به گزارش بورس تابناک، آلکساندر هرتسن نویسنده روسی قرن نوزدهم در داستانی به نام «مقصر کیست» نشان میدهد که چگونه افراد در دوره افول ارزشهای اخلاقی، هنگام مواجهه با ناکامیها و شکستها به فرافکنی اشتباهات خود میپردازند. این جمله بی شباهت به موضع گیری ذی نفعان در بازارهای ایران نیست. وقتی اوضاع بر وفق مراد آنان است روندها را ناشی از عوامل درونی بازار میدانند و بر حرکت طبیعی بازار تاکید دارند و به محض آنکه ورق بر میگردد زمین و زمان را مقصر میدانند و خواهان حمایت هستند.
بورس تهران پس از آن که در نیمه مرداد به قله 2 میلیون واحدی رسید روندی نزولی پیدا کرد. اگر از نوسانهای کوتاه مدت چشم پوشی کنیم روند کلی بورس رو به پایین بود تا جایی که در هفته سوم آبان ماه تا رقم یک میلیون و 211 هزار واحد پایین رفت و افت 40 درصدی را ثبت کرد. شاخص کل بورس در هفته سوم دی ماه در نیمه کانال 1.3 میلیونی قرار دارد که نسبت به قله تاریخی 2 میلیونی افت 32 درصدی داشته است.
در دوره رونق بورس که شاخص کل شتابان بالا میرفت و تابلوی بورس هر روز سبز رنگ بود، افراد زیادی دسته دسته وارد بورس میشدند بهطوری که دفاتر پیشخوان دولت و کارگزاریها مملو از جمعیت خواهان ثبت در سامانه سجام و دریافت کد بورسی بود. برخی برای ثبت نام از صبح زود در مقابل دفاتر صف می کشیدند هسته معاملاتی هنگ می کرد و به هسته خسته معروف شده بود.
در نیمه اول سال 1399 بیش از 100 هزار میلیارد تومان نقدینگی وارد بورس شد که حدود 70 هزار میلیارد تومان آن در بازه ابتدای تیرماه تا نیمه مرداد روانه بازار سهام شد. ورود تودهای مردم و تزریق حجم عظیمی از نقدینگی نیروی لازم برای صعود شاخص بورس به رقم 2 میلیونی را تامین کرد. اما بهار بورس خیلی زود به خزان نشست، شاخص از هفته آخر مرداد ماه شروع به نزول کرد و بسیاری از سهامداران که شناخت اندکی از قواعد بازار سرمایه داشتند و با سودای سودهای نجومی وارد بورس شده بودند دچار زیان شدند و سرمایههایشان دود شد و به هوا رفت.
از هفته سوم مرداد ماه تا به امروز افت شاخص کل بورس 32 درصد بوده است، یعنی به طور متوسط ارزش سبد سرمایهگذاری سهامداران 32 درصد کاهش یافته است. اما بسیاری از سهامداران بیش از میانگین بازار زیان کردند. برای مثال سهامداری که بخش عمدهای از سرمایه خود را به سهام شستا (شرکت سرمایهگذاری تامین اجتماعی) اختصاص داده حدود 65 درصد از ارزش سرمایهاش را از دست داده است. این رقم برای سهام ایران خودرو 48 درصد است، یعنی اگر کسی در نیمه مرداد 100 میلیون تومان در سهام ایران خودرو سرمایهگذاری کرده باشد، ارزش سرمایه او به 52 میلیون تومان کاهش یافته است. در این دوره ارزش سهام فملی (شرکت ملی صنایع مس ایران) 60 درصد کاهش یافته و ارزش سهام فارس (صنایع پتروشیمی خلیج فارس) 65 درصد افت کرده است. این رقم برای سایپا 55 درصد و برای شپنا (پالایش نفت اصفهان) 76 درصد است.
از زمستان 1398 به دلیل افزایش ریسکهای بینالمللی و کاهش درآمدهای ارزی دولت دچار کسری بودجه شد و در نتیجه رشد متغیرهای پولی به افزایش نرخ تورم بیش از نرخ بلندمدت تورم اقتصاد ایران منجر شد. در این دوره همه بازارها از جمله بازار سرمایه رشد قیمت داشتند. اما خیلی زود رشد شاخص بورس از همه بازارها پیشی گرفت و از ابتدای سال 1399 حتی با محاسبه تورم افزایش قیمتها در بازار سهام از ارقام بنیادی بازار جلوتر بود. به طوری که شاخص در نیمه تابستان به رقم 2 میلیون واحد رسید که این رشد بسیار بیشتر از رشد داراییهای موازی بود.
در این دوره تحلیلها و تبلیغات فعالان و ذینفعان بورس باعث شد که همه توجهات عمومی به بورس جلب شود. بسیاری از افراد با موج هیجانی ایجاد شده وارد بورس شدند در حالی که با ریسکهای این بازار آشنا نبودند. در این شرایط دولت نیز که به دلیل مشکلات اقتصادی مورد انتقاد عمومی قرار گرفته بود رونق بورس را در زمره دستاوردهای خود معرفی کرد و با تشویق مردم به ورود به بازار سهام بر ورود هیجانی جمعیت بزرگی از از مردم به بورس افزود.
از همان ابتدا بسیاری از اقتصاددانان معتقد بودند که رشد شاخص بورس با وضعیت بنیادی شرکتها همخوانی ندارد، در دورهای که قیمتها به بالاترین سطوح رسیدند، حتی ارزش بازاری شرکتهای خودروساز ایرانی از ارزش بازار شرکتهای خودروسازی فرانسه بالاتر رفت. در نتیجه به وضوح یک عدم تعادل و جهش بیش از اندازه در قیمتها صورت گرفته بود و ارزش صنایع تولیدی با وضعیت واقعی آنها همخوانی نداشت. در چنین شرایطی بسیاری از اقتصاددانان و کارشناسان بازار سرمایه هشدار دادند که رشد قیمتها و رونق بورس چون به علت ورود نقدینگی به وجود آمده در یک نقطهای متوقف خواهد شد و رشدی پایدار نخواهد بود. رشد پایدار به واسطه تولید کالاها و خدمات و افزایش بهرهوری شرکتهای بورسی محقق خواهد شد، اما رشدی که فراتر از نرخ تورم بود تنها در اثر تبدیل سپردهها و پساندازهای مردم به سهام اتفاق افتاد و از ابتدا مشخص بود که با توقف ورود نقدینگی، ارقام شاخصهای بازار تعدیل خواهند شد.
حتی در دوره نزول بورس هم عدهای میگفتند که بورس پتانسیل رشد بیشتر دارد و برای تعدیل و نزولی شدن شاخص دنبال مقصر میگشتند. آنها نمیخواستند روند نزولی را بر مبنای عوامل داخلی بازار سهام تحلیل کنند و در هر بازه زمانی یک مقصر را معرفی میکردند. دورهای رئیس کل بانک مرکزی مقصر معرفی شد و دورهای دیگر وزیر اقتصاد باعث و بانی سقوط بورس قلمداد شد. چندی بعد جمعی از اقتصاددانان به دلیل انتشار یک نامه انتقادی در جایگاه متهم قرار گرفتند و پس از آن افزایش نرخ بهره بین بانکی علت اصلی افت شاخص بورس شناخته شد. در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی فضایی ایجاد شد که برای تحلیلهای علمی و منطقی گوش شنوایی پیدا نشود.
با ایجاد فضای رسانهای علیه دولت و نهادهای دولتی، دولت نیز سعی کرد که با تزریق نقدینگی و فشار به سهامداران حقوقی شاخص بورس را بالا بکشد، اما ایجاد مقررات مختلف و تزریق نقدینگی نتوانست مانع افول بازار شود و تنها بر حجم تورم افزود. مردمی که با انگیزه سود کوتاه مدت و به شکل تودهای وارد بازار سهام شده بودند، با کم شدن بازدهی بورس به شکل تودهای از بازار خارج شدند. به عبارت دیگر نزول بورس به دلیل عوامل درونی بازار اتفاق افتاد.
در هفتههای اخیر که بسیاری از عواملی که توسط سفتهبازان مقصر نزول بازار معرفی میشدند از بازار حذف شدهاند، روند نزولی شاخص بورس ادامه پیدا کرد. باید مقصر جدیدی پیدا میشد در نتیجه سفتهبازان و فعالان بازار سهام در بازارگردانها را مقصر جدید افت شاخص معرفی میکنند. اما آمارها نشان میدهد که در روزهای نزولی بورس حقیقیها عمدتا بیش از حقوقیها در سمت فروش حضور داشتند.
اقتصاددانان معتقدند میزان رشدی که بر پایه عوامل بنیادی باشد محقق شده و رشد بیش از آن باید تعدیل شود. بازار سرمایه نمیتواند فارغ از عوامل درونی آن رشد کند و رشدی که بیش از رشد متغیر پولی باشد در نهایت تعدیل خواهد شد. اما ذی نفعان بورس کماکان سعی دارند بازار سهام را بیش از آن چیزی که هست نشان دهند همچنان که در نیمه اول سال با ایجاد فضای هیجانی و بزرگنمایی درباره جنبههای مثبت بورس، مردم را به سرمایهگذاری در این بازار ترغیب کردند.
کارشناسان معتقدند در آینده میان مدت ممکن است بورس نزول کند یا اندکی هم صعود کند اما صعود به ابر کانالها دیگر اتفاق نخواهد افتاد چرا که نقدینگی قابل توجه تازهای وارد بازار نخواهد شد و بورس جذابیت سابق را ندارد. در نتیجه سهامداران باید در سودای سودهای نجومی نباشند و نگاهی بلندمدت به سرمایهگذاری در بازار سهام داشته باشند. علاوه بر این اعتماد عمومی به بورس از دست رفته است، سیاستگذار و نهاد ناظر بازار سرمایه باید در جهت بازسازی اعتماد عمومی و افزایش شفافیت در این بازار تلاش کند.
منبع: دنیای اقتصاد