به گزارش «تابناک» به نقل از روز نو، اوایل اردیبهشت امسال دختر جوان به نام ترانه به همراه پدر و مادر خود به پلیس مراجعه کرد و از پسری که عاشقش بود به اتهام تجاوز شکایت کرد.
با ادله ای که او ارائه داد رسیدگی به پرونده در جریان افتاد و متهم به نام سینا بازداشت شد.پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد و هفته قبل سینا و ترانه برای طی روال قانونی پرونده به شعبه دوازدهم دادگاه کیفری مراجعه کردند.
در ابتدای جلسه رسیدگی ترانه با چشمانی اشکبار پشت تریبون رفت و در طرح شکایت خود گفت:«مدتی قبل با سینا آشنا شدم.به نظرم آمد او پسر خوبی است.سینا به من ابراز علاقه می کرد و من هم کم کم به او علاقه پیدا کردم.تا اینکه سینا تصمیم گرفت به خواستگاری من بیاید و من هم موضوع را با خانواده ام مطرح کردم اما پدرم با ازدواج ما مخالف بود.او می گفت در مورد سینا تحقیق کرده و متوجه شده سینا موقعیت مالی خوبی ندارد و فرهنگ خانوادگی مان هم متفاوت است.اما عشق من و سینا هر روز به هم بیشتر می شد و فکر اینکه نتوانیم روزی با هم ازدواج کنیم برایمان خیلی دردناک بود.بالاخره سینا به من پیشنهاد داد که با هم فرار کنیم تا خانواده هایمان مجبور شوند به ازدواج ما با هم رضایت دهند.من هم قبول کردم و فکر می کردم یکی دو روزی طول می کشد و بعد دوباره به خانه برمی گردیم و پدرم تسلیم خواسته من می شود.اما ماجرا طور دیگری رقم خورد و سینا من را مورد تجاوز وحشیانه قرار داد.حال روحی خیلی بدی داشتم و مدتی بعد متوجه شدم باردار شده ام.دیگر نمی دانستم باید چطور به خانه برگردم چون خیلی شرمنده خانواده ام بودم.یک شب حالم خیلی بد شد و راهی بیمارستان شدم و تنها کسانی که در آن حال بد به آنها نیاز داشتم پدر و مادرم بودند برای همین با آنها تماس گرفتم.در بیمارستان متوجه شدم به دلیل بارداری خارج رحم،بدنم آسیب خیلی شدید خورده است.چند روزی در بیمارستان بودم و بالاخره پزشک به پدر و مادرم گفت من تا آخر عمرم نمی توانم بچه دار شوم و نازا شدم.»
ترانه در حالی که به شدت اشک می ریخت گفت:«آقای قاضی، سینا من را اغفال کرد و به بهانه عاشقی من را بیرون از خانه کشاند و به من تجاوز کرد.حالا در سن بیست سالگی دختری با جسم ناقص و روحیه خراب هستم آن هم فقط به دلیل اینکه فریب عشق سینا را خوردم.»
عاشقی کردم نه اغفال و تجاوز
بعد از اینکه قضات دادگاه اظهارات ترانه را شنیدند،سینا برای دفاع در برابر اتهام وارد شده در جایگاه قرار گرفت و گفت:«اتهامم را قبول ندارم چون من ترانه را اغفال نکردم.من او را دوست دارم و عشق من به او هر روز بیشتر می شود.ترانه هم من را دوست دارد.می دانم با این حال روحی و جسمی آینده خوبی در انتظارش نیست برای همین هنوز هم حاضرم با او ازدواج کنم اما خانواده اش رضایت نمی دهند.»
قاضی خطاب به متهم گفت:«این دختر حاضر نیست به صورت تو نگاه کند،چطور فکر می کنی تو را دوست دارد و هنوز ادعای عاشقی می کنی؟»
متهم در پاسخ گفت:«ترانه از من ناراحت است اما من هنوز او را دوست دارم.»
رسیدگی به شکایت ترانه در دادگاه ادامه دارد.قضات دادگاه بعد از مشورت قرار وثیقه متهم را به قرار وثیقه ای سنگین تر بدل کرده تا حکم نهایی در این پرونده صادر شود.