به گزارش تابناک به نقل از فرارو، "الیس مالِت*"، پژوهشگر مقطع دکترای روابط بین الملل از "دانشگاه ساری" انگلیس در مقالهای برای "پایگاه خبری کانورسیشن"، از ضرورت تغییر رویکرد دولت آمریکا و به طور کلی کشورهای غربی در قبال ایران سخن گفته و تاکید کرده که رویکردها و سیاستهای مبتنی بر اعمال فشار بر ایران، ناکارآمدی خود را نشان داده اند و اکنون کشورهای غربی (مخصوصا آمریکا)، باید تعامل با ایران را امتحان کنند. امری که به زعمِ "الیس مالِت"، بیش از همه به نفع آن هاست. وی در این رابطه مینویسد:
«مقامهای ارشد آمریکا در دولتهای مختلف این کشور (پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷)، به اشکال گوناگون، ایران را دشمنِ ایالات متحده آمریکا دانسته و خواستار اقدامات تنبیهی علیه آن در قالبِ تحمیل تحریمهای یکجانبه و اعمال انزوای دیپلماتیک علیه تهران بوده اند. آنها همواره خواستارِ تغییر رفتار ایران در مسائل مختلف و حتی از چشم اندازی گسترده تر، به دنبال تغییر نظام سیاسی در این کشور بوده اند.
در دوران اخیر، حضور دونالد ترامپ در قدرت به عنوان رئیس جمهور آمریکا، موجب تحمیل فشارهای گسترده به ایران در قالب اعمال تحریمهای گسترده علیه این کشور بوده است. "مایک پمپئو" وزیر خارجه سابق آمریکا (در دوره ترامپ) نیز به کرات تاکید کرده که کارزار فشار حداکثری آمریکا علیه ایران، صرفا به دنبال کمک به مردم ایران است. ایالاتمتحدهآمریکا در دوره ترامپ با صرف کردنِ هزینههای فراوان سیاسی و اقتصادی، سعی داشته ایران را به تسلیم وادارد و آن را در مسیری هدایت کند که مطلوب آن است. با این حال، ایران نه فقط در دوره ترامپ، بلکه پیشتر از آن نیز بارها و بارها ثابت کرده که از ظرفیت بالایی جهت تحمل فشارهای سیاسی و اقتصادی آمریکا برخوردار است و واشنگتن نمیتواند با استفاده از حربه فشار، به اهداف خود در قبال ایران دست یابد.
در این راستا باید این سوال را مطرح کرد که چرا همچنان ساختار سیاسی آمریکا اصرار دارد تا منابع زیادی را تلف کند تا بتواند رفتار و سیاستهای ایران را تغییر دهد (امری که بارها شکست خورده است)؟ به نظر میرسد دولتهای آمریکا در چرخهای از سیاستهای غلط و اشتباه در رابطه با ایران گیر افتاده اند و هیچ قصدی هم جهت اصلاح این روند ندارند. دولت بایدن باید با تغییر این مساله، روند و سیاست جدیدی را در قبال ایران در پیش گیرد که اساس آن بر تعامل و مذاکره با تهران استوار باشد.
فشار حداکثری، دستاورد حداقلی
دونالد ترامپ بر اساس این استدلال که توافق برجام نتوانسته آنگونه که وی ادعا میکند، برای آمریکاییها به واسطه تهدیدات ناشی از ایران، ایجاد امنیت کند، از این توافق در سال ۲۰۱۸ خارج شد. وی سعی کرد با خروج از برجام و اعمال فشارهای گسترده، بار دیگر ایران را پای میز مذاکره بکشاند و آن را وادار به پذیرش اصول و مواردِ مطلوب آمریکا کند. این رویکرد ترامپ به ایران، توانِ مقاومتی تهران در برابر تحریمهای آمریکا و همچنین اهرمهای موثر آن (ایران) جهت اعمال فشار بر آمریکا را دستکم گرفته بود و در نوع خود منجر به ایجاد هزینههای قابل توجه برای واشنگتن شد.
ایران در پاسخ به فشارهای دولت ترامپ، راهبرد مقاومت حداکثری را در پیش گرفت. ایران عملا در دوره ترامپ بر میزان توان نظامی خود افزود و با انجام پیشرویهای هسته ای، دولت ترامپ را به نوعی تحت فشار قرار داد. رهبری جمهوری اسلامی ایران "آیت الله خامنه ای" نیز در واکنش به فشارهای گسترده دولت ترامپ، بر ایده "اقتصاد مقاومتی" و کاهش وابستگیهای اقتصاد ایران به نفت تاکید کرد. این مساله اگر چه تا حدی اقتصاد ایران را تحت تاثیر قرار داده با این حال، خالی از دستاوردهای اقتصادی نیز برای این کشور نبوده است. در شرایطی کنونی تحت تاثیر این جهت گیریِ ایران، تولید اورانیوم، فولاد، برق، و مس در این کشور، با جهش قابل ملاحظهای رو به رو بوده است. ایرانیها عملا با این اقدامات خود، اعتماد به نفسشان را در برابر آمریکا و غرب، تقویت کرده و افزایش داده اند.
راهبرد فشارحداکثری ترامپ نه تنها در کشاندنِ ایران به میز مذاکره شکست خورده بلکه آسیب پذیری آمریکا و نیروهای آمریکایی در منطقه خاورمیانه در برابر ایران را نیز کاملا افزایش داده است. ایران همچنان دست برتر را در معادلات منطقهای دارد و اهداف و منافع آمریکایی در تیررس ایران و نیروهای نیابتی آن قرار دارند. این دقیقا همان اهرم فشاری است که جمهوری اسلامی ایران علیه دولت ترامپ در دست داشته و دولت جدید آمریکا نیز باید به آن توجه داشته باشد.
فرارسیدنِ زمان تغییر راهبرد آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران
عملکرد آمریکا (در دوره ترامپ) در قبال ایران به وضوح نشان داده که متحدان اروپایی این کشور از یکجانبه گرایی آن در قبال تهران، اعلام نارضایتی دارند. آمریکایِ ترامپ در رابطه با ایران، این کشور (آمریکا) را بازیگری سرخود و قانون شکن نشان داد و همگان به نوعی به این تحلیل رسیده بودند که این آمریکاست که به تحریک و تنش آفرینی علیه ایران مبادرت میورزد.
آمریکا باید این تصور غلط را که ایران تهدیدی علیه امنیت بین المللی است، قویا کنار بگذارد. واشنگتن در دوره جو بایدن باید در قالب سازوکارهای چند جانبه نظیر بازگشت به توافق برجام، به تعامل با ایران بپردازد. آمریکا میتواند در مسائلی نظیر بحران یمن، سوریه و مبارزه با داعش، با ایران مذاکرات مفید و سازندهای داشته باشد. باید زمینه همکاری و حضور موثر و فعال ایران در موضوعات مختلف بین المللی نظیر تغییرات اقلیمی و بهداشت و سلامت عمومی نیز فراهم شود.
اینکه آمریکا رویکرد همکاری جویانهای را در قبال ایران در پیش گیرد، بهتر از هر حالتی در راستای منافع آمریکا قرار دارد. باید پذیرفت که اگر برجام احیا نشود، ایران پیشرویهای هستهای گسترده تری را انجام خواهد داد که این مساله اساسا به نفع آمریکا و متحدان غربی آن نیست.
تحولات اخیر در آمریکا (از جمله حمله به ساختمان کنگره امریکا در تاریخ ششم ژانویه)، نشان داد که آنیترین و فوریترین تهدیدات علیه امنیت ملی آمریکا، نه از جانب کشورهایی نظیر ایران بلکه از داخلِ خودِ آمریکا مطرح میشوند. اکنون زمان آن رسیده تا بدون توجه و دلبستگی به پارادایمها و رویههای سنتی، با چالشهای معاصر، برخوردهایی سازنده داشته باشیم. از این منظر، تعامل سازنده و نه تقابل با ایران، میتواند در راستای منافع غرب باشد».
*نویسنده: الیس مالِت، وی پژوهشگر مقطع دکترای روابط بین الملل از "دانشگاه ساری" انگلیس است.