سومین روز از سیونهمین دوره جشنواره ملی فیلم فجر با نمایش دو فیلم بلند سینمایی پیش رفت و فیلمهای «ابلق» و «تک تیرانداز» به نمایش درآمد که در این میان فیلم ابلق با کنجکاوی بیشتری پی گرفته شد.
به گزارش «تابناک»؛ سینمای رسانهها در روز سوم از سیونهمین دوره جشنواره ملی فیلم فجر محل نمایش فیلمهای «ابلق» به کارگردانی نرگس آبیار و «تک تیرانداز» به کارگردانی علی غفاری بود. ابلق تازه ترین اثر نرگس آبیار که درباره تعرض به زنان و پنهان کاری آن از بیم آبروست، کنجکاوی بیشتری را نسبت به خود جلب کرد.
برنامه سینماهای مردمی را از اینجا میتوانید دانلود کنید
جزئیات تمام فیلمهای سینمایی را از اینجا میتوانید ببینید
ابلق
کارگردان: نرگس آبیار
نویسنده: نرگس آبیار و پریسا کرزیان
تهیهکننده: محمدحسین قاسمی
بازیگران: بهرام رادان، الناز شاکردوست، هوتن شکیبا، مهران احمدی، گلاره عباسی، گیتی، معینی، شادی کرم رودی، علی نفیسی، علی روزبهانی، الهه اذکاری، شیماء ملکیان، سیاوش حکم تشعار، روح اله آبیار، هادی آقا بزرگی، سعید بیگی، الهام حسامی، سارا اردلان، سحر اسدی، مهتا محدث، مهدی حیدری و امیرحسین سربخشی
خلاصه داستان: برای یک زن که در حاشیه شهری بزرگ با همسر و فرزندش زندگی میکند، ماجرایی رقم میخورد... .
آبیار نویسنده یا فیلمساز؟
نرگس آبیار، متولد 1350 در تهران و فارغالتحصیل رشته ادبیات است. داستاننویسی را با حوزه هنری و در سال 1376 آغاز کرد. نرگس آبیار ابتدا آثاری برای نوجوانان نوشت و بعد هم تعدادی داستان و رمان برای بزرگسالان تولید کرد. تا کنون حدود سی جلد کتاب از او منتشر شده است که اولین رمانش «کوه روی شانههای درخت» بود. بیشتر کتابها و داستانهایش، درونمایهی جنگ دارد. کتاب «کوه روی شانههای درخت» در سال 1389 جایزه بهترین رمان دفاع مقدس را دریافت کرد.
نرگس آبیار از 14 سالگی در نهضت سوادآموزی تدریس میکرد. سالهای بعد، به روستاها و شهرکهای حاشیهنشین ساوه رفت و در آنجا هم به تدریس مشغول شد. بهگفته خودش در این شهرکها از همه ایران حضور داشتند و اکنون بیشتر سوژههای داستانهایش را مدیون همان سالهاست.
«بن بست مهربان» آغاز مسیری سخت
نرگس آبیار سابقه خوبی در ساختن فیلم کوتاه و مستند دارد. «بنبست مهربان» اولین فیلم کوتاهش بود که جوایزی را هم از جشنواره «ستایش» خوزستان و هم از جشنوارههای بینالمللی از آن خود کرد. با این حال تا قبل از اکران دو فیلمِ بلندش در سینماها نام نرگس آبیار چندان شناخته شده نبود. «شیار 143» نخستین فیلم او پس از«اشیا از انچه در آیینه میبینید به شما نزدیکترند» است،که بسیار مورد توجه واقع شد. او داستان این فیلم را با اقتباس از رمان «تفحص» نوشته حمید داودآبادی ساخت و در سی و دومین جشنواره فیلم فجر در هفت بخش نامزد شد که در نهایت دو سیمرغ بهترین فیلم و بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را از آن خود کرد.
«نفس» دومین ساخته آبیار است که میتوان گفت فیلم پرطرفدار داستانی و بلند اوست که باعث شهرتش شد. این فیلم نیز در سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور یافت و در شش بخش نامزد دریافت جایزه شد که در نهایت دو جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن و بهترین بازیگر نقش مکمل زن به این فیلم تعلق گرفت. تا آبیار بار دیگر دست پر از جشنواره فیلم فجر خارج شود.
آبیار طی سالیان گذشته توانسته با ارائه آثار متفاوت مخاطبان فراوانی را برای خود به دست بیاورد، تنوع آثار آبیار به نحوی بوده که او را به عنوان یکی از موفقترین کارگردانان زن سینمای ایران طی دهه گذشته شناسانده است. او تاکنون هفت فیلم داستانی و مستند و پنج فیلم سینمایی را کارگردانی کردهاست.
رسیدن به قله
«شبی که ماه کامل شد» یکی دیگر از آثار متفاوت کارنامه کاری آبیار است، که توانست در جشنواره فیلم فجر افتخارات فراوانی را به دست آورد. این فیلم برای نخستین بار در سی و هفتمین دوره جشنواره فجر به نمایش درآمد و با نامزدی در 13 رشته این جشنواره، توانست شش سیمرغ بلورین بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین بازیگر نقش اول زن، بهترین بازیگر نقش مکمل زن و بهترین چهره پردازی را به خود اختصاص دهد و همچنین این فیلم به عنوان یکی از پرمخاطبترین آثار چرخه اکران شناخته شود.
باور به آنچه که میسازد
آبیار که به ساخت فیلمهای متفاوت با جزئیات فراوان شناخته میشود، برای پرداختن به این جزئیات و تربیت دیدگاه مخاطب میگوید: اعتقاد دارد که باید سطح نگاه تماشاگر را بالا برد و نباید صرفا به این دلیل که فیلم فروش خوبی داشته باشد، جنس نگاهمان را تا سطح مخاطب عام پایین بیاوریم. او در ادامه توضیح میدهد که به سینما خیلی به چشم صنعت نگاه نمیکند وبسیار دوست دارد فیلم به گونهای باشد که هم مخاطب خاص و هم مخاطب عام را راضی نگه دارد.
ابیار معتقد است در فیلمهایی که ساخته میشوند، کارگردان باید کار خودش را انجام دهد و فیلمی را بسازد که به آن باور دارد. در واقع فیلمی را بسازد که مطمئن است قابل دفاع خواهد بود. آنگاه میتواند اجازه دهد که مخاطب به تماشای فیلم بنشیند. در حقیقت باید یک فرهنگسازی درست در صداوسیما و رسانهها در این رابطه انجام شود که فیلمها به خوبی نقد شوند. شاید بهتر است این نقدها از مدارس و پایههای پائینتر فکری مردم شروع شود. حالا آبیار در پنجمین گام «ابلق» را کارگردانی کرده است، که برخلاف آثار قبلی او در زمان حال میگذرد و یک موضوع از دل اجتماع را روایت میکند.
هرکسی زن باشد این شرایط پیچیده را تجربه کرده است
نشست پرسش و پاسخ فیلم «ابلق» به کارگردانی نرگس آبیار با حضور کارگردان، محمدحسین قاسمی (تهیهکننده)، پریسا کرزیان (فیلمنامهنویس)، مهران احمدی، گلاره عباسی، الناز شاکردوست، بهرام رادان، هوتن شکیبا، گیتی معینی (بازیگر)، حمید نجفیراد و با اجرای محمود گبرلو مجری و منتقد امروز سهشنبه 14 بهمنماه در سالن همایشهای برج میلاد برگزار شد.
در ابتدای نشست محمودگبرلو پس از خوشامدگویی به حضار در نشست، در خصوص رعایت پروتکلهای بهداشتی و فاصلهگذاری اجتماعی تاکید کرد.
هوتن شکیبا در پاسخ به این سئوال که آیا فکر میکند این نقش برای بار دوم برایش سیمرغ به همراه بیاورد گفت: کسی نیست که دوست نداشته باشد سیمرغ بگیرد. فیلم رسالتی داشت که انجام داده و همین که در فیلم بودم کافی است.
در ادامه شاکر دوست در پاسخ به این سئوال گفت: گرفتن سیمرغ برایم افتخار است. با این نقش صدای عدهای از زنان بودیم که دستشان به جایی بند نیست. تاثیرگذار بودن برای من مهم است و کار کردن با نرگس آبیار برایم افتخار است.
گلاره عباسی نیر درباره چالشهای نقش «شهلا» گفت: این نقش چالش زیادی برایم داشت و کار کردن با خانم آبیار جذاب است. نقش متفاوت و از طبقهای بود که تاکنون از من دیده نشده است. شرایط فیزیکی و صداسازی سختترین بخش بود و امیدوارم باورپذیر بوده باشد.
هوتن شکیبا نیز درباره نقش خود در «ابلق» توضیح داد: سعی کردم در بازی چالشی برای خودم ایجاد کنم. اضافه وزن پیدا کردم و با وجود کرونا و تعطیلی باشگاهها تلاش کردم در خانه تمرین کنم. حوصله انجام این کارها را داشتم و امیدوارم که نقش خوبی شده باشد.
آبیار با بیان اینکه هنرمند آینه جامعه است، افزود: اگرچه ما نشان دادیم که کاراکتر اصلی در فیلم سکوت میکند اما این به معنای منفعل بودن نیست بلکه او مصلحت را انتخاب میکند. میگوییم مصلحت مسکن موقت است. راحله انتخاب میکند که دروغ بگوید. جایی میگوید حاضرم جانم را بدهم اما تهمت به من نزنند. ما این را از او میپذیریم، اما وقتی مردم را دید انتخاب کرد که این دروغ را بگوید. این داستان هر روزه آدمها است و مختص ایران نیست. من راهکار نشان ندادم و مشکل را نشان دادم. وظیفه هنرمند این نیست که بگوید چه بکنیم. او وظیفه دارد جامعه اطراف را نشان دهد.
آبیار در توضیح نمادگرایی در این فیلم گفت: اصولا نماد در تمامی کارهای من وجود دارد به تعییری اشیا در فیلم تفسیری را ایجاد میکند و معمولا من این عناصر را در فیلمهایم به کار میگیرم.
کارگردان ابلق افزود: این فیلمنامه بارها بازنویسی شد و حتی در حین تولید هم تغییراتی داشت. دوست دارم کار اقتباسی کنم و روایت و نگاه خودم را به کار اضافه کنم.
آبیار به اتود زدن گریمهای مختلف برای نقش گلاره عباسی اشاره کرد و گفت: ابزاری را روی دندانهای او اضافه کردیم تا مدل حرف زدن او تغییر کند.
همچنین درباره لوکیشن و جغرافیای این فیلم گفت: فیلم در یک زورآباد در حاشیه یک کلانشهر اتفاق میافتد. جایی که مردم خانه ندارند و چادری بنا میکنند و زیر آن چادر خانه میسازند. اطراف همه کلان شهرها این مناطق وجود دارد. در همه دنیا چنین مکانهایی وجود دارد.
در ادامه کرزیان توضیح داد: شخصیت اصلی فیلم یک زن است، اما این دغدغه رنج یک انسان است. همه مسائلی که مربوط به انسان و برخورد او با جامعه اطرافش است دغدعه من است.
آبیار با این توضیح که شرایط فیلم ممکن است برای همه ما پیش بیاید، افزود: زنان بیشتر در چنین فضاهایی قرار میگیرند و هرکسی زن باشد این شرایط پیچیده را تجربه کرده است.
او ادامه داد: زنان به دلیل آسیبپذیری که دارند و در تمام دنیا هم هست، برای معاششان سکوت میکنند. در فیلم تنها کسی که تلاش میکند که سکوت نکند راحله است، اما انتخاب میکند تا مصلحت پیشه کند و این شرایط پیچیده انسانی است.
آبیار نمایش برج و شهربازی در فیلم را نماد عجیبی ندانست و گفت: هر تصویری ممکن است کارکرد نمادین داشته باشد. برج و شهربازی یک موقعیت است، اگر چنین رویکردی داشته باشیم که هرچیزی ممکن است کارکرد نمادین داشته باشد چه اشکالی دارد که دائم تخیل برانگیخته شود و با تماشای تصاویر تفکر کنیم.
کارگردان «ابلق» در پاسخ به این سوال که چرا تمامی مردهای فیلم را متجاوز و بیاخلاق نشان دادهاید گفت: من مردها را معتاد و دزد نشان ندادم و مردها در این فیلم شریف هستند و کار میکنند. ما رحیم را داریم که کاراکتر قابل قبولی است که بیننده میتواند به او اعتماد کند. علی کاراکتر مثبتی است که بیعقلی کرده و بدهکار شده و دچار گرفتار مالی شده است. او زنش را باور دارد و میداند که دروغ نمیگوید. هم مرد بد و هم زن بد در داستان داریم که هم دیگر را مسخره و تحقیر میکنند.
آبیار در پاسخ به این سئوال که اگر این اتفاق برای خود او میافتاد چه برخوردی میکرد گفت: من آدم بیکلهای هستم و تا پای جان جلو میروم. این سوال را من از مخاطب پرسیدم که این پیچیدگی شرایط انسانی است. نمیخواهم بگویم درست است یا غلط بلکه میگویم مشکل همچنان وجود دارد. واژه ارزشی معیار بزرگتری از آنچه ما میگوییم دارد. فرهادی فیلمساز ارزشی است زیرا به ویژگیهای اخلاقی میپردازد. من خود را فیلمساز ارزشی نمیپندارم اما کاش فیلمساز ارزشی بودم.
او افزود: «شیار 143» داستانی معرفتی به انتظار داشت. آن زن تسلیم نشد تا جایی که پیکر فرزندش آمد. در «نفس» جهان یک کودک را نشان دادم. من سعی کردهام در این سالها فیلمهای متفاوت بسازم، درجا نزنم و روی موج موفقیت فیلمهای قبلیام سوار نشوم. به من پیشنهاد شد که فیلمی درباره کشتی سانچی بسازم اما من خودم را میشکنم و بر موج موفقیت فیلمهای قبلیام سوار نمیشوم.
تک تیرانداز
کارگردان: علی غفاری
نویسنده: رضا خمسه، بهنام علیزاده
تهیهکننده: ابراهیم اصغری
بازیگران: کامبیز دیرباز، علیرضا کمالی، امیررضا دلاوری، عبدالرضا نصاری، حسین پوریده، حسین شریفی، اسماعیل خلج، انوش معظمی و عبدالحلیم تقلبی
خلاصه داستان: تک تیراندازی ایرانی تبدیل به کابوسی مرگبار برای افسران و فرماندهان ارتش بعثی شده، به طوری که صدام شخصا جایزهای برای سر او تعیین میکند. علاوه بر گروهی تک تیرانداز مزدور خارجی، ارتش بعثی نیز یکی از زبدهترین نیروهایش را مامور میکند تا دستور صدام را عملی کند.
کارگردانی که از بازیگری آغاز کرد
علی غفاری کارگردان سینما و تلویزیون متولد 1346 در تهران است و دیپلم الکترونیک دارد. او ابتدا با بازی در فیلم سینمایی «هراس» در سال 1366 وارد این عرصه شد و پس از آن در فیلمهای «آخرین مرحله» و«لیلی با من است» این مسیر را ادامه داد. او در دهه 70 علاوه بر بازیگری، دستیار کارگردانی آثاری چون «حماسه مجنون» رسول ملاقلیپور،«انفجار در اتاق عمل» رحیم رحیمیپور،«امید»حبیب کاوش،«پرواز از اردوگاه»حسن کاربخش،«بربال فرشتگان» جواد شمقدری،«مدرسه پیرمردها» علی سجادی حسینی را برعهده گرفت، با سریال «سرزمین ملائک» وارد دنیای کارگردانی شد و با «شاهرگ» ادامه داد.
دهه 90، دهه موفقیتها
غفاری دهه 80 را با ساخت فیلمهای «پازل»،« بازگشت»، «چراغ قرمز» ادامه داد. او همچنین دهه 90 را با فیلم «استرداد» آغاز کرد. فیلمی که در سی و یکمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و در سیزده بخش نامزد دریافت سیمرغ بلورین شد، اما درنهایت تنها سیمرغ بلورین بهترین فیلم، بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین جلوههای ویژه میدانی و بهترین تدوین را از آن فیلم کرد.در جشن خانه سینما برنده تندیس زرین بهترین طراحی لباس شد و در جشن انجمن منتقدان ونویسندگان سینمایی ایران جایزه بهترین فیلمبرداری را برای محمود کلاری به ارمغان آورد.
در ادامه غفاری «ابوزینب» را کارگردانی کرد و در نهایت فیلمنامه «آذر» را در نیمه این دهه نوشت. سال 96 غفاری سریال «بچه مهندس» را برای تلویزیون ساخت که بسیار مورد توجه واقع شد و در نهایت با ساخت «تک تیرانداز» که در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد، این دهه را به پایان میرساند.
همت جمعی و ساخت آثار ملی- میهنی
غفاری درباره ساخت آثار ملی و میهنی معتقد است: اگر تمام این موانع برداشته شود و ما بتوانیم به لحاظ موضوع هر کاری را بسازیم باز هم اگر اجرای خوبی نداشته باشیم کمدی میشود. بنابراین باید نوعی همت جمعی وجود داشته باشد. کسانی که بانی کارهای فرهنگی هستند باید سر یک میز با فیلمساز بنشینند و به او اطمینان کنند.» ما موضوعات زیادی را داریم که میتوان در سریالها به آنها پرداخت.
«تک تیرانداز» و روایت گردانی تک نفره
علی غفاری چهارمین تجربه بلند سینمایی خود را با فیلم "تکتیرانداز" با محوریت زندگی شهید عبدالرسول زرین ساخت که او را بهعنوان شکارچی جنگ و یکی از تکتیراندازانی که توانست چند هزار نفر از نیروهای دشمن را از پا درآورد یاد میشود.
به بخش بسیاری از واقعیت وفادار بودیم
نشست پرسش و پاسخ فیلم «تکتیرانداز» به کارگردانی علی غفاری با حضور کارگردان، ابراهیم اصغری (تهیهکننده)، کامبیز دیرباز، علیرضا کمالی، امیررضا دلاوری (بازیگران)، ایمان کریمیان (طراح جلوههای ویژه میدانی)، احسان بیرقدار (آهنگساز)، حسن ایوبی (تدوینگر) و سعید براتی (مدیر فیلمبرداری) با اجرای «محمود گبرلو» بعد از ظهر امروز، سهشنبه 14 بهمن ماه در سالن همایشهای برج میلاد برگزار شد.
در ابتدای این نشست، علی غفاری درباره ساخت «تکتیرانداز» گفت: حدود یک سال است که ما درگیر ساخت این فیلم هستیم. سعی ما بر این بود که پس از مدتها در سینمای ایران فیلمی قهرمانپرور بسازیم. با عبدالرسول زرین وارد این کارزار شدیم و امیدوارم مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته باشد.
در ادامه اصغری توضیح داد: وقتی من با شخصیت شهید زرین آشنا شدم، خیلی دوست داشتم فیلمی با محوریت شخصیت ایشان بسازم. از سال 95 برای این امر تلاش کردم و نتیجه فیلمی شد که برپرده شاهد آن بودید.
او با این توضیح که ساخت فیلم جنگی و تهیه امکانات آن بسیار سخت است، افزود: از گروه تولید و صحنه ممنون هستم که به بهترین شکل برای اخذ امکانات پیگیری کردند. البته گاهی از سوی مدیران مربوطه برای تامین امکانات فیلمهای جنگی بیمهری میشود؛ اما ما تمام تلاشمان را برای اجرای هرچه بهتر دکور انجام دادیم. حتی از آنجایی که عراق قویترین نیروی زمینی منطقه را داشت، دشمن را قدرتمند به تصویر کشیدیم تا کار تکتیرانداز بیشتر به چشم بیاید.
غفاری گفت: تقریبا هر آن چیزی که در فیلم شاهد بودید واقعی و مستند است. از فرزند این شهید دکتر زرین نهایت تشکر را دارم. فرزند شهید زرین کتابی را تحت عنوان «گردان یکنفره» گردآوری کرده و با همرزمان پدرش حرف زده که به زودی منتشر خواهد شد. البته که ما سعی کردیم داستان را دراماتیکتر کنیم و کمی از خیالات خود هم کمک بگیریم. صداهای آخر فیلم و جایی که حاجرسول با یک واکمن صدای فرزندان خود را گوش میکند، همه واقعی هستند.
ایوبی درباره تدوین «تکتیرانداز» توضیح داد: اگرچه این فیلم در دسته آثار دفاعمقدس است؛ اما دغدغه ما بیش از این که کاتها در پلانهای جنگی باشد، این بود که در صحنههای جنگی دو گروه زمانیکه شلیک میکنند مشخص نیست هر تیر در کجا به ثمر مینشیند. ما هدفمان در تدوین این بود که تا حد ممکن مشخص شود در هر صحنه چه کسی کشته میشود.
او ادامه داد: ضمن این که فیلم تا حد امکان کوتاه شد و قسمتهایی که لازم نبود حدف شد. یکی از سختترین بخشها هم برای تانکها و تجهیزات جنگی بود که مرتب کردن فریمها برای ما سخت بود. فیلمبرداری هم در روزهای نزدیک به جشنواره به اتمام رسید و این موضوع کمی سرعت تدوین را بیشتر کرد.
در ادامه براتی، در خصوص فیلمبرداری گفت: من از آقای غفاری و اصغری تشکر میکنم که من را به عنوان جوانترین شخص گروه پذیرفتند. هدف من وارد کردن یک نوآوری تکنیکال در فیلم بود تا تصویر جدیدتری از روایت فتح و جنگ را ارائه دهیم. ما نمیتوانیم به تکنیک سینمای هالیوود برسیم؛ اما تلاشمان را کردیم که چیزی کم نگذاریم. خداراشکر با امکانات پستپروداکشن توانستیم کمبود امکاناتمان را جبران کنیم.
کریمیان درباره جلوههای ویژه «تکتیرانداز» گفت: حدود 95 درصد این فیلم جلوههای ویژه است. فکر میکنم سکانس اول فیلم در سینمای ایران به این وسعت تاکنون اتفاق نیفتاده بود. من هربار که به تماشای سکانس اول مینشینم، لذت میبرم. فکر میکنم نسبت به کارهای قبلیام «تکتیرانداز» کاری متفاوتتر است. حتی جنگ در خاکریز را ما با 6 دوربین در حرکت گرفتیم و انفجارات در حرکت با دکوپاژ آقای غفاری شکل گرفت. شکل انفجارها و درگیری تانکها متفاوت اجرا شدهاند و این نوآوری است که از آن صحبت میکنیم.
غفاری با این توضیح که هر فیلمنامهای با سلیقه کارگردان بازنویسی میشود، افزود: در این فرآیند تغییراتی جزئی اتفاق میافتد. ما به بخش بسیاری از واقعیت وفادار بودیم.
او درباره انتخاب کامبیز دیرباز برای نقش عبدالرسول زرین توضیح داد: کامبیز دیرباز به لحاظ چهره بسیار شبیه به شهید زرین بودند و شاهد تلاشهایش برای این اثر بودم. در کسوت یک تیرانداز قابل قرار گرفتن کاری بسیار سخت است.
در ادامه دیرباز درباره ایفای این نقش گفت: اول باید از کسانی تشکر کنم که چراغ جشنواره را روشن نگاه داشتند و اجازه ندادند ترمز قطار سینمای ایران کشیده شود. بابت این که چنین نقشی به من رسید و آن را بازی کردم بسیار خوشحال هستم. در این بیست سالی که من کار بازیگری انجام میدهم، این دومین نقش واقعی من بود. به این نتیجه رسیدیم که ما نباید نعل به نعل وقایع را بازسازی کنیم، بلکه ما تفکر این شهید بزرگوار را زنده کردیم و خوشحالم که روح این عزیز را بر شانه دارم.
دیرباز درباره لهجهاش در فیلم توضیح داد: عبدالرسول زرین در گچساران به دنیا آمده و بعد از فوت مادر و پدرش همراه با دایی خود به اصفهان میرود و سی و اندی سال در آنجا زندگی میکند. چند دیالوگ از عبدالرسول زرین موجود است که مجموع آنها به ده دقیقه نمیرسد و منبع خیلی خوبی برای ما نبود. باتوجه به این مسائل لهجه مرجع را لهجه پسرشان و گردان امام حسین که برای ایشان و همرزمانشان بوده ملاک قرار دادهایم. منبع زیادی از این شهید برای من وجود نداشت و تنها صوتهای کمی در اختیارم بود. پسر شهید برای درآمدن این شخصیت کمک بسیاری به من کرد.
اصغری در پاسخ به سئوالی مبنی بر بودجه ساخت فیلم گفت: گروه ما 100 نفره بود و گاهی با هنروران بیشتر هم میشد. بودجه فیلم حدود ده میلیارد تومان شد که به اعتقاد من در شرایط فعلی بودجه زیادی برای این نوع فیلم نیست. شاید توقع زیادی باشد؛ اما توقع کمک از ارگانها و مدیران را دارم چراکه در این زمینه وظیفه دارند. قهرمان فیلم ما اصفهانی بود و خیلی تلاش کردیم که از ارگانهای اصفهانی برای ساخت این فیلم کمک بگیریم، اما موفق نشدیم و من میگویم این مسئولان لیاقت همکاری با این فیلم را نداشتند.
اصغری درباره دسترسی به شهرک دفاع مقدس گفت: این فیلم محصول خود بنیاد روایت فتح است، اما دو لوکیشن اصلی یعنی قرارگاه ایرانیان و عراقیان توسط گروه طراح صحنه فیلم در شهرک دفاع مقدس ساخته شد. مشکل عمده ما در این شهرک، قدیمی بودن امکانات است.
در پایان امیررضا دلاوری گفت: من دوست دارم از بچههای گروه تشکر کنم که در این کار به صورت ویژه زحمت کشیدند. از مهرداد خوشبخت هم ممنونم که هر روز سر صحنه حضور داشت و ما را در ساخت این فیلم یاری کرد.