به گزارش «تابناک» به نقل از خبرگزاری صداوسیما، پس از گذشت نزدیک به نوزده سال از حوادث تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ هنوز ابهامات و شبهات زیادی در خصوص عاملان این حوادث وجود دارد.
در این باره سؤالات بیپاسخ بسیاری مطرح است. از جمله اینکه آیا حوادث ۱۱ سپتامبر واقعاً کار سازمان القاعده بود؟ اگر اینگونه بود آنگاه این سؤال پیش میآید چطور این سازمان میتوانسته به تنهایی چنین عملیات سخت و پیچیدهای را در خاک آمریکا به عنوان امنترین کشور جهان انجام دهد؟
بنابراین در اینجا بار دیگر این گمانه مطرح و پرنگ میشود که سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و موساد در طراحی و اجرای حوادث ۱۱ سپتامیر نقش داشتند.
این گمانه زمانی بیشتر تقویت میشود و رنگ واقعیت به خود میگیرد که واکنش ایالات متحده به این حوادث مورد توجه و دقت نظر قرار گیرد. اینکه آمریکا پس از حادثه ۱۱ سپتامبر به بهانه مبارزه با تروریسم و امحای سلاحهای کشتار جمعی به خاورمیانه لشکرکشی کرد. ابتدا افغانستان را به اشغال خود درآورد و بعد هم سر از عراق درآورد.
صرفنظر از اینکه سازمان القاعده را عامل و مسبب این حادثه تروریستی بدانیم یا ندانیم، این سؤال بزرگ مطرح است که چرا آمریکا در مورد انتشار جزئیات چنین حادثهای با صراحت و شفافیت بیشتری با افکار عمومی دنیا برخورد نکرد؟
۱) آنچه اتفاق افتاد
صبح روز ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱، دو هواپیمای مسافربری با فاصله تقریباً ۱۵ دقیقه به برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی در شهر نیویورک برخورد کردند.
در نتیجه این دو برخورد، همه مسافران به همراه عده بسیاری که در ساختمانها حضور داشتند، کشته شدند. هر دو ساختمان، پس از دو ساعت به طور کامل ویران شدند و آسیبهای زیادی به ساختمانهای پیرامون نیز وارد شد.
هواپیمای سوم نیز تقریباً ۳۰ دقیقه پس از هواپیمای دوم به ساختمان پنتاگون، واقع در ارلینگتون در ویرجینیا برخورد کرد. هواپیمای دیگری نیز که به نظر میآید هواپیمای چهارم در این ماجرا بوده است، در نزدیکی شهر شنکسویل در ایالت پنسیلوانیا، بدون برخورد با ساختمانی سرنگون شد. گفته میشود شماری از مسافران و خدمه هواپیمای چهارم پیش از سرنگونی آن، تلاش کرده بودند تا کنترل هواپیما را به دست بگیرند. ظاهراً هواپیماربایان این هواپیما را به سمت واشنگتن هدایت میکردهاند.
هیچکدام از مسافران چهار پرواز زنده نماندند. کشتهشدگان این حملهها در مجموع ۲۹۹۶ نفر گزارش شده است. بیشتر کشتهشدگان، مردم عادی و شهروندانی بودند که ملیت آنها از ۹۰ کشور گوناگون جهان بود. (شبکه خبر، ۲۰ /۶/ ۹۳)
۲) آنچه بزرگنمایی شد
از همان ساعات و روزهای اول بعد از فرو ریختن برجهای تجارت جهانی و تخریب بخشی از ساختمان پنتاگون، پیش از آنکه هرگونه مدرک یا شواهد ارائه شود، این رویدادها حملات ۱۱ سپتامبر یا حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر توصیف میشدند.
بدین ترتیب ارزیابیهای رسمی دولت آمریکا و به عبارت دیگر روایت مدنظر واشنگتن از این ماجرا آغاز شد. کمیسیون ملی حملات تروریستی علیه آمریکا که توسط دولت و برای بررسی حملات تروریستی به این کشور تشکیل شد، در گزارش خود مینویسد: «اوایل صبح ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱، ۱۹ هواپیماربا کنترل چهار هواپیمای تجاری (دو بوئینگ ۷۵۷ و دو بوئینگ ۷۶۷) را در مسیر کالیفرنیا به دست گرفتند.»
این کمیسیون که گزارشی مفصل و بسیار خواندنی درباره حوادث ۱۱ سپتامبر نوشته است، در فصل هفتم این گزارش و تحت عنوان حمله نزدیک میشود آورده است: «هواپیماهای بزرگ با پروازهای طولانی برای ربودن انتخاب شدند چرا که سوخت کافی برای انجام عملیات را داشتند» همین خط خبری در ادامه گزارش کمیسیون ۱۱ سپتامبر و بسیاری دیگر از منابع وابسته به دولت آمریکا نظیر گزارش دانشگاه جورج واشنگتن پیگیری میشود و ماجرا به هواپیمارباهایی نسبت داده میشود که طی یک «اقدام سازماندهی شده تروریستی» به آمریکا حمله کردهاند و مدتی بعد هویت آنها مشخص میشود. واشنگتنپست، فاکسنیوز، و دهها خبرگزاری دیگر گزارشی تکاندهنده منتشر میکنند: داستان پرواز ۹۳ هواپیمایی یونایتد ایرلاینز.
۳) آنچه مغفول ماند
بعد دیگری از حوادث ۱۱ سپتامبر که در عرصه بینالمللی کمتر به آن پرداخته شده است، روایت مستقلی از ماجراست که هیچ یک از رسانههای بزرگ غرب و خبرگزاریهای تحت سلطه آمریکا به درستی به آن نپرداختهاند. این روایتهای مستقل که توسط این رسانهها تئوریهای توطئه نامیده شدهاند، حوادث ۱۱ سپتامبر را محکوم میکنند، اما نقشی هم برای دولت آمریکا در این حوادث قائل هستند. این روایتها حاکی از آن است که اگر دولت آمریکا این حوادث را برنامهریزی و اجرا هم نکرده باشد، دستکم به اجرای این عملیاتها کمک کرده و به افراد دخیل در آنها اجازه داده تا عملیات خود را انجام بدهند.
انتشار اسناد مربوط به نقش عربستان در واقعه ۱۱ سپتامبر، که به اسناد «۲۸ صفحه»ای موسوم است.
اسنادی که در تمامی این سالها حالت محرمانه داشت و جلوی انتشار عمومی آنها گرفته شده بود. با این حال، گفته میشود، هنوز بخشهایی از این گزارش تازه منتشره، به رنگ سیاه است و اطلاعات آن قابل خواندن نیست.
گفتنی است دقایقی پس از انتشار خبر مربوط به این موضوع، کاخ سفید مدعی شد که در اسناد منتشره، هیچ نشانی از همدستی عربستان سعودی با عوامل حادثه ۱۱ سپتامبر دیده نمیشود.
حادثه ۱۱ سپتامبر، ظرف ۲۰۰ سال گذشته در ایالات متحده، حادثهای بیسابقه معرفی شد؛ چرا که در آن سالها نه تنها به خاک ایالات متحده، حمله جدی نشده بود، بلکه تهدید مهمی هم در میان نبود.
آمریکا در ۱۱ سپتامبر ـ در کمتر از یک ساعت ـ بیش از یک دهم جنگ ده ساله ویتنام کشته داد؛ علاوه بر آن توان تروریستها در استفاده از هواپیماها و سلاحهای شیمیایی و میکروبی، موجی از نگرانی برانگیخته بود. راسل ـ یک دههی قبل ـ هشدار داده بود که اگر رودخانه «میسیسیپی» با گازهای شیمیایی و میکروبی آلوده شود، چه خواهد شد؟
در همان ساعتهای اولیه به دلیل نفوذ لابی صهیونیسم در ارکان جامعه آمریکا، اولین تیرهای اتهام به سوی مسلمانان و اعراب نشانه رفت.
فضای آمریکا به شدت ضد اسلامی شد. جورج بوش، اسلام و مسلمانان را متهم ساخت و حادثه ۱۱ سپتامبر را «آغاز مجدد جنگهای صلیبی» نامید، هشت کشور جهان و ۲۰ سازمان مأمن تروریستها و مقصد مقابله معرفی شدند، که غالب آنها مسلمان بودند.
سال ۲۰۰۹ بود که ۷۵ نفر از اساتید دانشگاههای مختلف آمریکا با اشاره به شواهدی که در تحقیقات خود جمعآوری کرده بودند، اعلام کردند حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به نیویورک و واشنگتن، توطئه کاخ سفید برای توجیه اشغال دیگر کشورهای نفتخیز بوده است. به اعتقاد آنها حملات به نیویورک و واشنگتن "اقدامی داخلی" بود که برای توجیه حمله و اشغال کشورهای نفتخیز انجام شد.
البته این اساتید دانشگاه که خود را روشنفکران حقیقتیاب ۱۱ سپتامبر نامیدهاند، معتقدند واقعیتها و شواهدی که آنها در تحقیقات خود به دست آوردهاند واقعاً غیرقابل انکار بوده و نقطه نقطه بزرگترین توطئه تاریخ را به هم متصل میکند. این اساتید که در دانشگاههای سراسر آمریکا مشغول به تدریس هستند، با انتشار مقالهها و گزارشات مختلف، بسیاری از نظریات توطئه مطرح شده در اینترنت از سال ۲۰۰۱ تاکنون را قابل باور کردهاند.
بر این تردیدها پانصد محقق آمربکایی از دانشگاههای استنفورد و پرینستن در نشست خود در شیکاگو نیز صحه گذاشتند. به اعتقاد آنها برجهای دو قلو را خود آمریکا منفجر کرد. این اساتید دانشگاهای آمریکا معتقدند تعدادی از نومحافظهکاران آمریکا در گروهی با نام پروژه قرن جدید آمریکا که قرار است سیطره این کشور را بر جهان تضمین کند، حملات به مرکز تجارت جهانی و پنتاگون را به عنوان بهانهای برای حمله به افغانستان، عراق و بعدها ایران مطرح کردهاند.