شهید احمد هدایت پناه با وجود اینکه فرمانده و صاحب نظر بود و میتوانست بگوید بچه¬ها «پاشین بریم نماز!»، اما هیچ وقت امر نمیکرد. رفتارش غیر مستقیم امر به معروف بود. همین که میگفت میخوام برم نماز، احساس میکردیم یعنی شما هم بیا و نماز اول وقت بخوان.
به خاطر علاقهای که به قران خواندن داشت گاهی میگفت: «خوبه تا بیکاریم، قران بخوانیم».
ما هم به خاطر علاقهی زیادی که به او داشتیم در تلاوت قرآن، همراهش میشدیم.
راوی: محمد درچین
به ریزترین مسائل عبادی دقت داشت مثل چگونگی ایستادن در نماز. گاهی به جهت تذکر و آموزش دادن به خودش و دیگران سؤلاتی طرح میکرد. حواسش به خیلی چیزها بود.
سوار یک تویوتا بودیم و مسیری را با هم میرفتیم. در راه با هم حرف میزدیم. ضبط ماشین یا رادیوی آن هم روشن بود و قرآن تلاوت میشد. احمد یکهو زد روی دکمهی خاموش! گفتم: «پس چرا خاموشش کردی؟!» محکم گفت: «یا صحبت کنیم یا قرآن گوش بدیم!».
احمد در حالی که فرماندهی توپخانه لشکر انصارالحسین را بر عهده داشت در عملیات کربلای ۵ از سرزمین شلمچه تا بهشت پرواز کرد.
راوی: عظیم فیروززاده