چایی روی میز یخ کرده بود و آقا رضا به فکر فرو رفته بود... روزگاری پارچههایش تا دوردستهای خلیجفارس میرفت، اما حالا تحریمها و دیوارهای بلند سیاست، تجارت بزرگش به کاسبی کوچک و محلی تبدیل شده بود، شب قبل، در موقع ناهارخوری جمعی با دوستان پشت حجره، شایعات داغ بود: «میگویند آمریکا میخواهد برگردد! با کارخانه، پول و تکنولوژی! اما چینیها هم که حالا همهجا هستند!»
صبح، چشمش به روزنامهای روی پیشخوان دکه مطبوعاتی خیابان پانزده خرداد افتاد: با این تیتر درشت: «توافق بزرگ در افق!» رضا به گنبد فیروزهای مسجد بازار بزرگ تهران نگاه کرد در ذهنش، کارگاههای پرجنبوجوش، کشتیهای پر از کالا و لبخند فرزندانش که در وطن میمانند، جان گرفت. اما سایهای از تردید هنوز روی قلبش بود. بازار ایران، با همهی زخمها و امیدهایش، برای کدام غول اقتصادی آمادهتر است؟ چین، شریک قدیمی، یا آمریکا، غریبهای که شاید روزی آشنا شود؟رضا لبخندی زد، اما دلش پر از سؤال بود. آیا این بار، قفلهای دیپلماسی باز میشود؟
***
توافق بزرگ در افق: بازار ایران برای کدام قدرت آماده است؟
به گزارش سرویس سیاسی تابناک؛ در حالی که مذاکرات دیپلماتیک ایران و ایالات متحده در مسقط و رم به مراحل حساسی رسیده، پرسش کلیدی در محافل اقتصادی و سیاسی ایران این است: بازار ایران برای سرمایهگذاری و همکاری اقتصادی با چین مناسبتر است یا با آمریکا؟ این پرسش در شرایط کنونی جهان، که با جنگهای تجاری، تنشهای ژئوپلیتیک، و رقابت فزاینده بین چین و آمریکا همراه است، اهمیت دوچندانی دارد.
ویژگیهای کلی و اختصاصی بازار ایران
ایران با ویژگیهای منحصربهفرد خود، بازاری جذاب، اما پیچیده برای سرمایهگذاری خارجی است. ایران با جمعیتی حدود ۸۵ میلیون نفر، یکی از بزرگترین بازارهای مصرفی خاورمیانه را دارد. حدود ۶۰ درصد جمعیت زیر ۴۰ سال و نرخ سواد نزدیک به ۹۰ درصد، نیروی انسانی جوان و تحصیلکردهای را برای صنایع دانشبنیان و فناوری فراهم میکند. نیروی کار ایران نسبت به کشورهای توسعهیافته ارزانتر است، اما بهرهوری پایین و محدودیتهای آموزشی در برخی حوزههای فناوری، چالشهایی ایجاد میکند.
ایران دومین ذخایر گاز طبیعی و چهارمین ذخایر نفت جهان را دارد. معادن مس، آهن، و لیتیوم نیز پتانسیل بالایی برای سرمایهگذاری دارند.ا زیرساختهای استخراج و پالایش به دلیل تحریمها و کمبود سرمایهگذاری، نیازمند نوسازی است. این موضوع هم فرصت (برای سرمایهگذاری) و هم چالش (هزینههای بالا) ایجاد میکند.
ایران بهعنوان پل ارتباطی بین آسیای مرکزی، خاورمیانه، و اروپا، میتواند به هاب لجستیک و ترانزیت منطقهای تبدیل شود. بندر چابهار و کریدور شمال-جنوب از مزیتهای کلیدی هستند. اما تنشهای منطقهای، بهویژه با عربستان و اسرائیل، ریسکهای ژئوپلیتیکی را افزایش داده و سرمایهگذاران را محتاط میکند.ایران از سوی دیگر نیازمند بازسازی شبکههای ریلی، جادهای و بندری است. شرکتهای آمریکایی میتوانند در پروژههایی مانند توسعه کریدور شمال-جنوب یا بندر چابهار مشارکت کنند. تحلیل دانشگاه گیلان تخمین میزند که این بخش به ۱۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز دارد
سالها تحریم، تقاضای انباشتهای برای کالاها و خدمات مدرن (مانند خودروهای برقی، فناوری دیجیتال، و تجهیزات پزشکی) ایجاد کرده است.ا بازار ایران به دلیل محدودیتهای وارداتی، به برندهای داخلی و آسیایی (بهویژه چینی) وابسته شده، اما مصرفکنندگان به برندهای غربی (از جمله آمریکایی) تمایل دارند.
چالشهای ساختاری سرمایه گذاری در ایران چیست؟
تورم بالا (حدود ۴۰ درصد در سال ۲۰۲۴) و ناکارآمدی بوروکراتیک، ریسک سرمایهگذاری را افزایش دادهاند.قوانین تجاری ناپایدار و نبود شفافیت در قراردادها، بهویژه برای سرمایهگذاران خارجی، مانع بزرگی است.از سوی دیگر سیستم بانکی ایران به دلیل قطع ارتباط با سوئیفت، با محدودیتهای نقلوانتقال مالی مواجه است، که همکاری با آمریکا را دشوارتر میکند.
چین: شریک کنونی با نفوذ عمیق
چین در دهههای اخیر به یکی از مهمترین شرکای تجاری ایران تبدیل شده است، بهویژه پس از تشدید تحریمهای آمریکا. توافق جامع استراتژیک ۲۵ ساله ایران و چین (امضا شده در سال ۲۰۲۱) نشاندهنده عمق این همکاری است.
بازار ایران برای چین چه مزایایی دارد؟
ایران یکی از تأمینکنندگان کلیدی نفت برای چین است، با صادرات روزانه حدود ۸۰۰ هزار بشکه در دوران پسابرجام. حتی در شرایط تحریم، ایران نفت را از طریق بازار خاکستری به چین عرضه میکند، هرچند با تخفیف. شرکتهای چینی مانند هواوی، شیائومی، و خودروسازان (چری و جک) در بازار ایران حضور قوی دارند و از تقاضای انباشته برای کالاهای ارزانقیمت بهره میبرند. چین در پروژههای زیرساختی مانند راهآهن و بندر چابهار سرمایهگذاری کرده و از طرح «کمربند و جاده» برای تقویت نفوذ خود در ایران استفاده میکند.
مزیت اختصاصی چین برای ایران این است که به دلیل عدم حساسیت به مسائل سیاسی داخلی و تحریمهای غربی، این کشور شریکی قابلاعتمادتری برای ایران در شرایط کنونی است.
چالش های سرمایه گذاری چین در ایران
چین روابط نزدیکی با عربستان و امارات دارد که رقبای منطقهای ایران هستند. این موضوع میتواند همکاریهای عمیقتر با ایران را محدود کند. از سوی دیگر کیفیت پایین محصولات چینی در ایران اغلب به دلیل کیفیت پایینتر نسبت به برندهای غربی، با انتقاد مواجهاند. برخی تحلیلگران معتقدند که توافق ایران و چین به نفع پکن است، زیرا ایران به دلیل تحریمها گزینههای محدودی دارد.
مزایای سرمایه گذاری چین برای ایران
دسترسی به سرمایهگذاری و فناوری چینی، بهویژه در بخشهای انرژی و زیرساخت، امکان دور زدن تحریمها از طریق تجارت با یوان یا تهاتر از جمله مهمترین مزایای سرمایه گذاری چین برای ایران است، بطور مثال چین ۲۰ درصد از کل آمار واردات جهان را در اختیار دارد و ایران یکی از مقاصد کلیدی برای کالاهای چینی است.
چالشهای سرمایه گذاری چین برای ایران را می توان در دو گزاره خلاصه کرد: وابستگی بیش از حد به چین میتواند ایران را از بازارهای غربی دور کند و از طرف دیگر ورود کالاهای ارزان چینی به بازار ایران، صنایع داخلی را تضعیف کرده است.
آمریکا: فرصتی بالقوه با موانع دیپلماتیک
ایالات متحده به دلیل تحریمها و تنشهای سیاسی، از سال ۱۹۷۹ حضور مستقیم اقتصادی در ایران نداشته است. با این حال، در صورت رفع موانع دیپلماتیک، بازار ایران میتواند برای شرکتهای آمریکایی بسیار جذاب باشد. به گزارش بلومبرگ (آوریل ۲۰۲۵)، رفع احتمالی تحریمها میتواند تقاضای انباشته برای کالاهای مدرن، بهویژه گوشیهای هوشمند و خدمات دیجیتال، را آزاد کند، که فرصتی طلایی برای برندهای آمریکایی است.
تحریم ها، شمشیر دولبه علیه ایران و آمریکا!
به گزارش تابناک، تحریمهای ثانویه آمریکا، که شرکتهای غیرآمریکایی را نیز از تجارت با ایران منع میکند، تأثیرات منفی غیرمستقیمی بر شرکتهای آمریکایی داشته است. به عنوان مثال، شرکتهای اروپایی مانند توتال و مائرسک در سالهای اخیر به دلیل ترس از اقدامات تلافیجویانه آمریکا، از بازار ایران خارج شدند . این خروج باعث شد شرکتهای آمریکایی که بهعنوان تأمینکننده یا شریک تجاری با این شرکتها همکاری داشتند، زنجیره تأمین خود را از دست بدهند یا هزینههای بیشتری برای یافتن شرکای جدید متحمل شوند. گزارشی از انستیتوی واشنگتن (۲۰۲۴) نشان میدهد که این تحریمهای ثانویه، هزینههای عملیاتی شرکتهای آمریکایی را بهطور متوسط ۱۵ درصد افزایش داده است.
تحریمهای آمریکا همچنین باعث شدهاند که شرکتهای آمریکایی میدان را به رقبای چینی واگذار کنند. چین با توافق ۲۵ ساله خود با ایران، حضور گستردهای در بازار این کشور دارد و از پروژههای زیرساختی گرفته تا فناوری، جای پای خود را محکم کرده است. به عنوان مثال، شرکتهای فناوری چینی مانند هواوی و شیائومی بازار دیجیتال ایران را تسخیر کردهاند، در حالی که شرکتهای آمریکایی مانند گوگل و آمازون به دلیل تحریمها از این بازار محروم ماندهاند.
کنگره آمریکا با تحریمهایی مانند محدودیت سرمایهگذاری بیش از ۲۰۰ میلیون دلار در ایران، مانع از ورود شرکتهای آمریکایی به این بازار شده است این در حالی است که رفع تحریمها میتوانست به شرکتهای آمریکایی کمک کند تا نفوذ چین را در منطقه متعادل کنند. تحریمها همچنین به وجهه جهانی شرکتهای آمریکایی آسیب زده است. بسیاری از کشورها و مصرفکنندگان در خاورمیانه، بهویژه در ایران، تحریمها را بهعنوان سیاستی غیرعادلانه تلقی میکنند که به مردم عادی آسیب میرساند.
این دیدگاه باعث شده که برندهای آمریکایی در برخی بازارها با مقاومت مواجه شوند. به عنوان مثال، گزارش دیدهبان حقوق بشر (۲۰۱۹) نشان میدهد که تحریمها دسترسی ایرانیان به دارو و تجهیزات پزشکی را محدود کرده و این موضوع انتقادات گستردهای را علیه سیاستهای آمریکا برانگیخته است
مطالعه دفتر مسئولیتپذیری دولت آمریکا در سال ۲۰۱۹ می گوید: تحریمها اثرات منفی ناخواستهای بر حقوق بشر و سلامت عمومی در کشورهای هدف دارند، که این موضوع به وجهه شرکتهای آمریکایی نیز آسیب میزند .تخمین ها نشان می دهد رفع تحریمها میتواند به شرکتهای آمریکایی اجازه دهد تا سالانه ۳۰۰ هزار دستگاه خودرو در ایران بفروشند، که معادل درآمدی ۶ میلیارد دلاری است ئ تحریمهای ثانویه هزینههای عملیاتی شرکتهای آمریکایی را ۱۵ درصد افزایش داده است.
نکته مهم این است که ترامپ به عنوان یک تاجر/سیاستمدار به خوبی این درک را از بازار ایران دارد و این فهم جدید و متفاوت رئیس جمهور آمریکا از شرایط ایران نسبت به روسای جمهور سابق آمریکا،یک فرصت دو طرفه است.
مزایای ایران برای سرمایه گذاری شرکت های آمریکایی
صنعت نفت ایران فرسوده و نیازمند سرمایه گذاری برای نوسازی فوری است، شرکتهای نفتی آمریکایی مانند اکسونموبیل و شورون میتوانند در مدرنسازی زیرساختهای نفت و گاز ایران سرمایهگذاری کنند. تخمینها نشان میدهد که این بخش نیازمند ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری است.
بازار خودرو ایران با تقاضای سالانه ۱.۵ میلیون دستگاه، برای شرکتهایی مانند جنرال موتورز و فورد فرصت بزرگی است. شرکتهای فناوری مانند اپل، گوگل، و آمازون میتوانند از بازار دیجیتال ایران (با ۵۰ میلیون کاربر فعال در شبکههای اجتماعی) بهرهمند شوند. این نکته هم مهم است که برندهای آمریکایی به دلیل کیفیت بالا و جذابیت فرهنگی، در میان مصرفکنندگان ایرانی محبوبیت دارند.
چالشهای سرمایه گذاری آمریکا در ایران
حتی در صورت توافق دیپلماتیک، قوانین داخلی آمریکا (مانند قانون داماتو) و نگرانیهای امنیتی (بهویژه درباره اسرائیل) میتوانند سرمایهگذاری را محدود کنند.چین با حضور طولانیمدت در ایران، نسبت به آمریکا مزیت رقابتی دارد.
مزایای سرمایه گذاری آمریکا برای ایران
دسترسی به فناوری پیشرفته و سرمایهگذاریهای کلان آمریکایی.کاهش وابستگی به چین و ایجاد توازن در روابط اقتصادی.تحلیل های اقتصادی نشان می دهد که رفع تحریمها میتواند نرخ رشد اقتصادی ایران را به بیش از ۶ درصد برساند، که عمدتاً از طریق سرمایهگذاریهای غربی امکانپذیر است.البته مذاکرات با آمریکا به دلیل سابقه بیاعتمادی دوجانبه، پیچیده و زمانبر است. ورود شرکتهای آمریکایی ممکن است با مقاومت جدی سوپرانقلابی های متنفذ در جامعه مواجه شود.
مقایسه چین و آمریکا در شرایط کنونی/ موازنه مثبت: چگونه ایران میتواند از چین و آمریکا بهره ببرد؟
تعرفههای سنگین متقابل بین چین و آمریکا (تا ۱۰۴ درصد از سوی آمریکا و ۸۴ درصد از سوی چین در سال ۲۰۲۵) نشاندهنده تشدید جنگ تجاری است. این موضوع میتواند بازارهای جهانی را تحت تأثیر قرار دهد و ایران را بهعنوان یک بازار جایگزین برای هر دو کشور جذابتر کند. چین به دلیل وابستگی کمتر به بازار آمریکا (صادرات به آمریکا تنها ۱۳ درصد از کل صادرات چین در سال ۲۰۲۵) انعطاف بیشتری برای همکاری با ایران دارد. در مقابل، آمریکا برای کاهش نفوذ چین در خاورمیانه، به دنبال نزدیکی به ایران است.
اقتصاد چین با رشد میانگین ۱۰ درصدی در ۳۰ سال گذشته، انعطافپذیری بالایی در شرایط بحران دارد. شرکتهای چینی با تولید غیرمنسجم و انعطافپذیر، در بازارهای در حال توسعه مانند ایران عملکرد بهتری دارند اما صنایع آمریکایی چندملیتی هستند و از مزیت قوانین بینالمللی و شبکههای تولید جهانی بهره میبرند. اما در شرایط کنونی، زنجیره تولید آمریکا به دلیل مشکلات پساکرونا شکنندهتر است.
چین با طرح «کمربند و جاده» و روابط نزدیک با روسیه، به دنبال تقویت نفوذ خود در ایران و منطقه است در مقابل آمریکا با تمرکز بر مهار چین و کاهش تنش در خاورمیانه، ممکن است ایران را بهعنوان یک کارت استراتژیک در برابر پکن ببیند.
در شرایط کنونی جهان (آوریل ۲۰۲۵)، چین به دلیل حضور طولانیمدت، انعطافپذیری اقتصادی، و عدم حساسیت به تحریمهای غربی، شریک مناسبتری برای بازار ایران است. توافق ۲۵ ساله، تجارت نفت در بازار خاکستری، و پروژههای زیرساختی نشاندهنده عمق این همکاری است. با این حال، وابستگی بیش از حد به چین میتواند ایران را از بازارهای غربی دور کند و اقتصادش را آسیبپذیر سازد.
در مقابل، آمریکا در صورت رفع موانع دیپلماتیک، پتانسیل بالاتری برای تحول اقتصادی ایران دارد، بهویژه در بخشهای فناوری، خودروسازی، و انرژی. برندهای آمریکایی و فناوری پیشرفتهتر آنها میتوانند بازار ایران را متحول کنند، اما این همکاری به مذاکرات پیچیده و اعتمادسازی نیاز دارد.
بهترین راه برای ایران سیاست موازنه مثبت است، ایران باید رویکرد «رابطه متوازن اقتصادی» را در پیش بگیرد و به اصطلاح تخم مرغ هایش را در یک سبد قرار ندهد، همکاری با چین برای دور زدن تحریمها و توسعه زیرساختها ادامه یابد، اما همزمان مذاکرات با آمریکا برای رفع تحریمها و جذب سرمایهگذاریهای غربی پیگیری شود. این توازن میتواند ایران را از وابستگی یکطرفه به هر یک از این قدرتها نجات دهد و بازارش را به یک مقصد جذاب برای هر دو تبدیل کند.
سرمایهگذاری در ایران نهتنها سود اقتصادی به همراه دارد، بلکه میتواند بهعنوان اهرمی برای کاهش نفوذ رقبای جهانی آمریکا، بهویژه چین، عمل کند. همانطور که اندیشکده کوئینسی در پستی در ایکس (آوریل ۲۰۲۵) اشاره کرده، باز شدن بازار ایران به روی شرکتهای آمریکایی یک بازی برد-برد است که میتواند اقتصاد ایران را متحول کرده و منافع استراتژیک واشنگتن را تقویت کند.
برای آمریکا، ایران نهفقط یک بازار، بلکه یک فرصت ژئوپلیتیکی است که در صورت مدیریت صحیح، میتواند معادلات خاورمیانه را به نفع هر دو طرف تغییر دهد.
برای میلیونها ایرانی دیگر، انتخاب بین چین و آمریکا نه فقط یک تصمیم اقتصادی، بلکه رویایی برای بازگشت رونق به بازارها و آیندهای بهتر برای نسلهای بعدی است. در کوتاهمدت، چین شریک قابلاتکاتر است، اما در بلندمدت، همکاری با آمریکا میتواند اقتصاد ایران را به سطحی جدید برساند. آیا ایران میتواند این بازی پیچیده ژئوپلیتیک را به نفع خود مدیریت کند؟ تنها زمان پاسخ این پرسش را خواهد داد.
نظر شما در این خصوص چیست؟ آیا ترامپ تاجر مسلک به دنبال تجارت و فرصت های اقتصادی و نبرد اقتصادی با چین است یا لابی اسرائیلی نهایتا نظر او را درباره ایران، تنظیم خواهد کرد؟ شما چه فکر می کنید؟
مجتبی مروت
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.