اگر در شهری امکان زیست راحت و بی مشکل برای گروهی از شهروندان فراهم نباشد، آن شهر معلول است و باید برای رفع معلولیتش تدابیری ویژه اندیشید.
به گزارش «تابناک»؛ از جمله قدیمیترین دیوارنوشتهها و شعارهایی که بسیار با آن مواجه شده ایم و حتی به ملکه ذهن بسیاری مان تبدیل شده، این است که «معلولیت محدودیت نیست»؛ جملهای که پوچ بودن آن در بسیاری از مواقع برایمان مشخص نمیشود، مگر آنکه در زمره معلولان یا افراد کم توان باشیم یا چنین افرادی در زمره خانواده، دوستان یا نزدیکانمان باشند. افرادی که بارها و بارها با معلولیتهایی در شهر مواجه شده اند که مانع از فعالیتشان شده و محدودیتشان را در پی داشته است.
به این فیلم نگاه کنید؛
متوجه شدید که درباره چه نوع معلولیتی در شهر سخن میگوییم؟ معلولیتی که مانع میشود همه شهروندان بتوانند از زیرساختهای شهری بهرهمند شوند؛ زیرساختهایی که میبایست برای همه شهروندان قابل استفاده باشند، اما الزامات قانونی هم موجب نشده که نواقص و ایراداتشان دیده شده و رفع شوند؛ مثل پیاده رویی که به هر دلیلف دریچه کانال عبور کرده از زیر آن نیست شده و موجب سقوط رهگذری میشود که عصای سفیدش یک روز در تقویم ملی کشورمان را هم به خود اختصاص داده است!
البته این فیلم تنها یک برش از ناخوشایندیهای تردد افراد نابینا در بسیاری از معابر شهری است؛ این را میشود از نشستن پای صحبت ایشان دریافت که بارها با موانع و مشکلاتی ریز و درشت مواجه میشوند و بسیاری از این مواجههها برایشان دردناک و خونین تمام میشود و آثارش برای همیشه در بدنشان یادگار میماند! یادگاریهای تلخی که شهرهای معلول برای ایشان به ارمغان میآورند و بخشی از این معلولیت، نتیجه بی توجهی دیگر شهروندان است.
درست مثل مواقعی که در عبور از پیاده رو با موتورسیکلتها و حتی خودروهای متوقف و پارک شدهای مواجه میشویم که اگر حواسمان نباشد، با آنها برخورد خواهیم کرد، یا حتی تابلوهای مغازهها یا حتی شاخههای درختان که میتوانند سر و صورت افراد نابینا را زخمی کنند؛ وضعیتی که برای عبور افراد ویلچری مصائب دیگری به همراه دارد و حتی برای افرادی که مجبور به استفاده از عصا هستند هم حکم موانعی صعب العبور یا غیرقابل گذر را دارند؛ معلولیتهایی که به وفور در گوشه و کنار شهرها دیده میشوند، به شرطی که قصد دیدنشان را داشته باشیم!
ماجرا زمانی بحرانیتر به نظر میرسد که بدانیم معلولیت شهرها تنها گریبان معلولین را نمیگیرد، بلکه خیل افراد کم توان مانند کهنسالان را هم درگیر خود میکند که ممکن است عبور از پله یا گذر از جوی های آب هم برایشان مقدور نباشد، مگر آنکه مسیر شیبدار یا پل برای عبورشان تعبیه شده باشد. نکاتی که از جمله ملزومات قانونی در احداث پیاده روها و معابر و سازههای با کاربری مختلف هستند، اما چه بسا، پرتکرارترین تخلف قانونی در احداث گذرگاهها و سازهها هم باشند که بابتشان هیچ عقوبتی متوجه کسی نمیشود.
احتمالا مثل فرجامی که گریبان هیچ کسی را در سقوط آن فرد نابینا به چاله واقع در پیاده رو نگرفته و نخواهد گرفت، الا خود آن فرد که باید یا خانه نشینی را انتخاب کند یا با سرعت کمتر و استفاده بیشتر از عصا و همراه نگرانی زیاد، در پیاده روها قدم بزند. انتخاب دشوار پیش روی خیل معلولان و افراد کم توان و حتی جانبازان سرافزار که هرچند قانون باید برای مراقبت از ایشان و رفع معلولیت شهرها به کمک شان بیاید، اما نصیبشان چالهها و چاههای زیاد و رو به افزایشی است که هیچ کس مسئول رفعشان نیست!