امام کاظم ـ علیه السلام ـ هنگام نماز با تمام وجود و حضور قلب به درگاه الهی میایستاد و اشک هایش جاری میشد، قلبش به تپش درمیآمد و از شوق و خوف خدا، لرزه بر اندامش میافتاد.
به گزارش «تابناک»؛ امام موسی بن جعفر ـ علیهما السلام ـ ملقب به (زین المجتهدین، عبد صالح و کاظم) و مکنی به (ابواسماعیل، ابوعلی و ابوالحسن) در هفتم ماه صفر سال ۱۲۸ هجری (بنا به قولی) و در اواخر ماه ذی الحجه (بنا به قولی دیگر) در قریهای به نام (ابواء) در اطراف مدینه چشم به جهان گشود.
پدر بزرگوارش، امام ششم، حضرت جعفر بن محمد الصادق ـ علیهما السلام ـ و مادر ارجمندش خانم (حمیده) میباشد. دوران رشد و تربیت و نوجوانی و جوانی را در دامان مادر گرامی اش و پدر ارجمندش طی کرد. امامت و رهبری ایشان پس از شهادت پدر بزرگوارش در سال ۱۴۸ هجری آغاز شد و پس از حدود ۵۵ سال زندگانی و ۲۰ سال امامت در ۱۸۳ هجری (۱۸۶ هجری) با توطیه خلیفه فاسد زمان، هارون عباسی (۱۷۰-۱۹۳ هجری) پس از عمری در زندان سندی بن شاهک در بغداد به شهادت رسید.
فضایل و کمالات معنوی
حضرت امام جعفر صادق (ع) میفرماید: ان ابنی هذا [موسی]لو سالته عما بین دفتی المصحف لاجابک فیه بعلم) [۱]یعنی اگر از پسرم [موسی] درباره آنچه در این مصحف (قران) وجود دارد بپرسی، به یقین عالمانه و اگاهانه پاسخ میدهد.
همین طور فرمود: و عنده علم الحکم و الفهم والسخاء والمعرفه بما یحتاج الیه الناس فیما اختلفوا فیه من امر دینهم) [۲]یعنی حکمت، فهم، سخاوت و دانش امور دینی مردم که در ان گرفتار اختلاف [و سردرگمی]شده اند نزد اوست.
مرحوم شیخ مفید (ره) میفرماید: مردم روایات بسیاری از ابوالحسن موسی بن جعفر (ع) نقل کرده اند. او فقیهترین مردم زمان خویش بود. [۳] در بعد تقوی و عبادت نیز ضرب المثل مردم زمان خویش بود. هنگام نماز با تمام وجود و حضور قلب به درگاه الهی میایستاد و اشک هایش جاری میشد، قلبش به تپش در میامد و از شوق و خوف خدا، لرزه بر اندامش میافتاد. گاهی سجدههای طولانی او تا طلوع فجر صادق و طلوع خورشید ادامه مییافت. [۴]نقل شده است که در ابتدای شب، وارد مسجد النبی (ص) میشد و در سجده با صدای بلند عرض میکرد: الهی عظم الذنب من عبدک، فلیحسن العفو من عندک. [۵] یعنی؛ خداوندا، گناهان بنده ات، بسیار بزرگ است، اما عفو و بخشش حضرتت نیز باید نیکو باشد.
زهد و تقوای آن حضرت در پرهیز از زخارف دنیا نیز، زبان زد مردم روزگار خود بود.
امام (ع) به مردم سفارش میکرد، شما همانند جناب ابوذر غفاری باشید و میفرمود: رحم الله اباذر، فلقد کان یقول: جزی الله الدنیا عنی مذمه بعد رغیفین من الشعیر، اتغدی باحدهما و اتعشی بالاخر و بعد شملتی الصوف ایتزر باحداهما و ارتدی بالاخری... . [۶] یعنی خدای رحمت کند ابوذر را که میگفت: پس از داشتن دو قرص نان جوین که ناهار به یکی و شام به دیگری خود را سیر کنم و دو تکه پارچه پشمینه که خود را بدان بپوشانم. دنیا به آن چه بدان تعلق دارد نکوهیده باد.
امام کاظم (ع) در نیکی به مردم و احسان به فقرا و نیازمندان نیز لحظهای درنگ نمیکرد.
حضرت به علی بن یقطین که از شیعیان وفادار امام (ع) بود، اجازه داد در دربار هارون الرشید به مشکلات مالی و حل و فصل سایر مشکلات و نیازمندیهای مردم بپردازد.
شیخ مفید (ره) میگوید: امام موسی بن جعفر (ع) نسبت به صله رحم سفارش میکرد. فقرای مدینه را زیر نظر داشت. شبها برایشان دینار، درهم، آرد و خرما میبرد و آنان خبر نداشتند که این اموال از کجا برایشان میآید. [۷]
کارنامه سیاه حاکمان فاسد بنی عباس
یکی از حاکمان فاسد زمان امام کاظم (ع)، مهدی عباسی (۱۶۹ هجری) بود که زمام امور مردم را (پس از مرگ منصور عباسی که مردم پس از ۲۲ سال رنج و فساد، نفس راحتی کشیدند) بر عهده گرفت.
او ابتدا با اعلام عفو عمومی، زندانیان را آزاد کرد و اموال مصادره شده مردم را بازگرداند و بخشی از اموال بیت المال را تقسیم کرد، ولی طولی نکشید که چهرهی واقعی خود را نشان داد. او بساط خوشگذرانی و عیاشی دایر نمود و گفت: (آن وقت خوش است که بزم شادی بگذرد و زندگی بدون حرمسرا و ندیمان در کام من گوارا نیست!)
از سوی دیگر، او دوباره سخت گیری بر بنی هاشم و علویان را آغاز کرد. [۸]پس از او، هادی عباسی (۱۷۰ هجری) در حالی که ۲۵ سال داشت و هیچ گونه لیاقتی برای رهبری مردم نداشت و جوانی میگسار (شراب خوار)، سبک سر و بی بند و بار بود به حکومت رسید. [۹] آخرین خلیفهی ستمگر دوران امام موسی بن جعفر (ع)، هارون الرشید (۱۹۳ هجری) بود. او ابتدا با طرح دوستی با علویان و ال محمد (ع) قصد داشت با فریب مردم، به خیال خود، بر دلها حکومت کند تا مردم از او اطاعت کنند! ولی مردم از آن جهت که به بنی عباس و حاکمان فاسد و خبیث اعتمادی نداشتند به او توجه نکردند. در واقع حکومت واقعی بر دلهای مردم از آن بنی هاشم و خاندان پاک و مطهر پیامبر (ص) بود؛ لذا هارون وقتی در کنار مرقد رسول خدا، به امام موسی بن جعفر (ع) گفت: تو هستی که مردم، در پنهانی با تو بیعت کرده و تو را به پیشوایی بر میگزینند؟!
امام (ع) فرمود: من بر قلوب (دل های) مردم حکومت میکنم و تو بر تن و جسم آن ها). [۱۰]قیامهای علویان، فرقههای انحرافی و نقش امام کاظم ـ علیه السلام
الف) از جمله قیامهای آزادی خواهانه و عدالت خواهانه، قیام یکی از نوادگان امام حسن مجتبی (ع) "حسین صاحب فخ" بود که در برابر خشونت و ظلم و بیدادگری حاکمان عباسی دست به اعتراض و شورش زد. حاکم مدینه به عنوان اعتراض به عدم حضور علویان و سادات هاشمی در دارالاماره مدینه "حسین صاحب فخ" و "یحیی بن عبدالله" را بازداشت و گروگان گرفت. ولی طولی نکشید که علویان و هاشمیان مدینه، دست به قیام و اعتراض عمومی زدند و با تجهیزات کامل از مدینه خارج و به قصد مکه و ملحق شدن به حاجیان در مراسم حج با ظلم و ستم عباسیان (حکومت هادی) حرکت و مبارزه را اغاز کردند.
حکام جنایت پیشه عباسی هم با فراهم کردن قوای جنگی خود از سوی مدینه، مکه و مناطق دیگر به درگیری با نیروهای حسین فخ پرداختند که جنگ سختی در گرفت و منجر به شهادت حسین (ره) و حدود یک صد تن از یاران و نیروهای او شد. [۱۱]امام موسی بن جعفر (ع) شکست این نهضت را پیش بینی کرده و به حسین فرموده بود: (گرچه، تو شهید خواهی شد، ولی باز در جهاد و پیکار کوشا باش. این گروه (عباسیان) مردمی پلید و بدکارند که اظهار ایمان میکنند، ولی در باطن ایمان و اعتقادی ندارند. من اجر و پاداش تو را از خداوند بزرگ میخواهم). [۱۲] شکست قیام و نهضت فخ برای شیعیان و علویان بسیار دردناک و سخت بود. این حادثه به قدری تلخ بود که امام جواد (ع) میفرماید: (پس از فاجعه کربلا، هیچ حادثهای برای ما، بزرگتر از فاجعهی فخ نبوده است). [۱۳] هادی عباسی هم که ارتباط حسین فخ با امام موسی بن جعفر (علیهما السلام) را فهمیده بود تصمیم گرفت ان حضرت را به قتل برساند، ولی موفق نشد و خودش در سال ۱۷۰ هجری مرد.
ب) از جمله جریانهای انحرافی، ظهور فرقههای ۱- ناووسیه (قایلین به زنده بودن امام صادق علیه السلام تا ظهور حضرت مهدی علیه السلام)، ۲- فرقه اسماعیلیه (قایلین به زنده بودن اسماعیل و امامت او و اینکه اسماعیل، همان مهدی موعود میباشد)، ۳- فرقه مبارکیه (قایلین به امامت محمد فرزند اسماعیل فرزند امام کاظم علیه السلام)، ۴- فرقه سمطیه و ۵- فرقه فطحیه بودند که امام هفتم (ع) در برابر انان، شدیدا موضع گیری نمودند و افکار انها را انحراف از مسیر قران و مبانی اهل بیت (ع) دانستند. [۱۴]تربیت شاگردان و ارمان تشکیل حکومت اسلامی.
از جمله یاران و تربیت شدگان مکتب کاظمی، رشد و نمو شخصیتهایی مانند علی بن یقطین، هشام بن حکم، عبدالله بن یحیی کاهلی، حماد بن عیسی جهمی، صفوان بن یحیی، علی بن حسن، عبدالله بن جبله، حسن بن محبوب و... میباشند که نقش فراوانی در حفظ و گسترش مبانی و معارف مکتب اهل بیت (ع) و حمایت از شیعیان و علویان ایفا نمودند.
امام کاظم (ع) فعالیتهای خود را در دانش و تعالیم اسلامی (اموزش قران و سنت واقعی) در قالب نقل حدیث و روایت، اموزش و تدریس، احتجاج و مناظره، تالیف و کتابت و تلاش و مبارزه برای تشکیل و تاسیس حکومت اسلامی انجام میداد که در اسناد و مدارک آن در کتب و منابع تاریخی و مسانید (مسند امام کاظم علیه السلام) موجود است. [۱۵]جریان مناظره و گفت و گوی بین امام کاظم (ع) و هارون الرشید، بهترین گواه و شاهد بر این است که خاندان پیامبر (ص) و پیشوایان معصوم (ع)، یکی از اهدافشان نابودی ظلم و ستم و اقامه حق و عدالت (تشکیل حکومت اسلامی) بوده است.
یک روز هارون، به امام هفتم (ع) عرض کرد که حاضر است "فدک" را به ایشان برگرداند!. حضرت موسی بن جعفر (ع) فرمود: در صورتی حاضرم فدک را تحویل بگیرم که ان را با تمام حدود و مرزهایش به من بدهی؟!
هارون پرسید که حدود و مرزهای آن چیست؟
امام (ع) فرمود: حد و مرز اولش، عدن؛ حد و مرز دومش، سمرقند؛ حد و مرز سومش، افریقا؛ حد و مرز چهارمش، سرزمین ارمینه و بحر (دریای) خزر است.
هارون با شنیدن این سخنان، رنگ چهره اش تغییر کرد و با خشم وعصبانیت گفت: با این وضع، چیزی برای ما باقی نمیماند؟!
امام کاظم (ع) فرمود: می دانستم که نخواهی پذیرفت [۱۶]!