به گزارش بورس تابناک، بازار گاوی یا Bull market و بازار خرسی Bear market از جمله واژههایی هستند که در توصیف وضعیت بازار سرمایه در دنیا مرسوم است و عنوان میشود. اما این دو واژه شاید بیشتر از هر زمانی در توصیف بازار سرمایه ما بویژه در سالجاری مصداق داشته باشد.
بر این اساس در ادامه به توضیح این دو واژه و بیان جزئیات بیشتر در خصوص بازارهای خرسی و گاوی میپردازیم:
این دو واژه برای مشخص کردن روند کلی بازار سرمایه به کار گرفته میشوند. بر این اساس هنگامی که کلیت بازار رو به رشد باشد و قیمت سهام روندی صعودی دارد، میگویند «بازار گاوی» است. این در حالی است که اگر قیمت سهام روندی نزولی داشته و رکود در اوضاع اقتصادی حاکم شده باشد، «بازار خرسی» نامی است که میتواند روند بازار را توضیح دهد.
هر چند که ریشه اصلی این دو واژه به طور قطع شناخته شده نیست، اما در رابطه با این موضوع موارد زیر رایجتر است:
1) برخی بر این باورند که بازار گاوی و خرس به نحوه جنگیدن این دو حیوان اشاره دارد. بر این اساس با توجه به اینکه گاو به هنگام حمله به دشمن، شاخهای خود را به طرف بالا میگیرد، روند صعودی بازار را گاوی مینامند. امادر مقابل خرس در مقابله با رقیب خود، پنجههایش را به سمت پایین میگیرد و با او میجنگد. برخی بر این باورند که این مساله علت استفاده از نام خرس به هنگام توصیف بازار نزولی است.
2) در گذشتهای دور دلالانی وجود داشتند که پوست خرس میفروختند. آنها پوست خرس را با قیمت همان روز به مشتریان پیشفروش میکردند و چون اعتقاد داشتند که قیمت آن در آینده نزدیک کاهش خواهد یافت، در موعد تحویل پوست با پرداخت مبلغی کمتر به شکارچیان، از تفاوت قیمت خرید فعلی و پیشفروش سود کسب میکردند. این افراد به «خرسیها» شهرت یافته بودند و چون روند نزولی قیمت را پیشبینی میکردند، عدهای عقیده دارند که ریشه «بازار خرسی» از این افراد بر گرفته شده است. این مفسران در توجیه نام گاو نیز اشاره به مبارزات تاریخی گاو و خرس دارند که همواره در طول تاریخ، گاو نقطه مقابل خرس بوده است.
. عرضه و تقاضای سهام: در بازار گاوی تقاضا بسیار زیاد است و عرضه به ندرت صورت میگیرد. به عبارت دیگر در این بازار سرمایهگذاران با امید به آینده رو به رشد بازار، اقدام به خرید سهام جدید میکنند و فروشندگان نیز تمایلی برای فروش ندارند. عکس این ماجرا در بازار خرسی حاکم است و عرضه افزایش و تقاضا به شدت کاهش مییابد.
. روانشناسی سرمایهگذار: در بازار گاوی، بیشتر افراد به امید کسب سود بیشتر در بازار سرمایهگذاری میکنند، اما در بازار خرسی، جوی منفی بر بازار حاکم است و همین امر رمقی برای سرمایهگذاران به منظور خرید سهام جدید باقی نمیگذارد. عکس این اتفاق نیز ممکن است؛ به عبارتی اخبار ناخوشایند میتواند منجر به بازار خرسی شود و در مقابل اخبار خوب بازار گاوی را رقم زند.
نکته قابل توجه در رابطه با بازار گاوی و خرسی، عدم نگاه کوتاهمدت به روند بازار است. به عبارت دیگر افت قیمتها در یک روز یا یک هفته یا افزایش آنها نشان از بازار خرسی و گاوی نیست. بلکه آنچه نوع بازار را مشخص میکند، روند بلندمدت آن است. مثلا ممکن است در دو هفته اخیر روند بیانگر بازار گاوی باشد، در حالی که طی دو سال اخیر روند بازار حاکی از بازار خرسی است.
وقتی عموم مردم در بازار هستند، بازار گاوی (صعودی) آمادگی زیادی برای تبدیل شدن به بازار خرسی (نزولی) دارد. دلیل آن این است که عموم مردم کمترین تحملی برای پذیرش ریسک ندارند و در نتیجه نیاز به اطمینان و تایید زیادی دارند که یقین کنند کاری که انجام میدهند یک سرمایهگذاری «مطمئن» است. به همین دلیل اغلب آنها آخرین افرادی هستند که متقاعد میشوند بازار صعودی است و فرصتهای خوبی برای خرید در آن وجود دارد.
در یک بازار گاوی صرف نظر از اینکه چقدر طولانی مدت باشد، عموم مردم در آخرین لحظات سوار بر ارابه قیمت میشوند و هر چند سعی میکنند برای این کار خود دلایل منطقی و اقتصادی ذکر کنند، اما در واقع از کاری که میکنند اطلاع چندانی ندارند و استدلال واقعی و درونی آنها (که آن را ذکر نمیکنند) این است که همه دارند این کار را میکنند و پول در میآورند، پس چگونه ممکن است این کار اشتباه باشد؟
غافل از اینکه بازار گاوی و صعود مرتب قیمتها، نیاز به تزریق دائمی پول توسط معاملهگرانی دارد که خواهان خرید در قیمتهای بالاتر و بالاتر باشند. هر چقدر از عمر بازار گاوی گذشته باشد، تعداد بیشتری از معاملهگران خریدهای خود را انجام دادهاند و کمتر مشتری جدیدی باقی مانده و در نتیجه تعداد کسانی که حاضرند قیمتهای بالاتری برای خرید پیشنهاد دهند کمتر شده است.
خریداران قدیمی مشتاقند که شاهد افزایش روز افزون قیمتها باشند ولی دلشان هم نمیخواهد با توقف رشد قیمت، گیر بیافتند و خریدهایشان روی دستشان بماند. لذا هر چه قیمت بالاتر میرود عصبیتر میشوند و مردد هستند که وقت شناسایی سود فرا رسیده یا نه.
وقتی عموم مردم وارد بازار میشوند و دسته جمعی شروع به خرید میکنند، حرفهایها میدانند که پایان راه نزدیک است. چطور؟ چون حرفهایها بر خلاف مردم عادی میدانند که تعداد خریداران و حجم پولی که باید در خرید صرف شود محدود است و سرانجام نقطهای فراخواهد رسید که در آن هر کس که میتوانسته در حکم خریدار ظاهر شود، خرید خود را انجام داده است و دیگر خریداری باقی نمانده است.
در واقع، خریدار حرفهای نیز مثل بقیه دوست دارد قیمتها مرتب بالاتر روند ولی باور دارد که این کار شدنی نیست. لذا قبل از رسیدن به آخر خط، یعنی وقتی هنوز خریدارانی وجود دارند شروع به فروش میکند. وقتی آخرین خریدار خرید خود را انجام داد، قیمت دیگر حرکتی نمیتواند بکند مگر رو به پایین.
اینجاست که مردم عادی گیر میافتند، چون قبلاً وقتی هنوز پتانسیل رشد قیمت وجود داشت، ریسک ورود به معامله را نپذیرفتند و وارد بازار نشدند. حرفهایها قبل از رسیدن به این نقطه، شروع به خالی کردن موقعیتها کردهاند و با رقابت بین آنها بر سر جلب نظر خریداران باقی مانده که به سرعت در حال کمتر شدن هستند، قیمت رو به کاهش میگذارد.
حال بجای آنکه قیمتهای پایینتر برای خریداران جذابتر باشد، دچار هراس میشوند. آنها نه تنها انتظار ضرر نداشتند بلکه تنها دلیل آنها برای ورود به بازار توقع بالای آنها از کسب سود به روشی بسیار مطمئن بود و الان هم طاقت ناامیدی ندارند.
وقتی عموم مردم هم شروع به فروش کنند انگار گله رم کرده است. هر چند دوباره برای فروشهای هیجانی و زیر قیمت، چندین دلیل اقتصادی و منطقی ذکر میکنند تا کسی گمان نکند که آنها وحشت کردهاند یا آدمهایی غیر منطقی هستند، اما در واقع دلیل اصلی اینکه آنها اینگونه وحشت زده در حال فرار هستند این است که قیمتها بالاتر نرفت!