فیلم سینمایی «در جسم و روح / Testről és lélekről / On Body and Soul» ساخته ایلدیکو انیدی، یک درام تاثیرگذار با ضرب آهنگ پایدار است که با وجود ریتم یکدست، تماشاگر را با خود همراه میسازد و این دستاوردی برای فیلمساز مجارستانی است که اسباب تحسین او را فراهم آورده است.
به گزارش «تابناک»؛ تجربه دیدن فیلم «در جسم و روح» سحرآمیز است. شاعر معروف «ویلیام باتلر ییتس» میگوید: «مسئولیت در رویاها آغاز میشود» اما آیا عشق و عاشقی نیز میتواند در رویاها آغاز شود؟ این فیلم مجارستانی، این مفهوم ظریف را میگیرد و از آن برای ایجاد یک طلسم سحرآمیز استفاده میکند؛ همچون بهترین رویاها، «در جسم و روح» استعارههای سینمایی آشنا را با ایدههایی شگفتانگیز متعلق به سازنده فیلم، درهم میآمیزد.
ابتدا جهان سحرآمیز را میبینیم؛ جایی که «در جسم و روح» با کاراکتر انسانی خود آغاز نمیشود، بلکه با صحنهای بینهایت زیبا که توسط فیلمبردار شکار شده، شروع میشود. گوزن نر و مادهای بینظیر، تنها در صحنهای زمستانی با درختان خشک و زمین برفی، در کنار هم ایستادهاند. وقتی به جهان حقیقی برمیگردیم، صحنه اصلی فیلم، یک کشتارگاه شهری، به شدت زمینی و کسلکننده به نظر میرسد. گاوها، که سرانجام بیرحمانه آنان را به زودی شاهد خواهیم بود، با چشمانی محتاط و ملتمس ما را نظاره میکنند؛ گویا که میدانند چه در انتظارشان است.
کسی که از پنجره طبقه دوم خود با ناامیدی به این صحنه خیره شده «آندره» (گیزا مورکزانی) است؛ فردی لاغر و ریشو با بازویی پژمرده. او مدیر کشتارگاه است. در این روز به خصوص، «آندره» به چهرهای غریبه نگاه میکند، در تلاش برای یافتن هویت این زن خجالتی و نامطمئن. «ماریا» (بوربلی) یکی از کارکنان نیست، بلکه بازرس کنترل کیفیت دولت است؛ زنی فوقالعاده دقیق که چشمانی تیز برای تخمین میزان چربی یک طرف گاو دارد.
بین این دو نفر مقداری کشش به نظر میرسد، اما هر دو درونگرا هستند. بدون هرگونه مهارت اجتماعی برای باز کردن سر صحبت، به جایی نمیرسد، «ماریا» و «آندره» هر دو به زندگی فردی و انزوای خود برمیگردند. آنگاه تقدیر دست به کار میشود. «ماریا» و «آندره» از همین طریق متوجه میشوند که هر شب خوابی یکسان میبینند. هر دو مکررا تصاویر دقیقا مشابهی از گوزن نر و مادهای که در ابتدای فیلم دیدیم را مشاهده میکنند. مطابق انتظار، «ماریا» و «آندره» هر دو از این اکتشاف مبهوت میشوند و نمیدانند با آن چه کنند؛ اما راضی به رها کردنش هم نیستند.
فیلمساز کنترل کامل همه چیز را در دست دارد و مدلی از ترکیب ساخت فیلمنامه دقیق با تخیلی غیرعادی را ارائه کرده است. او در این راه کمک بسیاری از بازیگران خود دریافت میکند. همانطور که «در جسم و روح» واقعیت و رویا را درهم آمیخته، بازیگران اصلی فیلم نیز بازی حرفهای و آماتور را درهم میآمیزند.
«باربلی»، برنده جایزه بازیگری اروپایی، یک بازیگر حرفهای شگفتانگیز است که توانسته یک «ماریای» آسیبپذیر را بسازد که شدیدا در جسارت و محدودیتهایش باورپذیر است. بازیگر مقابل او «مورکزانی» است، که در زندگی واقعی یکی از ناشران موفق مجارستان است، کسی که با افرادی نظیر «ایمره کرتز» همکاری کرده است. آن دو گوزن هم کارشان بینظیر است. گوزن نر باشکوه ماهها آموزش نیاز داشته و از کارگردان نقل شده که گفته: «گوزن را همانطوری قاب گرفتیم که بازیگران اصلی را قاب گرفتیم» و جواب هم داده است.
فیلمساز با قرار دادن افراد به شدت متفاوت در شرایطی که هدف مشترک پیدا میکنند، این ایده را برجسته میکند که مشکلات روزمره اهمیت کمتری مییابند؛ زمانی که با چشم انداز فرار از آنها از طریق مصاحبت با دیگران مواجه میشویم. بزرگترین دستاورد فیلم، پایدار نگه داشتن درامش در سطحی متوازن از قرابت احساسی است.