سیاست های فقرزدایی در ایران مسبوق به سابقه است ، اما پیامدهای این سیاستها نشان دهنده عدم موفقیت در رسیدن به اهداف وشعارها بوده است وتقریبا هیچگاه موفق نبوده است.
بینتیجه ماندن سیاستها فقر زدایی دردولت های مختلف چه علتی دارد؟ دلیل آن تصوراتی است که سیاستمداران دردولت های مختلف فارغ از ویژگیهای جامعه برای فقرزدایی صرفا با تکیه برراهکارهای چون هزینه کرد منابع مالی بدون لحاظ نمودن ابعاد پیچیده فقرزدایی در نظر میگیرند.
در این چارچوب فکری ؛عموما روشهایی توسط دولت اتخاذ میشود که نه تنها فقرزدا نبوده بلکه به تضعیف توان معیشتی جامعه؛ افزایش تورم ؛رکود وحذف تدریجی طبقه متوسط و افزایش چشمگیرخط فقر منجرشده است.
روش هایی که باشعار رسیدن به ((عدالت اقتصادی )) اجراءودر عمل به شکاف اقتصادی روزافزون ، گسترش فقر؛تبعیض و درنهایت به افزایش خط فقر منجرشده است .
تمایل دولتها به ترسیم شخصیتی عدالت گر و فقرستیز ازخود با عملکردعوام پسند وتبلیغات گسترده پوپولیستی فارغ از نگاه تخصصی به ریشه های فقر و راهکارهای تخصصی فقرزدایی موجب می شودکه منابع تخصیصی فراوان برای رفع فقردرجامعه نتیجه ملموسی را درپی نداشته باشد.
مصداق پیامدهای چنین روش های فقرزدایی درکشور اکنون بخوبی نمایان است و نمونه آن میانگین «اشتغال خالص سالانه» در بسیاری استان ها است که متاسفانه منفی و در حداقل ۱۰ استان هم تقریبا صفر است.
ناتوانی اقتصاد ملی در ایجاد اشتغال، در ترکیب با رشد اقتصادی منفی و منابع بودجه ای محدود دولت بعلت عدم تحقق درآمدهای پیس بینی شده با توجه به تنگناهای حاصل از فروش نفت، بر خانوارهای فقیر ودهک های پایین جامعه که تقریبا تمام درآمدشان از دریافت دستمزد (و نه از سرمایهگذاری) است؛ فشار سنگینی وارد میکند.مرکزپژوهش های مجلس شورای اسلامی معتقداست :۳۵درصدجامعه زیرخط فقرزندگی می کند اما واقعیات جامعه باتوجه به خط فقروکاهش شدید توان معیشتی جامعه بسیار فراترازاین آمار مرکزپژوش هلی مجلس شورای اسلامی می تواندباشد.
راهکارهای فقرزدایی دراقتصاد پوپولیستی توسط دولتها گذشته وفعلی در پول خلاصه می شود،که بدون توجه به واقعیات جامعه ؛زیرساختهای فرهنگی،اجتماعی؛اقتصادی و جلب مشارکت مردم، اعمال گردیده است.
طبیعی است که این راهکارها برای رسیدن به نتیجه درقالب تبلیغات سیاست زده پوپولیستی توسط دولتها دنبال وبا ادعاهای عملکردی آنچنانی دولتمردان که نتیجه اش مصداق(( وصف العیش نصف العیش)) است چرا که هیچوقت برای مردم این آمار وارقام قابل لمس نیست!
اینگونه است که به نام اجرای عدالت طرحهایی اجرا می شود که ضد عدالت است .
یکی ازاین طرح ها بدون مطالعه که به گمان دولت وقت مهرپرور! برای تحقق عدالت اقتصادی اجرایی شد؛ طرح یارانه ها بود که بعنوان یک پروژه پوپولیستی عوام پسند توسط دولت احمدی نژادباتبلیغات فراوان اجراء شد ونه تنها منجر به عدالت اقتصادی نشد که بعلت عدم تخصیص درآمدهای حاصل ازاجرای طرح مذکور وآزادسازی حامل های انرژی در بخش های مولدصنعت وکشاورزی؛ ۷۳هزارمیلیارد تومان درهردوره پرداخت یارانه منهای حمایت از اشتغال که ازا هداف اساسی حذف یارانه ها بوده بدنبال دارد.
درحالی که باهمین اعتبار هنگفت تامین یارانه که بعلت عدم تحقق منابع درآمدی پیش بینی شده درهردوره ازوزارت نفت یانیرو و....جمع آوری وپرداخت می شد.سرمابه گذاری در حوزه های توسعه اقتصادی بعنوان مهمترین راهکار فقرزدایی نادیده گرفته شد.
واین دیواری است که کج نهاده شده وتا ثریا همچنان درحال کج رفتن است.
درمجموع ازدلایل مهم این ناکامی ها دربرنامه ریزی های منجربه توسعه کشور نااشنایی دولتمردان باعلم اقتصاد است! بهمین علت دربرنامه ریزی های فقرزدایی از خط مشی نگاه تخصصی به پوپولیستی گرفتارمی شوند.
برای برون رفت از این وضعیت چه باید کرد؟
اول: الزام دولت ها به برنامه گرایی و حرکت وفق برنامه های توسعه فرهنگی اجتماعی اقتصادی
دوم :باید فرصتی فراهم شود تا هدایت نهاد مجریه واقتصاد کشوربرای اولین بار به اهلش یعنی متخصصین اقتصاد سپرده شود وسیاستهای توسعه اقتصادی صرفا توسط متخصصین اقتصادی طراحی گردد. نه سیاستمداران چرا که مهمترین دلیل فقر درکشور ما نه فقدان منابع مالی و ظرفیت های مختلف که متاسفانه سوءمدیریت وعلاقمندی دولتها به کارکرداقتصادپوپولیستی است.
سوم : تخصیص یارانه ها که تاکنون دردهها دوره پرداخت شده است بدون توجه به اصل ((ارزیابی نتایج حاصل ازتخصیص اعتبارات)) است وباید بسمت تقویت وگسترش بیمه بیکاری و حمایت ازتولید باهدف گسترش فرصت های شغلی جهت داده شود.
چهارم: تقویت نهاد مدرسه درراستای تربیت دانش آموزان براساس دانش ومهارت های کسب کارونه محفوظات برای آماده سازی جهت جذب دربازار کار است.
پنجم:حمایت جدی ازکارآفرینی وبخش خصوصی بایدجدی گرفته شود.بخش خصوصی یاریگردولتها ونقش آفرین موثری در کارآفرینی است.
ششم: جوانگرایی که دربیانیه گام دوم انقلاب مقام معظم رهبری بدان اشاره داشتند مخصوصا جوانگرایی واعتماد به نسل جوانان خوش فکر وجسور وپرانرژی چون دوران دفاع مقدس است جوانانی چون قاسم سلیمانی:زین الدین؛باکری و....مستعد وخوش فکر که ازسربازی به سرداری ارتقاءیافتند همین جوانان جسور ارتش متجاوز عراق را زمینگیر وافتخار کشور شدند.
هفتم :تعامل درسیاست خارجی با کشورهای دنیا براساس اصل منافع ملی؛ازدیگر محورهای مهمی است که یک دولت عدالت محور باید باهدف فقرزدایی وتوسعه اقتصادی دنبال کند. وازپیامدهای تعامل باکشورهای مختلف رونق صادرات؛توسعه صنایع ریزودرشت؛جذب سرمایه گذاری خارجی و گسترش فرصت های شغلی است.
هشتم:احیای طبقه متوسط :طبقه متوسط براثر مشکلات شدید اقتصادی درجامعه ما ازبین رفته است جامعه اکنون به دوقطب بسیارمتمول وزیرخط فقر تقسیم شده است نابودی طبقه متوسط به منزله تضعیف شدید وبهم ریختگی جامعه مدنی وخروج جامعه از چارچوب منطقی است .از دیگر ماموریتهای مهم رییس جمهور آینده تمرکز بر احیای طبقه متوسط با اتخاذ راهکارهای معقول اقتصادی است