به گزارش «تابناک»، روزنامه شرق در ادامه نوشت: این مسئله در ادبیات علوم سیاسی تحت عنوان «تئوری کنت آرو» در نظریه انتخاب اجتماعی صورتبندی نظری شده است.
این موضوع هرچند بدیهی است، اما تجربه اداره امور عمومی در ایران نشان میدهد که به آن بیتوجهی میشود و خسارت هزاران میلیاردی به نام «مردم» به بیتالمال وارد میشود. «توده مردم» یعنی آحاد شهروندانِ یک کشور، یک «واحد» روشن است و شماری از افرادِ ساکن یا تابعِ یک دولت ملی را شامل میشود؛ اما آنگاه که میگوییم «مردم فلان سیاست را میخواهند یا نمیخواهند» کاملا از معنای خود خارج میشود و عملا هیچگاه نمیتوان گفت که همه مردم مثلا طرفدار سیاست خرید تضمینی محصولات کشاورزی یا سیاست حمایت از تولید صنعتی یا صادرات محصولات کشاورزی هستند.
یادآوری این واقعیت بدیهی از آن رو اهمیت دارد که بسیاری از سیاستها به بهانه همه مردم اتخاذ میشود. هر سیاستی، به تناسب، ممکن است به یک یا دو یا سه یا پنج میلیون نفر سود برساند، ولی ما از آن سیاستها بهعنوان سیاست مردمی یاد میکنیم. این خلط مبحث گاه از حیث اتلاف منابع ملی بسیار مهم است و سبب میشود خودآگاه یا ناخودآگاه هزاران میلیارد تومان از خزانه کشور برود؛ بنابراین یک کاندیدا یا یک فعال سیاسی یا یک شهروند باید به این مسئله واقف باشد که معمولا با هیچ سیاستی نمیتوان موافقت صددرصدی مردم (یعنی همه شهروندان) را جلب کرد. به بیان دیگر، در انتخابات باید به این مهم توجه کرد که دموکراسی «حکومت اکثریت» نیست، بلکه معمولا حکومتِ «بزرگترین اقلیت» است.
ذکر یک نمونه مشهور در انتخابات ایران مفید است: در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۸۴ در دور اول انتخابات، آقایان هاشمی ۷، احمدینژاد ۶، کروبی ۶، معین ۴، قالیباف ۴، لاریجانی ۱.۷ و مهرعلیزاده ۱.۲ میلیون رأی آوردند. این یعنی اینکه در دور اول همه کاندیداها به نسبت کل واجدان شرایط و بلکه به نسبت ۳۰ میلیون نفری که رأی داده بودند در اقلیت بودند. حتی در دور دوم نیز آرای ۱۷ میلیونی آقای احمدینژاد از نصف واجدان شرایط (۳۷ میلیون نفر) کمتر بود.
البته طبیعی است که چنین نتیجهای قابل قبول است؛ اما به نام سازوکارهایِ دموکراسیِ دومرحلهای و نه به نام همه مردم. در واقع اینگونه تفوقهای دومرحلهای را از روی تسامح، «اکثریت» مینامیم. از همین روست که میگوییم معمولا دموکراسی حکومت بزرگترین اقلیت است.
نتیجهای که میخواهم بگیرم چندگانه است:
اولا، همگان و از جمله کاندیداها به این توجه داشته باشند که چگونه از واژه «مردم» استفاده کنند.
ثانیا و البته مهمتر آن اینکه مکانیسم ائتلاف، نه یک فرصتطلبی یا تزویر سیاسی بلکه یک واقعیت عینی است و باید به آن تن داد. این، از آداب رأی است که بهتدریج و در یک فرایند تاریخی باید یاد گرفت. انتخابات، هرچقدر و با هر درجهای که آزاد باشد ما بهعنوان یک ملت، نیازمند یادگیری این آداب هستیم.
ثالثا و بسیار مهمتر آنکه، از رئیسجمهور منتخب این انتظار را داشته باشیم که تصمیمهای سیاستی و اقلیتیِ خود را به نفع همه ملت نپندارد، چون گاه خسران بزرگی در پی دارد؛ برای مثال بازپرداخت خسارت مؤسسات مالی اعتباری، ممکن است از حیث تعهد حقوقیِ یک دولت قابل توجیه باشد، اما تنها به نفع شمار اندکی از مردم است؛ یعنی مثلا از جیب ۸۰ میلیون ایرانی ۱۰ هزار یا ۲۰ هزار میلیارد تومان درمیآورید و به مالباختگان میدهید که بخشی از آنها بهدلیل اهمال خودشان (و البته بخشی هم بهدلیل اهمال دولت) گرفتار این وضعیت شدهاند یا مثلا استخدام ۱۰ هزار نفر از آموزشیاران نهضت سوادآموزی در وزارت آموزش و پرورش ضرورتا ارائه خدمت به همه ملت ایران نیست، بلکه پرداخت هزینه استخدام و بازنشستگی به آن ۱۰ هزار نفر طی حداقل ۶۰ سال از جیب حدود ۸۰ میلیون ایرانی است.
به بیان دیگر از افکار عمومی برای مقاومت در برابر مطالبات اقلیت بهرهبرداری میکنند تا از خسارت هزاران میلیاردی به نام «مردم» جلوگیری کنند.