انسجام اسلامی در سیره حضرت علی (ع)

یکی از خطوط قرمز حضرت علی (ع) انسجام و وحدت مسلمین بود و در همین چهارچوب فکری مولا علی، بارها از حق خویش به نفع حقوق مسلمین صرف نظر کرد و یا حتی با دشمنانش تا جای ممکن و پیش از آنکه آنان شمشیر بکشند، به مماشات پرداخت؛ رویکردی که همواره باید سرمشق مسلمین باشد.
کد خبر: ۱۰۴۹۸۱۴
|
۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۱:۴۵ 04 May 2021
|
11039 بازدید

انسجام اسلامی در سیره حضرت علی (ع)

یکی از خطوط قرمز حضرت علی (ع) انسجام و وحدت مسلمین بود و در همین چهارچوب فکری مولا علی، بار‌ها از حق خویش به نفع حقوق مسلمین صرف نظر کرد و یا حتی با دشمنانش تا جای ممکن و پیش از آنکه آنان شمشیر بکشند، به مماشات پرداخت؛ رویکردی که همواره باید سرمشق مسلمین باشد.

به گزارش «تابناک»؛ وحدت و انسجام بین مسلمین در دو دوره از زندگی آن حضرت قابل بررسی است: دوره اول پیش از خلافت حضرت و دوره دوم پس از خلافت.


دوره پیش از خلافت

مهم‌ترین عاملی که سبب شد حضرت پس از جریان سقیفه از اقدام نظامی علیه خلفا امتناع ورزد، مصلحت حفظ نظام اسلامی بود، تا در سایه آرامش سیاسی و پرهیز از تفرقه، ریشه نهال نو پای حکومت اسلامی استوار گردد. دکتر شریعتی در این باره پس از طرح نظریه‌های وحدت، بهترین نظریه را وحدت بر اساس سیره علی (علیه السلام) می‌داند «در این راه سوم که با حفظ اصول اعتقادی شیعی خودمان و اختلافاتی که از نظر فکری و عملی با آن‌ها داریم، می‌توانیم با آن‌ها یار و همدست و متحد در برابر دشمن مشترک باشیم.

این شعار و راهی است که برای اولین بار در تاریخ شخص علی بن ابیطالب اعلام و وضع کرده است... این است که من معتقدم اسلام ماندن خودش را کمتر مدیون شمشیر علی و جهاد اوست و بیشتر مدیون سکوت او و تحمل اوست. شمشیر در کار خلق قدرت اسلام بود؛ اما سکوت او در کار ماندن اسلام بزرگترین نقش را داشته است. او بنیانگذار حفظ اختلافات اعتقادی خودمان است در برابر مخالفت داخلی و وحدت خودمان و نیرو‌های اجتماعی خودمان در برابر دشمن خارجی... این است که علی بنیانگذار وحدت است.» (۳)

علی (علیه السلام) خود تصریح می‌کند که سکوت من حساب شده بود، من از دو راه، آنرا که به مصلحت اسلام نزدیکتر بود انتخاب کردم: «در اندیشه بودم که آیا با دست تنها، برای گرفتن حق خود به پا خیزم؟ یا در این محیط خفقان زا و تاریکی که به وجود آوردند، صبر پیشه سازم؟ که پیران را فرسوده، جوانان را پیر، و مردان با ایمان را تا قیامت و ملاقات پروردگار اندوهگین نگه می‌دارد! پس از ارزیابی درست، صبر و بردباری را خردمندانه‌تر دیدم. پس صبر کردم، در حالی که گویا خار در چشم و استخوان در گلوی من مانده بود.» (۳)

سیره امام علی (علیه السلام) در حوادث پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) بهترین گواه بر خیراندیشی، مصلحت جویی و وحدت طلبی آن بزرگوار است. (۴) آنجا که دردمندانه شاهد به غارت رفتن میراث خویش شده، رفتار ناجوانمردانه قوم با خویشان پیامبر (صلی الله علیه وآله) را دیده، ولی به خاطر مصلحت عمومی امت نه تنها سکوت کرده و آرام می‌گیرد بلکه آستین یاری خلفا بالازده و برترین جلوه از خودگذشتگی و ایثار را در تاریخ به نمایش می‌گذارد. در تأیید این مطلب شهید مطهری در کتاب سیری در نهج البلاغه سخنی را از حضرت نقل می‌فرماید: «به خدا سوگند اگر بیم وقوع تفرقه میان مسلمین و بازگشت کفر و تباهی دین نبود رفتار ما با آنان (اصحاب سقیفه) طور دیگری بود.»

حضرت پیش از عظیمت به سوی بصره در خطبه‌ای می‌فرمایند: «دیدم صبر از تفریق کلمه مسلمین و ریختن خونشان بهتر است، مردم تازه مسلمانند و دین مانند مشکی که تکان داده می‌شود کوچکترین سستی آنرا تباه می‌کند و کوچکترین فردی آنرا تباه وارونه می‌نماید». ایشان در پاسخ شخصی که اشعاری مبتنی بر ذی حق بودن حضرت و ذم مخالفینش سروده بود که در واقع نوعی تحریک بود، وی را از چنین کاری نهی کرده فرمودند «برای ما سلامت اسلام و اینکه اساس اسلام باقی بماند از هر چیز دیگر محبوبتر و با ارج‌تر است». (۵)

امروزه دیگر نمی‌توان جنبه مصلحت جویی و وفاق گرایی و شکیبایی بیست و پنج ساله امیر موءمنان در عهد خلفای سه گانه را نادیده گرفت، که اگر این نبود می‌بایست از آغاز دست به شمشیر برده و مخالفت آشکار کرده و بیعت کسانی را که می‌خواستند در برابر خلیفه اول با او بیعت کنند می‌پذیرفت و یا دست کم از صحنه سیاست خلفا کنار می‌رفت و با انزوا گزینی همه حمایت‌های خود را از دستگاه حاکم دریغ می‌نمود. در حالی که هیچ یک از این دو راه را برنگزید بلکه بر خود فرض دانست به رغم اختلاف‌ها به یاری وضع موجود شتافته و تا می‌تواند در اصلاح امور بکوشد؛ و بدین سبب بار‌ها و بار‌ها در مواقع خطیر به دستگاه حاکم یاری رسانده و درست‌ترین راه را به آنان نشان داده است. (۶)

امام (علیه السلام) در نامه‌ای به مالک اشتر، هدف خود از این گونه رفتار را بازگو می‌کند: «در آغاز دست خود باز کشیدم تا اینکه دیدم گروهی از مردم از اسلام روی برگردانده و مردم را به نابود ساختن آیین محمد فرا می‌خوانند در این وقت ترسیدم که اگر اسلام و مسلمانان را یاری نکنم، آنچنان رخنه یا ویرانی را در آن ببینم که مصیبت آن بر من سخت‌تر از دست رفتن حکومت شما باشد که روز‌هایی چند است و، چون سرابی نهان می‌شود و یا، چون ابر گرد نیامده پراکنده می‌گردد. پس در میان این آشوب و غوغا برخاستم تا باطل محو و نابود شد و دین استوار گردید و بر جای خود آرام گرفت». (۷)

در جریان شورای شش نفره‌ای که برای تعیین خلیفه پس از ترور عمر تشکیل شد گرچه هواخواهی و غرض ورزی بعضی از حاضران در انجمن سبب شد بار دیگر امر خلافت به بیراهه رود، ولی آن حضرت همچنان به استراتژی مدارا و مسالمت خود ادامه داد. او می‌گفت: «همانا می‌دانید که من از دیگران به خلافت شایسته ترم. به خدا سوگند همچنان سازش خواهم کرد چندان که امور مسلمانان سلامت باشد و تنها به من جفا رفته باشد، این کار من در تمنای پاداش و فضیلت آن و نشانه بی میلی من به زر و زیوری است که شما بر سر آن به رقابت برخاسته اید.» (۸)


رفتار حضرت با خلفا

حضرت با خلفا روابط خانوادگی داشت، در نماز جماعت ایشان حاضر می شد و به آنها در امور مهم مشورت می داد. تأثیر حضرت در خلیفه دوم به حدی بود که دستور داده بود که با حضور علی در مسجد هیچ کس حق رأی و فتوا ندارد.انسجام اسلامی در سیره حضرت علی (ع)

آن بزرگوار اصحاب خود را از کار‌های تفرقه انگیز مانند سب و لعن که نشانگر تعصبات جاهلانه و خود برتر بینی گروهی است به شدت نهی می‌فرمودند: «من خوش ندارم که شما دشنام دهنده باشید! اما اگر کردار شان را یاد آور می‌شدید و گمراهی‌ها و کار‌های ناشایسته آن‌ها را بر می‌شمردید به راست نزدیکتر و معذور‌تر بود» (۹)

در تعبیری دیگر، حضرت علی (علیه السلام) که به وحدت و اتحاد مسلمین بسیار علاقه‌مند بود و در راه آن متحمل انواع رنج‌ها و مشقت‌ها شد، در نصایح و سفارش های خود به مسلمین، آن‌ها را از طرح مسائل اختلافی مربوط به گذشته و امور اختلاف بر انگیز، برحذر می‌دارد و اینطور برداشت می‌شود که در صورت طرح نیز، حضرت تشریح و توضیح اختلافات و زیاده از حد باز نمودن آنرا جایز ندانسته اند. حتی اگر به قصد وحدت باشد. چون این کار‌ها اثر سوء خود را می‌گذارد. در مقابل حضرت، مسلمانان را به مسایل و مشکلات روز که با آن‌ها دست به گریبانند، متوجه و آگاه می‌سازد. (۱۰) از این روی حضرت در حل مسائل و مشکلات روز با خلفا همکاری می‌کرد تا مبادا مشکلات داخلی جهان اسلام را در برابر جهان کفر ناتوان نشان دهد.

دوره پس از خلافت

زمانی که بر اثر بدرفتاری خلیفه و دستیارانش آشوب بپا شده و اعتراض‌های مردمی بالا گرفت، امام (علیه السلام) خیرخواهانه برای اصلاح امور و آرامش جامعه کوشید و با میانجی گری‌های متعدد کوشید از بروز فتنه‌ای خونین مانع شود. او پس از قتل خلیفه واقعه را اینگونه ارزیابی نمود: «او استبداد ورزید بد گونه استبدادی و شما برافروختید و بدگونه بیتابی کردید و خداوند در قیامت نسبت به خودخواه و ناشکیبا داوری کند.» (۱۱)

بر خلاف موضع شکیب و مدارای امام (علیه السلام) آنگاه که خلافت به خواست و اصرار مردم به ایشان رسید، فتنه جویانِ بی تاب از عطش قدرت، ناجوانمردانه از هر سو سربرداشته و آتش‌ها برافروختند. آنان با این اقدام خود دانسته ساز تفرقه نواختند و هزاران مسلمان را به پای منافع و امیال خود به دم تیغ سپردند. در این اوضاع، امام (علیه السلام) در نهایت صبوری برای جلوگیری از بروز فتنه کوشید و تا مجبور نشد، دست به تیغ نبرد و هر فرصتی را برای بازگشت آرامش مغتنم شمرد.

ایشان پیش از هر جنگی با روش‌های مختلف از جمله صحبت با سپاه دشمن و یا نامه نگاری برای مخالفین (به ویژه معاویه که به سبب نقض فرمان عزل حضرت درصدد ایجاد تفرقه بود) سعی در جلوگیری از جنگ و حل مسالمت آمیز اختلافات داشتند و تا جایی برخی در به تعلل ایشان در آغاز جنگ اعتراض کردند. در جریان داوری صفین در نامه‌ای به ابوموسی اشعری این گونه نوشت: «بدان که هیچ کس در گرد آوردن امت محمد و سازگاری آنان با یکدیگر از من حریص‌تر نیست. من بدین کار پاداش نیکو و جایگاه گرامی را نزد خداوند خواهانم...» (۱۲)

۳. علی شریعتی، کتاب علی بنیانگذار وحدت، نشر نصر سخنرانی در آبان سال ۱۳۵۰، از ص ۵۲-۴۸ و نیز در مورد فلسفه سکوت مراجعه کنید به سید محمد باقر حکیم، الوحدت الاسلامیه من منظور الثقلین، نشر مجمع العالمی لاهل بیت ص. ۱۳۳.

۳. «و طفقت ارتئی بین ان اصول بید جذاء آو اصبر علی طخیة عمیاء یهرم فی‌ها الکبیر، و یشیب فی‌ها الصغیر، و یکدح فی‌ها مومن حتی یلقی ربه. فرایت آن الصبر علی هاتا احجی فصبرت و فی العین قذی و فی الحلق شجا» نهج البلاغه، ترجمه استاد محمد دشتی، خطبه ۳ (شقشقیه).

۴. ر. ک فخلعی، محمد تقی، کتاب مجموعه گفتمان‌های مذاهب اسلامی.

۵. استاد مرتضی مطهری، سیری در نهج البلاغه، انتشارات صدرا، بخش پنجم. ص ۱۸۱-۱۷۹،

۶. علامه عبدالحسین امینی در موسوعه الغدیر موارد زیادی را بر شمرده اند که علی (علیه السلام) به یاری خلفا شتافته و آن‌ها را از فرو افتادن نگاه می‌داشت و راهکار‌ها را به آنان نشان می‌داد. ر. ک. ر: امینی، الغدیر، ج ۶، ص ۳۲۵، ۸۳، دارالکتب الاسلامیة، تهران و نیز نهج البلاغه، خطبه ۱۳۴ و خطبه ۱۴۶،

۷. «فأمسکت یدی حتی رأیتُ راجعة الناس قد رجعت عن الاسلام یدعون الی محق دین محمد صلی الله علیه و اله فخشیت إن لم أنصر الاسلام و أهلَه أری فیه ثلماً أوهدماً تکونُ المصیبةُ به علیَّ أعظم من فوت ولایتکم الَّتی انَّما هی متاع ایّام قلائل یزول منها، ما کان کما یزول السَّراب أو کما یتقشع السَّحاب فنهضتُ فی تلک الأحداث حتی زاح الباطل و زهق و اطمأنّ الدین و تنهنه...» نهج البلاغه، نامه ۶۲.

۸. «لقد علمتم أنّی أحق بها من غیری والله لأسلمن ما سلمت أمور المسلمین و لم یکن فی‌ها جورٌ إلاّ علیَّ خاصهً التماساً لأجر ذلک و فضله و زهداً فیما تنافستموه من زخرفه و زبرجه.» نهج رالبلاغه خ ۷۴.

۹. ر. ک. نهج البلاغه خطبه ۲۰۶.

۱۰. ر. ک. عثمان رادپی، مقاله ائمه اهل بیت و وحدت اسلامی، چهارمین کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی خرداد ۸۰. انتشارت دانشگاه مذاهب اسلامی.

۱۱. «إستأثر فأساء الاثرة و جزعتم فأسأتم الجزع و لله حکمٌ واقعٌ فی المستأثر و الجازع» پیشین، خطبه ۳۰.

۱۲. «لیس رجلٌ فاعلم أحرصُ علی جماعة محمد صلی الله علیه و اله و أُلفت‌ها منِّی أبتغی بذالک الثَّواب و کرم المأب...» پیشین، نامه ۷۸.

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
برچسب ها
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # دمشق # الجولانی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
تحولات اخیر سوریه و سقوط بشار اسد چه پیامدهایی دارد؟