به گزارش بورس تابناک، روز نخست هفته را بورس نگرانکنندهتر از روزهای قبل به پایان رساند. فشار عرضهها که بخش عمدهای از آن ناشی از بیاعتماد رفتار بورس بازان است، بازار را به سمتی کشانده که شاخص کل دوباره در یک وضعیت روبه عقب، به کانال 1.1 میلیون واحد برگشت. بورس با مانع سرسخت و قابلجابهجایی به نام بیاعتمادی مواجه شده و همین وضعیت در رفتارهای هیجانی بازار خود را نشان میدهد. همه به دنبال این هستند از این بازار خلاصی یابند و عطا را به لقایش ببخشند و در دیگر بازارها سود راحتتری در قبال سرمایهگذاریهایشان به دست آورند.
عامل اصلی این وضعیت ناشی از تصمیمات سیاستگذاری است که بدون هیچگونه منطق و پشتوانه مطالعاتی حضور همه سرمایهها را به بورس میآورد و بدون منطق و پشتوانه مطالعاتی مانعها و محدودیتهایی در مسیر ورودی و خروجی پولها اعمال میکند. برآیند این مسیر نشان میدهد سیاستگذار بدون راهکار تنها در پی اعمال تصمیماتی است که به خیال خود میخواهد بازار را سروسامان دهد.
این در حالی است که تجربه ثابت کرده، هرزمانی که در مسیر سرمایه مانع یا دستاندازی شکل بگیرد، سرمایه به دلیل اینکه ترسو است، زود فرار میکند. بورس زمانی که باید با اعمال سیاستهایی ورود پولها را غنیمت میشمارد و با ابزارهای مالی به بازار عمق میبخشید تا خیال سرمایهگذار را راحت کند که سودها معقول و متناسب خواهد بود، بدون پشتوانه و از سر ذوق، تنها ورودی بورس را باز نگه داشت تا هر پول منطق دار و بیمنطقی به بازار بیاید.
گرچه همان پولهای داغ، موجی از هیجان را به دنبال داشتند؛ بهطوریکه سودهای نجومی را نصیب افراد خوشاقبال کردند اما با همان سرعت، بداقبالان را هم با زیان های سنگین مواجه کردند. اکنون بازار در وضعیتی است که از سر ترس و ابهام شاهد خروج پولهایی است که همین پولها در یکسال گذشته با ذوق و شوق تنها به فکر این بود که برگه های سهام بخرند تا از قافله عقب نمانند.
بازیگران آماتور بازار سهام از رفتارهای سیاستگذاران میترسند و انتظاری هم ندارد که وضع از این بهتر شود، به همین خاطر خروج را بهترین راهکار میداند. اگر چه ذات بازارهای مالی رفتارهای سینوسوار است اما اوج کارآیی بازار انجاست که رفتارهای معاملاتی با هیجان ناشی از عقلانیت تصمیم به خرید یا فروش بگیرند. به همین خاطر است که حرفهای های بازار از این گلایه دارند که چرا سیاستگذار به جای اینکه به بازار عمق ببخشد و با ارج نهادن به حضور سرمایهها، آن ها را نگه دارد، با سیاستهای معیوب و ناقص تنها در یک دید کوتاه مدت به فکر خلاصی از چالشهایی است که بیشتر آن ها هم ساخته و پرداخته خود او هستند.
بورس به خاطر همین رفتارهاست که مدت مدیدی است بدون پشتوانه منطقی، رنگ ناامیدی به خود گرفته و هر بار هم این ناامیدی با شدت و حدت بیشتری، تعداد بیشتری از سرمایهگذاران را در کام خود تلخ میکند. پیوند رفتار بازیگران به هر عامل یا مولفه دیگری همچون تحولات احیای برجام یا آزادسازی پولهای بلوکه شده یا تعیین تکلیف لوایح FATFگرچه در پیوند است و دامنه محدودی از تاثیر آنان را میپذیرد اما نباید انتظار داشت که این عوامل و مولفهها یا هر عامل مشابه دیگری روند بازار را به کلی تغییر دهند، بلکه در همان جهت میتوانند روند بازار را تقویت کند یا آن را تضعیف کند.
رفتار بازیگران بورس را باید در روزهای آینده در همین چارچوب مورد ملاحظه و تأمل قرارداد، چراکه هر عامل دیگری زیر سایه مختصات کنونی قرار میگیرد. سیاستگذار باید سیاستها و تصمیماتش را در مسیری قرار دهد که محدودیت ها را از پای عرضه و تقاضا برهاند و شرایط را برای خرید و فروش آسان کند تا که بازار در یک وضعیت خود تنظیمگر متعادل شود.
بازارها محل تلاقی عرضه و تقاضا هستند و نزدیکترین و عقلانی ترین راهکار برای خروج بنیادی از هیجان ها هم از همین تلاقی میگذرد. سیاستگذار هم باید از همین رهگذر اقدام به حذف محدودیت ها نماید، چراکه با بزرگ شدن بازار، تصمیمات سیاستگذار هم بزرگ باشد.