانههای خارجی سبب شد که آثار روانی بیشتری بر جامعه و بورس تحمیل شود.
اما آیا واقعا دولت در بازار بورس دخالتی نداشته است؟
هر چند که شاید بسیاری معتقد باشند که دولت در بازار سرمایه دخالتی نداشته است، اما به هر حال بررسیها نشان میدهد که تصمیماتی که اتخاذ شد بر روی این بازار تاثیر چشمگیری را داشته است که از این تصمیمات میتوان به دخالت دولت در بازار سرمایه یاد کرد.
شاید اولین و مهمترین دخالت دولت این بود که دولتمردان از ابتدای سال جاری به صورت آشکارا و دستوری از این بازار حمایت کردند و به نوعی به مردم این سیگنال را دادند که این بازار مورد حمایت دولت است و بنابراین بدون ریسک میباشد. همین مسئله موجب تشویق مردم به سرمایه گذاری در این بازار شد و سرمایهها به سمت و سوی این بازار هجوم آوردند و این ورود حجم عظیم نقدینگی به بازار سرمایه موجب رونق بی علت این بازار شد و حتی سهام بی ارزش هم ارزشمند و با صفهای خرید سنگینی رو به رو شدند.
دومین دخالت دولت در بازار سرمایه از طریق بی برنامگی پیش آمده در نحوه فروش سهام عدالت اتفاق افتاد. در حالی که دولت برنامه خاصی برای فروش ۳۰ درصد از سهام عدالت نداشت، دستور آزادسازی ۳۰ درصد دیگر را نیز صادر نمود و در مجموع سهامداران سهام عدالت بعد از عید غدیر میتوانستند ۶۰ درصد از سهام عدالت خود را به فروش برسانند. فشار دولت به کارگزاریها و بانکها برای فروش این ۶۰ درصد سهام عدالت و بی برنامگی دولت برای فروش آن، موجب بالا رفتن فشار فروش در بازار سرمایه شد و در نهایت یکی از عوامل ریزش بورس همین فشار فروش بود.
سومین دخالت دولت از طریق دومین صندوق ETF اتفاق افتاد. اختلاف نظر دو وزارتخانه اقتصاد و نفت بر سر این صندوق موجب شد تا قیمت سهام نمادهای حاضر در این صندوق که اتفاقا جزء نمادهای شاخص ساز بودند کاهش یابند و همین مسئله به کل بازار سرمایه تسری یافت و بازار با موج منفی همراه شد.
چهارمین دخالت دولت بعد از ریزشهای بازار آغاز شد! در حالی که نوسان در ذات بازار است و بازار میتواند خود را به مرور تعدیل کند، اما دولتمردانی که در جایگاهی نبودند که در مورد بازار سرمایه اظهارنظر کنند، با مصاحبههای بی مورد و حتی اعلام این موضوع که شاخص کل از یک رقمی بازگشت خواهد داشت بر طبل این ریزش کوبیدند! سهامدارانی که با این صحبتها دلگرم به عدم ریزش بیشتر شاخص کل از حد اعلامی شده بودند یکباره با عبور شاخص کل از این رقم برای فروش سهام خود هجوم آوردند و این مسئله فشار فروش را باز هم بیشتر و اصلاح بازار را طولانیتر کرد.
پنجمین دخالت دولت این بود که به صورت دستوری اعلام شد که از چند نماد شاخص ساز حمایت شود! این خود این سیگنال را به سهامداران میداد که سایر سهام خود را به فروش برسانند و همین چند نماد شاخص ساز را خریداری کنند. همین مسئله موجب ریزش بیشتر بازار شد و این هم دخالت اشتباهی بود که به هر حال از ناحیه دولت به بازار تحمیل گردید.
به هر صورت آنچه مسلم است این است که دولت برای رسیدن به اهدافی به صورت مستقیم و غیرمستقیم در بازار سرمایه دخالت کرد و همین مسئله باعث شد تا بازار سرمایه از حالت بازار به نابازار تبدیل شود. بازاری که با حمایتهای دستوری و آشکار رونق گرفت و با یک اختلاف نظر ساده بین وزارت اقتصاد و نفت به فاز اصلاحی وارد شد و با دخالتهای بی مورد نیز زمان پایان اصلاح آن به تعویق افتاد.