سالهاست که موهبت نوشتن نامههای عاشقانه جای خودش را به پیامهای سرسری داده است و انگار آن کلمههای محکم و ناشی از احساس دیگر رمقی برای بیدار کردن عواطف نسل پیامک بازی را ندارند؛ اما عشق، همچنان عشق است و خواندن نامههای عاشقانه هنوز هم یکی از بهترین اتفاقات است؛ به ویژه وقتی نویسنده این نامهها چهرههای مطرح ادبی ایران باشند که برای کسانی که دوستشان دارند، نامه نوشتهاند
غلامحسین ساعدی یکی از شناخته شدهترین چهرههای ادبیات فارسی است. او 24 دی ماه 1314 به دنیا آمد. پزشک بود و نویسندگی هم میکرد. بهترین آثار او را نمایشنامههایش میدانند که با نبوغ به رشته تحریر درآورده شدهاند. به گفته خودش ارادهای قوی داشت و رام نمیشد؛ تا اینکه با طاهره آشنا شد و برای او نوشت که «تو به چه شکلی مرا اسیر کردهای نمیدانم.»
طاهره کوزه گرانی آن طور که بعدها گفتند دختری بود از خانوادهای متمول. دختری زیبا رو که دل از ساعدی برده بود. ساعدی به عشق طاهره شروع به نوشتن نامههای متعددی کرد تا این عشق را به او ثابت کند و بلکه بتواند جوابی از او بگیرد. عجیب اینجاست که این نامههای هیچ وقت پاسخ داده نشدند. مشهورترین نامه ساعدی برای طاهره، نامهای است که او در یک صفحه تماما نام طاهره را نوشته است و سپس در انتهای صفحه نوشته «طاهره تنهای من، طاهرهام، دوستت دارم»
میگویند طاهره هرگز ازدواج نکرد و بعد از مرگش نیز صندوقچهای در اتاقش پیدا کردند که در آن تمامی نامههای ساعدی به همراه بریده روزنامههایی که خبرهایی درباره او داشت، نگهداری میشده است. غلامحسین ساعدی سرانجام در دوم آذر 1364 درگذشت. مجموعه نامههای او به طاهره به صورت یک کتاب منتشر شده است.
زندگی یک شاعر پر از احساساتی است که عمیقا با او پیوند خوردهاند. نگاهی به زندگی و آثار برگزیده فروغ فرخزاد هم به خوبی تاییدی است بر این ادعا که فروغ را توان بدون احساس زندگی کردن نبوده است. در بیوگرافی او آمده در شانزده سالگی برای اولین بار عاشق میشود. فروغ دل در گرو پسر خاله مادرش میبندد، پرویز شاپور که از فروغ 15 سال بزرگتر بود و خانواده فروغ راضی به وصلتشان نبودند. با وجود این فروغ و شاپور با هم ازدواج کردند و حاصل این ازدواج پسری شد به نام کامیار که فروغ او را «کامی» صدا میزد. ازدواج فروغ و شاپور در نهایت به طلاق منجر شد؛ اما چه در دوران آشنایی و چه حتی بعد از طلاق، فروغ نامههایی را برای شاپور نوشته است که بعدها به کوشش پسر کامیار شاپور و عمران صلاحی در یک مجموعه کتاب به نام «اولین تپشهای عاشقانه قلبم»، جمع آوری و منتشر شدند. این کتاب که نشر مروارید آن را به انتشار رسانده است، کمی بیش از 300 صفحه حجم دارد و بخشهایی از شخصیت و نگاه فروغ در نوجوانی و جوانی را نشان میدهد، که جالب توجه است. پیشنهاد میکنیم خواندن این کتاب را از دست ندهید.
احمد شاملو سه بار ازدواج کرد. از ازدواج اولش چهار فرزند داشت؛ اما نهایتا به جدایی انجامید. ازدواج دومش هم چهار سال بیشتر طول نکشید و دوباره طعم تلخ جدایی سراغش آمد تا اینکه با آیدا آشنا شد. با نگاهی به زندگینامه شاملو مشخص میشود که آیدا شروع فصل تازهای برای او بود. شاملو در کنار آیدا تبدیل به مرد دیگری شده بود و زندگیاش معنا و مفهوم دیگری پیدا کرده بود. از اینجا به بعد بود که رد پای آیدا نه فقط در نام کتابهای شاملو مثل «آیدا در آینه» و «آیدا، درخت، خنجر و خاطره» دیده شد؛ بلکه در مضامین اشعار و آثار شاملو هم تاثیری عمیق به جا گذاشت. شما میتوانید مجموعه آثار شاملو را از این لینک تهیه کنید.
بخشی از احساسات شاملو نسبت به آیدا و اتفاقاتی که در رابطه این دو افتاده است؛ در نامههای شاملو با آیدا باقی مانده است. سالها پس از مرگ شاملو که دوم مرداد 1379 اتفاق افتاد؛ در سال 1393 نشر چشمه مجموعه این نامهها را جمع آوری کرد و در کتابی به نام «مثل خون در رگهای من» به انتشار رساند. نام کتاب برگرفته از بخشی از یکی از نامههای شاملو به آیدا است:« راستش این است. من نمیبایستی به تو نزدیک میشدم.، نمیبایستی عشق پاک و بزرگ تو را متوجه خودم میکردم، نمیبایستی بگذارم تو مرا دوست بداری. من مردهیی بیش نیستم و هنگامی که تو را دیدم آخرین نفسهایم را میکشیدم. شرافتمندانه نبود که بگذارم تو مردهیی را دوست بداری. افسوس. چشمهای تو مثل خون در رگهای من دوید، یک بار دیگر مرا به زندگی باز گرداند.»
مثل خون در رگهای من، 172 صفحه دارد و یک انتخاب عالی به عنوان یک هدیه عاشقانه است. در صفحات پایانی این کتاب پرینت رنگی اصل نامهها با دست خط خود شاملو قرار گرفته است. علاوه بر این کتاب، موارد دیگر برای هدیه دادن به معشوق خود را در این مطلب مشاهده کنید.
نیما یوشیج پدر شعر نوی فارسی یا شعر نیمایی، در سال 1305 با عالیه جهانگیر ازدواج کرد. عالیه خانم خواهر زاده میرزا جهانگیر خان شیرازی بود که او را با لقب صور اسرافیل و به عنوان سردبیر روزنامهای به همین نام میشناسند. حاصل ازدواج نیما یوشیج و عالیه جهانگیر پسری شد به نام شراگیم یوشیج که تنها بازمانده نیما به شمار میآید. عشق نیما و عالیه در نوع خود عشقی زیبا با فراز و فرودهایی است که در هر رابطهای وجود دارد؛ با این تفاوت که یک طرف رابطه مردی مثل یوشیج است که موقع نامه نگاری کردن هم نمیتوان قدرت قلمش را به هیچ وجه دست کم گرفت. سالها بعد از مرگ نیما بر اثر ذات الریه در سال 1338 زنده یاد سیروس طاهباز شروع به جمع آوری نامههای نوشته شده توسط او برای همسرش عالیه کرد و نتیجه این کتاب در سال 1368 در کتاب «نامههای عاشقانه نیما» به چاپ رسید. در حال حاضر این کتاب را میتوان تحت عنوان «نامهها» / نیما یوشیج از انتشارات نگاه تهیه کرد که شامل نامههای نیما به شهریار، صادق هدایت و چهرههای دیگر هم میشود.
انتهای رپرتاژ آگهی/