کنایه روحانی به یکدست شدن سه قوه: از دوازدهم مرداد به بعد، عده ای بیکار میشوند/یک نماینده مجلس: مجموع واکسن خارجی و داخلی هم جوابگوی جمعیت کشور نیست
رئیسجمهور گفت: امیدواریم از دوازدهم مرداد، هماهنگی بهتری بین سه قوه به وجود بیاید؛ البته بعضیها از شغل میافتند و بیکار میشوند با این انتقادات عجیب و غریب شان، اما به هر حال همه از یک جناح و تفکر میشوند و هماهنگی شان بیشتر خواهد بود.
جناب آقای رئیس جمهور محترم همین اتفاق نیز در دوره اصلاحات اول نیز رخ داد حدود 5500 نفر از رئیس دفتر ،تا معاونین وزیر ،ووزیر به قول شما از کار بیکار شدندآنهم با محبتی مسئولین جدید اصلاح طلب ،چرا آنموقع که شما مسئو ل بودید تذکر و سخنی نگفتید و الان که دوستان شما بیکار میشود ناراضی هستید.
همیشه هر جا رفتم شلوغ بود. صف بود. هر چند کسی صف رعایت نمیکرد. از صف متنفر بودم اما سرنوشت من این بود که در صف متولد شوم. ..... به تعبیری ما سفیران آزادی بودیم!
میگویند شیرخشک هم نداشتیم. تعداد ما زیاد بود، نمیرسید به همهمان مثل نیمکتهای چهار نفره و کلاسهای شصت نفره، که همهمان جا نمیشدیم. توی کوچهها جا نبود بازی کنیم. یار میکشیدیم، گاهی تا غروب هم شده بود که روی پلههای همسایهها مینشستیم و نوبت تیم ما نمیشد. البته این که بعضیهامان گردن کلفتتر بودند و جِر میزدند هم بیتأثیر نبود.
وقتی تعداد زیاد باشد، زور گفتن به دیگران بیشتر به کار میآید. صف اصلاً همینچیزها را به ما یاد داد. که باید حق خودت را بگیری؛ حالا با زور یا نیرنگ یا پارتی یا سهمیه، وگرنه جا میمانی! از اتوبوس، از جفت گرفتن، از شغل پیدا کردن، از دانشگاه، از مهاجرت کردن!
قدیمها همهمان پیش خودمان فکر میکردیم بزرگ که شدیم میرویم! مهاجرت میکنیم، آنجا همه چیز هست. کار هست، دانشگاه هست، دختر خوشگل هست، بار هست، زندگی هست و همه چیز… اما حالا دیگر آنقدر زیاد شدیم که کسی راه مان نمیدهد.
ترکیه پر از جوانان ایرانی است که دو شب بازداشتگاه خوابیدهاند و حالا بابتش میخواهند پناهندگی بگیرند! کیس هم لعنتی تمام شده! از کیس مسیحیت تا همجنسگرایی دیگر تابلو شده! بسکه همه در صف هستند. صربستان هم ما را چند ماهه شناخته و دیگر راهمان نمی دهند. هر کسی هم رفته مثل سگ در کمپ زندگی میکند.
الان نسل ما را همه شناختهاند! دیگر هیچ فریبی نمانده بزنیم تا به زور خودمان را جایی جا کنیم. ! اینقدر زیادیم که به هر جا رو کنیم، خشک و سیاه و برهوت میشود. از ما کاسبی ها کردهاند. همه مان را مهندس کردهاند. دکتر کردهاند. ولی با طعنه صدایمان میزنند .
ما نسل سوخته نیستیم. نسل سوخته متولدین چهل و پنجاه بودند. ما نسل ! حتی ارزش سوختن هم نداریم. بین سی تا چهل سال سن داریم. هنوز پوست کلفتیم. از رو نرفتهایم. بعضیهامان بچهای دارند و حالا همه چیز را برای او میخواهند، ولی خیلیهامان ازدواج هم نکرده و مجرد مانده اند. سی-چهل سال دیگر حتی کسی نیست ازمان مراقب کند. ولمان میکنند توی خرابهها تا در کثافتمان بمیریم.
روزی که خانم دکتر محرز واکسن داخلی رو زد چهچه و به به کردین حالا که واقعیتی رو به اطلاع مردم رسونده اخ و تفش می کنین؟ ایشون یک پزشک محترمه، نه در کار واردات واکسن هست نه هیچ چیز دیگه!چه سودی می بره که بخواد دروغ خبری رو نشر بده؟!!!