به گزارش «تابناک» به نقل از روزنامه شرق، ۲۴ سال پیش، بعید به نظر نمیرسید از ۲۹ میلیون و ۷۶ هزار و ۷۰ نفری که روز دوم خرداد سال ۷۶ به پای صندوق رأی رفتند تا رئیس دولت بعد از آیتالله هاشمی رفسنجانی را انتخاب کنند، در این اندیشه بوده باشند که درحال رقمزدن یکی از روزهای ماندگار بعد از پیروزی انقلاب هستند.
روزی که ۲۰ میلیون و ۱۳۸ هزار و ۷۸۴ نفر نام سیدمحمد خاتمی را در صندوق رأی انداختند و اولین دو قطبی انتخابات را به نفع جناح چپ آن روزگار رقم زدند. هاشمی، بهواسطه آنکه رئیس دولت را برعهده داشت و اصولا معتمد هر دو جناح محسوب میشد، خاطرات و ماجراهای مهمی از آن روزها را به ثبت رسانده است. او در کتاب خاطرات سال ۷۶ خود با نام «انتقال قدرت» به وقایع آن انتخاب تاریخی پرداخته است.
ردپای انتخابات ریاستجمهوری هفتم را میتوان از اواسط فروردین آن سال در خاطرات هاشمی دید. هشت سال از رویکارآمدن دولت او میگذشت و با وجود اینکه برخی از ریاستجمهوری دائمی آیتالله سخن میگفتند اما او صراحتا با آن مخالفت کرده بود. حالا دولت او باید انتخاباتی را برگزار میکرد که یکسوی آن شیخ علی اکبر ناطقنوری، رئیس مجلس بود که جناح راست از او حمایت میکرد، در سوی دیگر نیز سیدمحمد خاتمی، رئیس پیشین وزارت ارشاد قرار داشت که جناح چپ به دور خود گرد آورده بود. هواداران ناطق اما زمزمههای شکست را زودتر از موعد انتخابات متوجه شده بودند، هاشمی در خاطره روز ۱۹ فروردین مینویسد: «دکتر [حسن] روحانی آمد. راجع به انتخابات [ریاستجمهوری [صحبت شد، گفت گروه آقای [علیاکبر] ناطق [نوری] از نتایج انتخابات نگراناند و به فکر چارهاند...».
احتمال پیروزی خاتمی چنان برای هواداران شیخ نگران کننده شده بود که دست به دامان هاشمی شوند. او در خاطره ۲۷ فروردین، اینگونه از استمداد آنان مینویسد: «آقای یزدی گزارش داد که جامعه مدرسین [حوزه علمیه قم]، حاضر نیست برای تأیید آقای ناطق بیانیه بدهد، ولی موافقت کرده که آقای [رضا ] استادی در مصاحبه، خبر را بگوید. از پیشرفت کارهای آقای [سیدمحمد] خاتمی، با توجه به تأیید کارگزاران [سازندگی] از ایشان، نگران هستند و از آقای [سیدرضا] زوارهای و [محمد محمدی] ریشهری که [با نامزدی در انتخابات]، باعث تجزیه آراءشان شدهاند، گلهمندند و توقع دارند که من کمکشان کنم و با توجه به اینکه بخشی از مردم، کارگزاران را هماهنگ با من میدانند، به نحوی آن را علاج کنم».
سیدمحمد خاتمی نیز هاشمی را برای کمک و نظرخواهی انتخاب کرده بود اما دغدغه او رأی مردم نبود بلکه از سرنوشت شمارش آرا نگران بود. هاشمی یک روز بعد در خاطره روز ۲۸ فروردین خود نوشت: «آقای [سیدمحمد] خاتمی، [نامزد انتخابات ریاستجمهوری] آمد و در مورد سیاست تبلیغاتی توضیحاتی داد و از من نظر خواست؛ فکر میکند که اکثریت را دارد و درعینحال از عدم دستکاری در روند کاری رأیگیری، مطمئن نیست».
آیتالله، در جریان نظرسنجیها نیز قرار دارد؛ او در خاطره روز دوم اردیبهشت به نقل از مرحوم محسن نوربخش مینویسد که براساس آخرین نظرسنجیها، خاتمی ۲۷درصد و ناطق نوری ۲۳ درصد رأی دارند. همان روز ناطق به دیدار مرحوم هاشمی میرود: «عصر آقای ناطقنوری آمد و از احتمال پیروزی خاتمی [در انتخابات ریاستجمهوری]، اظهار نگرانی کرد و از من کمک خواست، برای تقویت خودش و مشخصا خواست که به خانه کارگر هم بگویم که از او حمایت کنند».
جلسات جناح راست با مرحوم هاشمی بیشتر شده و نگران پیروزی رقیب هستند. «شب شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز [تهران] در دفترم جلسه داشت. آقای ناطق [نوری] و دوستانش از نتیجه انتخابات ریاستجمهوری نگراناند و روحیه آنها ضعیف است. فکر میکنند که رقیب اصلیشان آقای خاتمی، برنامه تبلیغاتی بهتری دارد. از عدم تحرک دبیرخانه جامعه شکایت دارند. اختلافات رو شده در جامعه مدرسین [حوزه علمیه]قم که تأیید اعلانشده از آقای ناطق را خراب کرده، وضع را بدتر نموده است. از من درخواست داشتند که کمکشان کنم. گفتم اعلان بیطرفی کردهام، ولی میتوانند از اسم من که از اعضای جامعه هستم، استفاده کنند. مقداری روحیه دادم، با توضیح امکانات که طریق حوزهها و علما و مساجد و برنامههای محرم دارند».
مرحوم هاشمی چنان بر بیطرفی خود اصرار دارد که حتی افراد نزدیک خود را نیز از حمایت از کاندیدای خاص برحذر میدارد. او در پنج اردیبهشت مینویسد: «فائزه پیشنهاد داشت که [در انتخابات ریاستجمهوری] به نفع آقای [سیدمحمد] خاتمی فعالیت کند؛ گفتم بهتر است وارد این فعالیت نشود، چون من اعلان بیطرفی کردهام. اخوی احمد آمد و اجازه خواست که برای انتخابات ریاستجمهوری ثبتنام کند؛ مخالفت کردم».
دوم خرداد ۷۶، روز تاریخی انتخابات ریاستجمهوری هفتم فرارسید؛ هاشمی آخرین روزهای حضور در دولت را میگذارند و قرار است جانشین او مشخص شود. او خاطرات این روز خود را با تعبیر مقام معظم رهبری نسبت به خود شروع میکند: «خبر دادند که آیتالله خامنهای، در مصاحبه هنگام رأیدادن، گفتهاند برای شخص من، هیچکس نمیتواند آقای هاشمیرفسنجانی باشد. بعدا از تلویزیون آن را شنیدم. برای رأیدادن به حسینیه جماران رفتیم. فاطی و عفت هم همراه بودند. بعد از رأیدادن مصاحبه کوتاهی کردم. تا شب در خانه بودم و مرتبا اخبار انتخابات را از وزارت کشور، در صفحه کامپیوتر خبریام و توسط افراد دریافت میکردم. مجموعه خبرها از جلوتربودن آقای خاتمی حکایت دارد؛ بعضیها با اغراق و بعضیها معتدل».
فردای آن روز کموبیش نتیجه انتخابات مشخص است و همه شگفتزده شدهاند. آیتالله نوشته: «اول وقت، وزیر کشور اطلاع داد که از ۲۰ میلیون رأی شمرده شده، بیش از ۶۰ درصد از آقای خاتمی است. تا شب که شمارش آرا تکمیل شد، از ۲۹ میلیون رأی تجاوز کرد و همین نسبت باقی ماند. نتیجه انتخابات برای تمام ناظران داخلی و خارجی، غیرمنتظره است».
نتیجه انتخابات چنان غیرمنتظره بود که شخص هاشمی نیز در یک نشست مطبوعاتی در چهارم خرداد به آن اذعان میکند. او در جواب خبرنگاری که از او پرسیده بود آیا قبل از انتخابات حدس میزدید که آقای خاتمی به پیروزی برسند و شما به چه کسی رأی دادید، پاسخ داده بود: «حدس نمیزدیم، ولی افکارسنجی داشتیم که اکثر افکارسنجیها نشان میداد آقای خاتمی جلو هستند. خود کارگزاران که افکارسنجی کرده بودند، همین ۶۵ تا ۷۰ درصد را پیشبینی کرده بودند. درمورد رأی من، گویا خبرگزاری جمهوری اسلامی، برداشت خاصی از رأی من داشت، اما من گفتم که رأیم مخفی است و بنا ندارم بگویم به چه کسی رأی دادم. بهصورت رسمی هم اعلام بیطرفی کرده بودم».
کمی بیشتر از دو ماه بعد، مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی، دولت را به سیدمحمد خاتمی، وزیر سابقش در وزارت ارشاد تحویل داد و به مجمع تشخیص مصلحت نظام رفت. سه روز مانده به مراسم تحلیف و تنفیذ، مرحوم هاشمی در پاسخ به این پرسش که از واگذاری مسئولیت ریاستجمهوری چه احساسی دارد، گفته بود: «فکر میکنم باید راضی باشم. به خاطر آنچه که در این چند سال گذشته و در مقابل خداوند که همه توفیقات از اوست و همچنین در مقابل مردم و رهبر انقلاب و همکارانمان، با احساس رضایت این مسئولیت را واگذار میکنم. از پیش هم هیچوقت فکر نمیکردم که بیش از این مقدار بتوانم در یک مسئولیت باشم. قانون اساسی حدی برای این مسئولیت قرار داده است و از اینکه میبینم خیلیها و بهخصوص رهبر انقلاب از نتیجه کار راضی هستند، احساس رضایتم را قویتر میکند. حتما کسانی هستند که نسبت به آنچه که انجام شده قانع نیستند. مطمئنا اینطور نیست که هرچه کردهایم، برای رضایت همه مردم کافی باشد، ولی در مجموع فکر میکنم دوره خوبی گذشت. فرصتی داده شد که به انقلاب و مردم خدمت کنم و الان هم با خیال راحت این مسئولیت را ترک میکنم. چون بنده از اولین روز انقلاب بودم و همیشه از وجودم برای انقلاب سرمایهگذاری کردم، خیلی دلم میخواهد این انقلاب پایدار، محکم، مطمئن باشد. الان احساس آرامش دارم».