شامگاه اواسط تیر مرد جوانی با پلیس تماس گرفت و از سرقت خانهاش توسط مأموران قلابی خبر داد و گفت: میهمان داشتیم و در حال فراهم کردن وسایل شام بودیم که زنگ آپارتمانمان به صدا درآمد.
به گزارش ایران، صدای مردی از پشت در به گوش رسید که خودش را مدیر ساختمان معرفی کرد. در را که باز کردم سه مرد جوان در حالی که لباس پلیس پوشیده و شوکر و تجهیزات پلیسی همراه داشتند پشت در بودند. آنها خودشان را مأمور مبارزه با مواد مخدر معرفی کرده و گفتند گزارش شده که من در کار خرید و فروش مواد هستم و داخل خانه مواد مخدر دارم. هر چه به آنها گفتم اشتباه شده قبول نکردند و پس از ورود به خانه شروع به بازرسی کرده و درنهایت طلاهای داخل خانه، پول و گوشیهای من و همسرم و میهمانهایمان را به سرقت بردند. تازه آن موقع بود که متوجه شدیم آنها مأموران قلابی بوده و تمام اینها سناریویی برای سرقت اموالمان بوده است.
با شکایت این مرد تحقیقات برای دستگیری مأموران قلابی آغاز شد. مدتی بعد در حالی که زوج جوان برای پیگیری پروندهشان به دادسرای ویژه سرقت رفته بودند به محض ورود به حیاط دادسرا، با مرد جوانی مواجه شدند که چهرهای آشنا داشت. با کمی دقت بلافاصله زوج جوان، او را شناسایی کردند. مرد جوان یکی از مأموران قلابی بود که چند روز قبل وارد خانهشان شده و اموالشان را به سرقت برده بود.
دو ادعای عجیب
با شناسایی مأمور قلابی، زوج جوان خود را به مأموران دادسرا رسانده و ماجرا را تعریف کردند. پس از هماهنگیهای لازم با بازپرس شعبه هشتم دادسرای ویژه سرقت مرد جوان بازداشت شد. او ابتدا مدعی شد که وی را اشتباه گرفتهاند.
اما پس از انتقال به شعبه، مأمور قلابی که بهروز نام داشت، ادعایش را تغییر داد و گفت: مدتی قبل در یک ماجرای آدم ربایی بهعنوان مظنون بازداشت شدم. پدرم با گذاشتن فیش حقوقی ضمانتم را کرد و آزاد شدم. اما بعد از تکمیل تحقیقات مشخص شد که در ماجرا نقشی ندارم و بیگناه هستم. با اثبات بیگناهی ام، برای گرفتن فیش حقوقی پدرم و آزاد کردن آن به دادسرا آمده بودم که بازداشت شدم. اما در ماجرای سرقت از خانه زوج جوان تحت عنوان مأمور نقشی ندارم و اشتباه شناسایی شدهام.
دومین شاکی
در حالی که بهروز اصرار بر بیگناهی خود داشت، شاکی دیگری نیز او را شناسایی کرد. شاکی دوم که صاحب یک مغازه صوتی و تصویری است در تحقیقات گفت: چند روز قبل بهروز به مغازهام آمد و مدعی شد که قصد اجاره باند و ضبط و وسایل مربوط به اجرای یک برنامه را در مرکز خیریه معلولین دارد.
باتوجه به اینکه برنامه برای یک مرکز خیریه بود حرفشان را باور کردم و وسایل را به آدرس خیریهای که بهروز داده بود فرستادیم، اما بعد از آن دیگر نه از وسایل خبری شد و نه از بهروز هر چه با شمارهای که داده بود تماس گرفتم بیفایده بود. راهی مرکز خیریه شدم اما مسئول خیریه گفت که بعد از اجرای برنامه همه وسایل را با یک وانت بردهاند و نمیداند چه اتفاقی برای وسایل افتاده است.
اعتراف به سرقتها
با شناسایی دومین شاکی پرونده، دوباره از بهروز تحقیق شد و متهم در نهایت به سرقتها اعتراف کرد. او گفت: به همراه دو نفر از دوستانم تصمیم به سرقت گرفتیم. با تهیه لباس پلیس راهی خانه زوج جوان شدیم و طلاها و پولهایشان را سرقت کردیم که حدوداً 400 میلیون تومان ارزش داشت.
سرقت دوم را هم من انجام دادم و برای اینکه همه چیز طبیعی به نظر برسد و مشکلی پیش نیاید با مسئول خیریه صحبت کردم. او هم که فکر میکرد من آدم خیری هستم و برای شادی بچههای معلول دست به چنین کاری زدهام موافقت کرد. بعد هم وسایل را حدود 30 میلیون تومان فروختم.
با اعتراف متهم جوان به دستور بازپرس رسولی تحقیقات برای دستگیری همدستان بهروز و شناسایی سایر جرایم احتمالی او ادامه دارد. همچنین بررسیها برای علت حضور او در دادسرا نیز به دستور بازپرس جنایی ادامه دارد.