رسول جعفريان
1 ـ شادمانترين لحظههاي زندگي صاحب اين قلم، هنگامي است که يا در کلاس درس است يا در حال مطالعه و به تازگي زماني است که در نمايشگاه کتاب قدم ميزند. اين شادماني براي همه علاقهمندان به فرهنگ قابل درک است.
در اين بخش، انسان چهرههايي را ميبيند که عاشق کتابند و به نمايشگاه آمدهاند تا با ديدن انواع کتابها، نشان دهند که ملتي اهل فرهنگ هستند، اهل فرهنگ باقي خواهند ماند. اساسا تجربه حضور در نمايشگاه انسان را با آدمهاي جالب يا ترکيبي از آدمهاي جالب روبهرو ميكند که آروز ميکند، اي کاش، همه دنيا نمايشگاه کتاب بود. نمايشگاه کتاب ايران هميشه پرشکوه بوده و با استقبال مردم فرهيخته اين مرز و بوم روبهرو شده است. اين استقبال هر ساله بيش از گذشته بوده و از آن جمله، نمايشگاه امسال در قياس با سالهاي گذشته، از لحاظ حضور مردم، يکي از بهترين سالها بوده است.
2 ـ همين جا يادآور ميشود که اين استقبال زياد با توجه به فضايي که در اختيار نمايشگاه است، به تدريج به يک مشکل تبديل شده و مسئولان دير يا زود بايد در انديشه گسترش فضاي نمايشگاه باشند. امسال همچون سالهاي گذشته، شلوغي نمايشگاه در روزهاي پنجشنبه و جمعه به اندازهاي بود که تقريبا مانع مهمي براي مشتاقان خريد کتاب در يک محيط خلوت و آرام و با حوصله است. اين قبيل افراد ترجيح ميدهند در روزهايي جز روزهاي تعطيل به نمايشگاه بيايند تا بتوانند به آساني به خريد کتابهاي مورد علاقه خود بپردازند.
3 ـ با مروري ميتوان دريافت که تجربه سال گذشته در مصلي، سبب شده است تا مسئولان نمايشگاه امسال با درايت بيشتري به مسائل اصلي و حاشيهاي توجه کرده و پيشبينيهاي لازم را داشته باشند. در حالي که سال گذشته، کمتر از يک ماه فرصت براي آماده سازي فضاي نمايشگاه بود و طبعا پر از اشکالات ريز و درشت، امسال با يک برنامهريزي دراز مدت و به رغم مشکلات موجود، تقريبا بيشتر اشکالاتي که سال گذشته وجود داشت، حل و فصل شده بود؛ براي مثال، در سال گذشته خدمات جانبي به اندازهاي بود که صداي اعتراض بسياري را درآورده بود، اما امسال اين خدمات به حدي زياد بود که کساني به طعنه اظهار ميکردند نمايشگاه ساندويچ و پيتزا شده است! جالب است، چيزي که سال گذشته، آن سويش مشکل بوده، امسال از سوي برخي از اين سويش انتقاد شده است. مسلما اين يک امتياز است که هر شخصي در هر شرايطي بتواند نيازهاي حاشيه اي خود را نيز در نمايشگاه برآورده سازد. با وجود چنين جمعيتي، تدارک لازم براي غذا، تفريحات حاشيهاي، سرويس بهداشتي و غيره در نمايشگاه تا اندازهاي فراهم بود. تقريبا فضاهاي طراحي شده از اين جهت، در چهارچوب امکانات، رضايتبخش بود.
5 ـ اما ناشران بزرگ امسال اين فرصت را يافتهاند که فضاي بيشتري داشته باشند. برخي از اين ناشران، الحق و الانصاف، چنان فروشي دارند که تقريبا منهاي خريدهاي عمدهاي که ارشاد از آنان دارد، در سال اين فروش را ندارند. از جمعيتي که در کنار غرفههايي چون مرکز، ققنوس، سخن و... ديده ميشود، مي توان فروش بالاي اين ناشران را حدس زد. اين فرصتي است که در اختيار آنان گذاشته شده و انسان گاه شاهد ناسپاسي برخي از آنهاست. امسال يک مشکل اساسي جدا شدن ناشران دانشگاهي، يک بخش در زير زمين مسجد و ديگري در بخش فوقاني بود. مسلما مشکل فضا اين اشکال را پديد آورده و اين تبعيض آشکاري است که وجود دارد و براي سال آينده، بايد حل و فصل شود.
6 ـ مسئولان ارشاد امسال نصيحت متخصصان را پذيرفتند که همه کتابهاي عربي ريالي باشد. همين که شر خريد ارزي و رفتن به بانک و نوشتن کد و غيره از بين رفت، بايد خدا را شاکر بود. حجم تخلفات و فساد در آن سيستم به اندازهاي بود که همه را عاصي کرده بود. با اين حال، امسال در اين بخش مشکلاتي وجود داشت، به گونهاي که به رغم آن که در مقايسه با سال گذشته اوضاع بسيار بسامان شده است، همچنان فضاسازي داخلي اين بخش نازيبا و دون شأن ناشران و خريداران فرهيخته است. دليل آن هم اين است که ساختمان به لحاظ معماري آماده نيست. نيز چينش ناجور ناشران سبب سردرگمي افرادي ميشود که تنها يک بار قصد گردش در اين بخش را دارند. آنان نميدانند از کجا بايد آغازكرده و به کجا ختم کنند. هرچه راهروهاي بخش داخلي زيبا بود، بخش عربي کج و معوج و سردرگم بود.
7 ـ يک نکته شگفت، اظهارنظر کساني است که با قيافه حق به جانب و اين که گويا همه عالم را زير پا گذاشتهاند ميگويند: در نمايشگاههاي کتاب خارج تنها مخصوص ثبت سفارش است، اما اينجا تجارتگاه کتاب شده است! اين افراد توجه ندارند که: اولا نمايشگاههايي چون فرانکفورت، حتي ثبت سفارش هم نيست، بلکه فروش حق كپي رايت است؛ چيزي که در ايران نامفهوم است. دوم آن که کمتر ناشر و خريداري است که در نمايشگاه ما به ثبت سفارش راضي باشد. همه مشتاق آن هستند تا نقدا کتاب خود را بفروشند و بخرند و همانجا تحويل صورت گيرد. اين روشي عالي است که هر کسي هرچه خريداري ميکند، همان موقع دريافت ميکند. در منطقه ما، همه نمايشگاههاي کتابي که در کويت، امارات، بحرين، سوريه، و عربستان و حتي نقطهاي دورتر در مراکش برگزار ميشود، دقيقا به همين صورت است. صد البته اگر ناشري بپذيرد کتابي را بفروشد، پولش را هم بگيرد و بدون هزينه يا با هزينه مختصر کتاب را درب خانه بفرستد، بسيار عالي است. برخي از ناشران اين کار را آغاز کردهاند و اين البته مطلع بسيار خوبي براي خدمت به مشتريان است.
و نکته ديگر آن که براي رعايت حال اين افراد خارج ديده، بهتر است سال آينده سالني به افرادي که تنها قصد نمايش کتابهايشان را دارند، اختصاص يابد و صد البته حق مشارکت در فروش مستقيم را نداشته باشند. هرچند به نظرم حتي يک ناشر نيز به آن سالن نخواهد رفت!
8ـ بدون شک، اين وضعيت محصول اداره نسبتا خوب نمايشگاه بود. دهها نفر از مسئولان نمايشگاه از صبح تا شام يکسره به دنبال حل دشواريهاي موجود براي هرچه بهتر برگزار شدن آن بودند. نظارت بر بخشهاي گوناگون، سبب نوعي آرامش براي خريد کتاب بود. نويسنده اين نوشتار که روزهاي پياپي در نمايشگاه بود، در هر فرصت، شاهد حضور مسئولان و رسيدگي آنان به امور جاري بود. همين که آنان در دسترس بودند، فرصتي براي کساني بود تا اشکالات را منتقل کرده و آنان راهكاري براي آن بيابند. امسال برخلاف دو سال گذشته، وزير هم تقريبا يک روز در ميان به نمايشگاه ميآمد.
9 ـ آخرين نکته درباره برخي برنامههاي تفريحي است. نويسنده به هيچ روي مخالف با برنامههاي تفريحي نيست. اما در برخي از موارد، موسيقي تند و خارج از حد، فضا را نه تنها از معنويت تهي ميکرد، بلکهاندکي رو به ابتذال ميبرد. ميپذيرم که يکي از بهترين صحنهها، نماز جماعت ظهر و عصر و مغرب و عشا بود، اما حق آن بود که در بخش و پخش موسيقي افراط کمتري ميشد. اين نکته مربوط به برخي از حواشي نمايشگاه در يکي دو نقطه معين است.